حضور پررنگ شخصیتهای قاتل سریالی با حضور کمرنگ آنها در واقعیت تناسب ندارد (حداقل امیدواریم اینطور باشد). دلیل علاقهی ما به قاتلهای سریالی این است که این افراد، انسانهایی هستند که بهشکلی غیرقابلتصور از مرزهای تمدن خارج شدهاند و این مسئله جذابیت تاریکی برایمان دارد. این علاقه هر از گاهی الهامبخش نویسندهها میشود تا قاتل سریالیای خلق کنند که آنقدر عجیبغریب است که خشونتی که به بار میآورد، جنبهای شاعرانه و معناگرایانه پیدا میکند. فهرست قاتلهای سریالی عجیبوغریب طولانی است (و همیشه هم در حال طولانیتر شدن است)، ولی هشت قاتل سریالی که در این فهرست معرفی شدهاند جزو بهیادماندنیترینهای دنیای ادبیات و کتابها هستند و به تعادلی مناسب بین وحشتناک بودن و خیالانگیز بودن رسیدهاند.
۸ قاتل سریالی عجیب کتابها که باید بشناسید
۱. مرد افتاده در دریا (Man Overboard)
- نویسنده: جی.ای. جنس (A. Jance)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
۱۲مین رمان مجموعهی الی رینولد (Ali Reynold)، یکی از جالبترین قاتلهای سریالی بین کتابهای اخیر را معرفی کرده است: مردی به نام اوون هنسن (Owen Hansen) که خودش را اُدین (Odin) خطاب میکند. اُدین علاقهای عجیب به خودکشی دارد، چون پدرش خودش را کشته بود. حال او با استفاده از دادهی هکشدهی بیماران، فرزندان کسانی را که خودکشی کرده بودند و بدن نحیفی دارند، پیدا میکند تا آنها را عذاب دهد و از این راه وادار به خودکشی کند. ایدهی پشت رمان بسیار جالب است و سوالهایی را دربارهی اینکه جرم تقصیر کیست و تعریف واقعی «قتل» چیست مطرح میکند؛ «مرد افتاده در دریا» از آن رمانهاست که انگار از تیتر روزنامهها الهام گرفته شده، منتها پیش از اینکه این تیترها نوشته شوند.
- ۱۶ فیلم برتر درباره قاتلهای سریالی که بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدند
۲. قتلهای الفبایی (The ABC Murders)
- نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
- سال انتشار: ۱۹۳۶
کریستی استاد طرحریزی معماهای قتلمحور بود، ولی در کنارش او تخیلی بیمارگونه دربارهی تعیین کردن روش قتل قاتلهایش داشت. در این رمان کلاسیک با حضور هرکول پوآرو، قاتل قربانیهایش را بر اساس ترتیب حروف الفبا میکشد؛ نام قربانی اول او آلیس آشر، قربانی دوم بتی برنارد و قربانی سوم سر کارمایکل کلارک است. در هر صحنهی جرم، قاتل یک راهنمای قطار از خود به جا میگذارد که در آن زمان با عنوان «ABC» شناخته میشد. غافلگیری داستان این است که قاتل سریالی فقط به این دلیل قربانیهایش را به ترتیب حروف الفبا میکشد تا هدف واقعیاش را پنهان کند. برای پی بردن به این هدف، باید کتاب را بخوانید.
- ۱۰ رمان برتر آگاتا کریستی که باید بخوانید
۳. باشگاه دانته (The Dante Club)
- نویسنده: متیو پرل (Matthew Pearl)
- سال انتشار: ۲۰۰۳
یک قاتل سریالی که قتلهایش را بر اساس اشعار کتابهای کلاسیک انجام میدهد؟ چقدر هیجانانگیز. پرل داستانی را تعریف می کند که در بوستون در سال ۱۸۶۵ واقع شده است. در این زمینهی داستانی، گروهی از پژوهشگران دانته با قاتل سریالیای روبرو میشوند که در حال تقلید از شکنجههایی است که در «دوزخ» دانته توصیف شده بودند. این یعنی قتلهایی که او انجام میدهد، بهشکلی شاعرانه هولناکاند. خود داستان هم پس از مدتی درگیر پیچیدگیهای بسیار میشود، اما پرل بهشکلی هوشمندانه مشغول باز کردن گرههای آن میشود، طوریکه که هم غیرمنتظره و هم سرگرمکننده است.
۴. مسیح (Messiah)
- نویسنده: بوریس استارلینگ (Boris Starling)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
قاتلهای سریالی و مذهب اغلب با هم خوب ترکیب میشوند (این مسئله آدم را به تفکر وا میدارد، مگر نه؟). قاتل سریالی نبوغآمیزی که استارلینگ به تصویر میکشد، در ابتدا برای ردفرن متکلف (Redfern Metcalfe) صرفاً گیجکننده است. متکلف بازرس اسکاتلند یارد است که به بازرسی قتل دو مرد مشغول میشود که زبانشان بریده و با قاشقی نقرهای جایگزین شده است. بهمرور معلوم میشود که قاتل طوری در حال کشتن مردها بوده که با مرگ دوازه حواریون مسیح یکسان باشد. این ایدهای بسیار بیمارگونه و جالب است، و وقتی همهی قطعات پازل در کنار هم قرار بگیرند، واقعاً خواننده را غافلگیر خواهد کرد.
