طرفداری | در هر سوی جانبداری قضیه که هستید، بهتر است این مطلب را بخوانید. زیرا در مورد دختریست که شب گذشته دومین مدال تاریخ ورزش بانوان ایران در المپیک را بهدست آورد. دختری که باید مراقبش باشیم.
چهارشنبهشب حوالی ساعت ۲۲ بهوقت تهران بود که تاریخسازی مبینا نعمتزاده رقم خورد. دختر ۱۹ ساله تکواندوی ایران با پیروزی برابر حریف عربستانیاش در دیدار ردهبندی به مدال برنز رسید و این بدان معناست که نعمتزاده تبدیل به دومین کسی میشود که در تاریخ ورزش زنان این کشور در المپیک موفق به کسب مدال میشود. همچنین مبینا نعمتزاده تبدیل به پنجمین تکواندو کار مدالآور تاریخ ایران در المپیک شد. این دستاوردها آنقدر بزرگ هستند که شاید لازم باشد بیش از یکبار آنها را مرور کرد؛ تازه اگر نخواهیم به ریزآمارهای دیگر بپردازیم؛ مثل اینکه نعمتزاده اولین دهه هشتادی مدال آور ایران در المپیک است یا زمانی که هادی ساعی و یوسف کرمی در آتن ۲۰۰۴ مشغول افتخارآفرینی برای این مرز و بوم بودند، مبینا نعمتزاده حتی هنوز بهدنیا نیامده بود!
اما گویی قربانصدقه رفتن و افتخار کردن به دختر ۱۹سالهمان یک ساعت بیشتر دوام نداشت، حداقل در میان بخشی از علاقمندان و دنبال کنندگان ورزش ایران. حوالی ساعت ۲۳ بود که خبر و ویدئوی مصاحبه مبینا نعمتزاده پس از پیروزی برابر حریف عربستانی بیرون آمد و محتوای آن باعث تغییر عجیب و سنگین موج نظرات و احساسها به مبینا شد. آن هم فقط بخاطر درخواستی که این دختر در پایان مصاحبهاش بیان کرد.
مبینا نعمتزاده در پایان مصاحبهاش و هنگامی که “از او سوال شد چه درخواستی دارد” عنوان کرد دلش میخواهد در دانشگاهی که دوست دارد درس بخواند و از رئیسجمهور و مسئولین خواست تا شرایط این اتفاق را در صورت امکان فراهم کنند.
پس از این مصاحبه موج عظیمی از انتقادها علیه این دختر جوان ورزشکار ایران روانه شد که الحق و الانصاف شدتش منصفانه نبود. شدت این صحبتهای تلخ و بیرحمانه تا حدی بود که عدهای به کل زیبایی و ارزش مدال پرمعنی مبینا نعمتزاده را زیرسوال بردند و فراموش کردند یک ساعت قبل برای پیروزی و برنز این دختر تا حد بغض و گریه پیش رفته بودند و دلیلش هم این بود که از خواسته نعمتزاده ناراحت بودند.
میتوان تا حدی پذیرفت دلیل منطقی و کلی عدهی مخالف را مبنی بر اینکه عدالت آموزشی باید رعایت شود و نباید میان ورزشکاری که برای کشور مدال المپیک کسب میکند و آن کودک روستانشین محروم که بهسختی برای رسیدن به رشتههای مهندسی و پزشکی تلاش میکند، تفاوتی قائل شد.
اما سوالی که مطرح میشود این است که از کجا معلوم مبینا نعمتزاده درخواست تحصیل در رشته تاپ و خاصی را داشته است؟ با منطق هم جور در نمیآید که ورزشکاری که در ۱۹ سالگی به مدال المپیک رسیده و اگر فرم حرفهای را حفظ کند بیش از ۱۰ سال دیگر میتواند در بالاترین سطح مسابقات پیکار کند، بخواهد در رشتهای مثل دندانپزشکی تحصیل کند پس محتملترین گزینه همان تربیت بدنی میباشد که خب تحصیل در این رشته، اتفاقی معمول برای ورزشکاران است و بورسیه تحصیل در دانشگاه دلخواه در این رشته در بسیاری از کشورهای دنیا نیز وجود دارد که میشود از کرهجنوبی بهعنوان مثال خوبی از آن یاد کرد.
شما خود را جای یک دختر ۱۹ ساله بگذارید که در این سطح به چنین افتخاری رسیده و در حالی که هنوز نفسش آرام نشده، خبرنگار از وی درباره درخواستش میپرسد. دختری که هنوز وارد دهه سوم زندگیاش نیز نشدهاست؛ جو سنگین و حس خوبی که این دختر داشت را درک کنید که آن را به صادقانهترین شکل ممکن بیان کرده است. اگر درخواست عایده مالی میکرد بهتر بود؟ احتمالا هر درخواستی میکرد باز تحت فشار قرار میگرفت.
و حال تصور کنید این دختر بعد از این مدال بیاید سر گوشیاش و وارد فضای مجازی شود و حجمهای ناعادلانه علیهش ببیند و حس کند بیشتر از خوشحالی برای مدالش، مردم برای درخواستش ابراز ناراحتی کردهاند و حالا باید ضربه روحی به این جوان را جبران کنیم.
بیایید از مبینا نعمتزاده مراقبت کنیم تا چند صباحی دیگر حسرت از دست دادن یک مهره ارزشمند ورزشمان رو نخوریم که میتوانست ۱۰ سال برای همین خاک بجنگد.