در سینما قهرمانان زیادی هستند که برای قدرت حاکم احترام قائل نیستند؛ یا اعتنایی به هر قدرتی که بر جریان جامعه حاکم باشد ندارند، یا به شکلی افراطی در برابرش میایستند و راه خود را میروند. در بسیاری موارد، این میتواند چیز خوبی باشد، چرا که به قهرمان کمک میکند تا وضعیت طبقاتی را دگرگون کند. همچنین اعمال یک شخصیت شرور ممکن است به تعادل فعلی آسیب بزند، و شخصیت اصلی را مجبور کند که هر طور شده، وضعیت را به حالت سابق برگرداند. تمام این شخصیتها نسبت به قدرت دیگران بیتفاوت هستند. شکستن قانون دنیا راهی عالی و خاص برای ساخت یک داستان است و میتوان به کمک آن بیننده را نسبت به شخصیتها و ارزشهایشان آگاه کرد. حتی فیلمهایی وجود دارد که در آن هم قهرمانان و هم شخصیتهای شرور برای قدرت احترامی قائل نیستند. با ده شخصیت سینمایی برتر که به قدرت حاکم اعتنا نمیکنند، آشنا شوید.
- ۱۰ قهرمان برتر سینمایی که قابل اعتماد نیستند
- ۱۰. هان سولو در «جنگ ستارگان» (Star Wars) یک قانونشکن کلاسیک بود
- ۹. جیک سالی در «آواتار» (Avatar) به همدستان انسانش پشت کرد
- ۸. روتبارت در «شاهدخت قو» (The Swan Princess) سعی کرد قلمرو اودت را برای خودش بردارد
- ۷. ویل سالس در «سر وقت» (In Time) خود زمان را زیر سؤال برد
- ۶. کتنیس اوردین در «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games) تبدیل به چهرهی شورش شد
- ۵. ویلیام امرسون در «مارپیچ» (Spiral) قاتل بدنام پلیسها بود
- ۴. استار-لرد در «نگهبانان کهکشان» (Guardians Of The Galaxy) دوستداشتنیترین شخصیت مستقل کهکشان بود
- ۳. بیلی لومیس در «جیغ» (Scream) قاتلی تندخو بود
- ۲. تایلر دردن از «باشگاه مشتزنی» (Fight Club) مدرنیته بیزار بود
- ۱. جوکر در «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) مأمور آشوب بود
۱۰. هان سولو در «جنگ ستارگان» (Star Wars) یک قانونشکن کلاسیک بود
هان سولو با بازی هریسون فورد یک شخصیت دغلباز کلاسیک از فرنچایز «جنگ ستارگان» بود. او که یک قاچاقچی بود، بر خلاف میلش به طغیانگران کمک میکرد، هر چند اعتقادات متزلزلی داشت. هان برای انجام کار درست با شخصیتش در کشمکش بود، که باعث میشد نسبت به شخصیتهای دیگر چندان قابل اعتماد نباشد. او هنگام صحبت با لیا حاضرجوابی میکرد و به وضوح نشان داد که برای زنجیرهی قدرت احترامی قائل نیست.
با این حال، هان در نهایت در «بازگشت جدای» (Return Of The Jedi) موافقت کرد که با شورش (نیروی خیر) همکاری کند. او حتی در «نیرو برمیخیرد» (The Force Awakens) خودش را قربانی کرد، که پایان قابل قبولی برای عطف شخصیتیاش بود.
محصولات «جنگ ستارگان» در دیجیکالا
۹. جیک سالی در «آواتار» (Avatar) به همدستان انسانش پشت کرد
جیک سالی، با بازی سام ورتینگتن، شخصیت اصلی «آواتار» ساختهی جیمز کامرون بود. او اگرچه به قصد غارت منابع پاندورا به آنجا رفته بود، اما پس از همنشینی با ناوی به شکلی قابل پیشبینی نظرش عوض شد، و این باعث شد که به همدستان سابق و قدرت و نفوذ انسانها پشت کند.