۵. هانیبال (Hannibal)
- نویسنده: توماس هریس (Thomas Harris)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
صحبت کردن از قاتلهای سریالی عجیبوغریب بدون اشاره به هانیبال لکتر غیرممکن است. هانیبال مردی بسیار باهوش و بافرهنگ است که نهتنها قربانیهایش را میخورد، بلکه آنها را با مهارت و ادا و اصول آشپزهای رستورانهای پنج ستاره میپزد. بدین ترتیب، او غذاهایی بسیار سطحبالا درست میکند و اغلب برای همکارانش – یا حتی کارآگاهی که در حال بازرسی جرموجنایتهایش است – سرو میکند. هانیبال لکتر به یکی از ستونهای فرهنگ عامه تبدیل شده است. تلاش کنید یک گفتگو دربارهی قاتلهای سریالی داشته باشید و ببینید میتوانید به نام او اشاره نکنید؟ معروف بودن او ممکن است باعث شود به پروسهی قتل او، که بهطور نفسگیری عجیب است، توجه کافی نشان ندهیم. بهطور خلاصه و مفید، تبدیل کردن جسد یک انسان به غذایی خوشمزه کار راحتی نیست. وقتی صحبت از لکتر در میان است، جزییات حرف اول و آخر را میزنند.
۶. بوسهی پولادین (The Steel Kiss)
- نویسنده: جفری دیور (Jeffery Deaver)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
مجموعهی «لینکلن رایم» (Lincoln Rhyme)، که «بوسهی پولادین» جلد دوازدهم آن است، کاندیدهای بسیاری برای قاتلهای سریالی هوشمندانه و عجیبوغریب دارد، ولی قاتل سریالی «بوسهی پولادین» یکی از بهترینها و عجیبترینهای دنیای کتابها است. او قربانیهایش را با دستکاری فناوریهایی که روزانه ازشان استفاده میکنیم میکشد: آسانسورها، بالابرها، مایکروفر و… او شخصی روانپریش است که اسلحهی موردعلاقهاش مفهومی به نام «اینترنت اشیاء» (Internet of Things) است که به درهمتنیدگی وسایل و اثاثیههای اطرافمان اشاره دارد و زندگی روزمرهیمان را تسخیر کرده است. برای یک لحظه به این فکر کنید که در اتاقتان، چند وسیله وجود دارد که اگر تحت کنترل مردی دیوانه بودند، میتوانستند شما را بکشند.
۷. کودک ۴۴ (Child 44)
- نویسنده: تام راب اسمیت (Tom Rob Smith)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
فاشسازی هویت قاتل سریالی در تریلر فوقالعادهی اسمیت که در روسیهی دوران استالین واقع شده، اسپویلر بزرگی نیست: هدف رمان به تصویر کشیدن دشواریهای بازرسی قتلهایی زنجیرهای در یک کشور دیکتاتوری است که طبق روایت رسمی حکومت، در آن جرم و جنایت وجود ندارد. قاتل بالاخره دستگیر میشود، چون قربانیهایش با تکنیکهای شکار خاصی که در زمان کودکی همراه با برادرش ازشان استفاده میکرد، کشته میشدند. دلیل استفادهی او از این تکنیک این است که برادرش آنها را شناسایی کند و بهشان توجه نشان دهد. این مسئله لایهای دیگر از وحشت به داستانی اضافه میکند که در حالت عادی بهقدر کافی وحشتناک بود.
۸. کافکا در کرانه (Kafka on the Shore)
- نویسنده: هاروکی موراکامی (Haruki Murakami)
- سال انتشار: ۲۰۰۲
اگر نام موراکامی در فهرستی از رمانها پدیدار شود، میتوانید مطمئن باشید که حضور او بهخاطر دلیلی عجیب اتفاق افتاده است (مگر اینکه فهرست مربوطه «کتابهای نامتعارف و نبوغآمیز برتر» باشد). در «کافکا در کرانه»، موراکامی قاتل سریالیِ… گربهها را به معرفی میکند. جانی واکر (Johnnie Walker) (که هم نامش و هم لباسهایش از لوگوی معروف نوشیدنی الکلی اسکاچ برگرفته شده است) گربهها را میکشد، قلبشان را درمیآورد و تصمیم میگیرد از روحشان فلوت بسازد. یا همچین چیزی. این رمانی است که نباید برداشتی مستقیم و تحتاللفظی از آن داشته باشید. با این حال، قتل سریالی گربهها از جانب جانی واکر اتفاقی ترسناک است و انگیزهای عجیب، ولی جالب، برای بیرحمی نشان دادن به شمار میآید.
منبع: Barnes and Noble