با این حال، وقتی ساکنان پاندورا از ماهیت جیک و اهداف قبلیاش آگاه شدند، او با ناوی به مشکل خورد. هیچ یک از دو گروه به او اعتماد نداشتند، و او تحت فشار روانی عظیمی بود.
۸. روتبارت در «شاهدخت قو» (The Swan Princess) سعی کرد قلمرو اودت را برای خودش بردارد
روتبارت شخصیت منفی اصلی انیمیشن «شاهدخت قو» و جادوگری قدرتمند بود. او که میترسید در صورت براندازی کشور مجبور شود همهی زندگیاش را در جنگ بگذراند، اودت را گروگان گرفت و سعی کرد به زور با او ازدواج کند. او مخصوصاً با حملهاش به شاه، بیاحترامی گستاخانهای به قدرتمندان نشان داد.
روتبرت تنها برای قدرت احترام قائل بود، نه کسانی که آن را در دست داشتند. در نتیجه، او به راحتی و بدون پشیمانی، اودت را به قو تبدیل کرد. روتبارت که ظالم و مصمم بود، تا زمانی که به دست درک کشته شد از نقشههایش دست برنداشت.
۷. ویل سالس در «سر وقت» (In Time) خود زمان را زیر سؤال برد
ویل سالس، با بازی جاستین تیمبرلیک، مرد جوانی بود که میخواست جامعهای آشفته را عوض کند. از آنجا که پول رایج «سر وقت» ساختهی اندرو نیکول که مبتنی بر زندگی افراد بود، باعث مرگ مادرش شد، او سعی کرد تا جایی که میشود به دیگران زندگی ببخشد.
سالس برای این هدف با مأموران مرگبار زمان و بعضی از ثروتمندترین افراد سیاره مبارزه کرد. اگرچه او سریعاً تبدیل به خار چشم قدرتمندان شد، اما با دزدی از بانکها و نجات جان افراد بسیاری، بین مردم محبوب شد. سالس میخواست با توزیع سرمایهی این سیستم، آن را نابود کند.
۶. کتنیس اوردین در «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games) تبدیل به چهرهی شورش شد
کتنیس اوردین شخصیت اصلی مجموعهی «بازیهای گرسنگی» بود. او اگرچه از کودکی از پایتختشان متنفر بود، اما پس از اینکه خواهرش به این مسابقات خشن فرا خوانده شد، به مقابله با آن برخاست.
کتنیس داوطلب شد که خواهرش مجبور نباشد برود. این در پایتخت پدیدهی جدیدی بود و به سرعت او را در میان مناطق دیگر محبوب کرد. او از نفوذش استفاده کرد تا نماد شورش باشد، و بعدها اسنو و کوین را شکست داد. کتنیس وقتی میدید که نمیتواند به ارشدهایش تکیه کند، هیچ تفاوتی قائل نمیشد و آنها را سرجایشان مینشاند.
۵. ویلیام امرسون در «مارپیچ» (Spiral) قاتل بدنام پلیسها بود
ویلیام امرسون، با بازی مکس مینگلا (که با سریال «سرگذشت ندیمه» معروف شد) شخصیت منفی اصلی «مارپیچ» ساختهی دارن لین بوسمن بود. او بر خلاف دیگر شخصیتهای شرور «اره» (Saw) افراد بیگناه، کسانی که قدر زندگی را نمیدانستند، هدف قرار نمیداد. در عوض مخصوصاً سراغ پلیسهایی میرفت که در بخشهایشان فساد دیده میشد. برای تعریف از امرسون باید بگویم که او تنها به قدرتمندان فاسد حمله میکرد و از کل پلیس متنفر نبود.
او امیدوار بود که اعمال رادیکالش پلیس را بترساند و باعث شود که در پروندههای آیندهشان صادقتر باشند، و در نهایت فرار کرد و هرگز دستگیر نشد. امرسون علیرغم اینکه هوش و هدفمندی کریمر را نداشت، اما ثابت کرد که به همان اندازه زیرک است.
۴. استار-لرد در «نگهبانان کهکشان» (Guardians Of The Galaxy) دوستداشتنیترین شخصیت مستقل کهکشان بود
استار-لرد یا پیتر جیسون کوییل، با بازی کریس پرت، در «نگهبانان کهکشان» ساختهی جیمز گان رهبر گروهی مزدور بود. اگرچه آنان ادعا داشتند که نه قهرمانند و نه شرور، اما در مسائل مربوط به امنیت کهکشان همیشه با قهرمانان همکاری میکردند. در هر صورت، استار-لرد برای قدرتمندان کهکشان احترامی قائل نبود، و تنها وقتی چارهی دیگری نداشت با آنان همکاری میکرد.
او نسبت به پدرش ایگو بیاحساس بود، و وقتی فهمید چه بلایی سر مادرش آمده، سعی کرد او را نابود کند. اینکه استار-لرد علیرغم هشدارهای استرنج به تانوس حمله کرد، نشان میدهد که تنها از قوانین خودش پیروی میکند.
۳. بیلی لومیس در «جیغ» (Scream) قاتلی تندخو بود
بیلی لومیس، با بازی اسکیت اولریش، شخصیت منفی اصلی «جیغ» به کارگردانی وس کریون بود. او برخلاف بقیهی شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک، آدمی معمولی بود که کاملاً از کارهای وحشتناکی که با دیگران میکرد آگاه بود. بیلی به خاطر نقشههایی که برای مقابله با قدرتمندان کشیده بود، از آنها نمیترسید.
برای مثال، او از استو استفاده کرد تا در نبودش قتلها را هدایت کند، و این به او کمک کرد که تقصیرات را از گردن خودش باز کند. در نهایت، غرور بیلی به او غلبه کرد و سعی کرد حملهای به خودش را صحنهسازی کند، و وقتی جدیدترین قربانیانش هنوز نمرده بودند، از استو خواست که چند بار با چاقو به سینهاش ضربه بزند.
۲. تایلر دردن از «باشگاه مشتزنی» (Fight Club) مدرنیته بیزار بود
تایلر دردن، با بازی برد پیت، که از جمله بهترین نقشآفرینیهای اوست، شخصیت منفی اصلی «باشگاه مبارزه» بود. اگرچه اعمال او یکی از نشانههای ناپایداری روانی جک مور بود، اما به سرعت موجب بدنامیاش در سطح بینالمللی شد. اول یک جلسهی درمانی بود و بعد تبدیل به نقد کلی مدرنیته شد.
دردن از این مینالید که جامعه مردها را ضعیف کرده، و هرجا که میرفت دیگران را به خشونت دعوت میکرد. پیام او به افراد ناراضی زیادی رسید و به سرعت در سازمانها، نیروی پلیس و حتی خود دولت، نفوذ پیدا کرد. اگرچه دردن از قدرتمندان متنفر بود، اما پیامهای تخریبگرش به شکل متناقضی او را تبدیل به یکی از قدرتمندترین آدمهای زمین کرد.
۱. جوکر در «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) مأمور آشوب بود
جوکر، با بازی به یادماندنی هیث لجر، در «شوالیهی تاریکی» کریستوفر نولان تجسم آشکار بیاحترامی به قدرت بود. او که خود را با نام «مأمور آشوب» معرفی میکرد، به مؤسسات دولتی بسیاری حمله کرد و از خلق وحشت اخلاقی گسترده لذت میبرد. هدف اولیهی جوکر این بود که کل گاتهام را درمانده کند.
او برای این هدف تعدادی از مردم عادی را در برابر جنایتکاران سرسخت قرار داد و به آنان گفت هر کس که اول آن یکی را نابود کند، زنده میماند. جوکر هاروی دنت را نیز به یک شخصیت شرور نفرتانگیز بدل کرد که دیگر شایستهی حفاظت از شهر در نقش شوالیهی سفید آن نبود.
محصولات «شوالیه تاریکی» در دیجیکالا
منبع: cbr