در آغاز قرن بیستم جنبش امپرسیونیسم با هدف عمل در عالیترین سطح، برهم زدن ساختارهای سنتی و اثرگذاری در نور و رنگ پایهگذاری شد. این سبک به عنوان یکی از مشهورترین جنبشهای هنری تمام دوران شناخته میشود که مسیر تاریخ هنر را برای همیشه دگرگون کرد.
بیگمان بدون هنر و ذهنیت طلایهدارانی چون کلود مونه، آگوست رنوار، مری کسات و ادگار دگا معیارهای خلاقیت و نوآوری در عصر ما به شکلی دیگر بود. امروزه تمام آثار هنرمندان امپرسیونیست در سراسر جهان محبوب هستند و با استفاده از رویکردهای نوآورانه خود به سرچشمه رویش ابداعات خلاقانه در کار هنرمندان نوظهور تبدیل شدهاند. اما به راستی سبک امپرسیونیسم چگونه است؛ و چه امری باعث شده که تا این حد مهم باشد؟ ما در مطلب پیشرو به رویکردها، روش و تاثیرات این جنبش خلاقانه در کل تاریخ هنر میپردازیم.
امپرسیونیسم اولین جنبش هنر مدرن بود
رهبران ایدهآلگرای جنبش امپرسیونیسم با نفی سنتهای گذشته، مسیری درخشان و جسورانه برای هنر مدرنیستی ایجاد کردند؛ از اینرو غالباً مورخان هنر سبک امپرسیونیسم را اولین جنبش هنری مدرن در جهان میدانند. امپرسیونیستها به واسطه رویکردی عمیق و منحصربهفرد از جریانهای هنری واقعگرایانه و عینی دور شدند، بنابراین آثار مورد علاقه سالن پاریس مانند نقاشیهای تاریخی، کلاسیک و اسطورهای دیگر تقریبا از میان رفتند.
امپرسیونیستها همچون مکتب باربیزون و رئالیستهای فرانسوی برای رسیدن به ایدههایشان، تقریبا از دنیای واقعی و مدرن الهام میگرفتند. علاوه بر این، آنها روشهایی جدید در استفاده از رنگ (رنگهای روشنتر) و همچنین ضربههای قلمموی واضح و رسا به قصد ثبت تصاویر و احساسات زودگذر جهان پیرامون خود استفاده میکردند.
- آنری روسو نقاش پستامپرسیونیسم چگونه چنین جنگلهای شگفتانگیزی خلق میکرد؟
امپرسیونیستها صحنههایی از زندگی عادی را به تصویر میکشیدند
ادگار دگا یکی از مشهورترین نقاشان فرانسوی، مستمرا در جهان آثار خود صحنههای زندگی جامعه شهرنشین پاریس همچون کافهها، بارها، رستورانها و تئاتر را به تصویر میکشید که غالبا تاکید بر حالات درونی سوژهها برای او مهمترین ویژگی بود. آن دوره نقاشان زن نمیتوانستند با پرسهزنی در خیابانها سوژههایشان را پیدا کنند، بدین ترتیب بیشتر روی صحنههایی از زندگی خانگی متمرکز میشدند که به این شکل درک حیرتانگیزی درمورد شیوه زندگی پاریسیها ارائه میدادند، همانطور که میتوان در آثار مری کسات و برت موریسو دید.
شیوهی نقاشی امپرسیونیسمها کاملا جدید بود
غالبا قلمگذاری به عنوان کلیدیترین بخش خلق یک اثر نقاشی به حساب میآید؛ زیرا روشهایی نوین در برخورد با فرم، رنگ، نور و ساختار را ایجاد میکند. بر همین اساس، امپرسیونیستها شیوهای جدید برای اعمال رنگ با کمک نوعی از ضربهی قلممو اتخاذ کردند که درآخر به مولفهی این سبک بدل شد. این رویکرد به هنرمندانی مانند کلود مونه، آلفرد سیسلی و کامی پیسارو اجازه میداد که در فضای باز بدون اینکه دلواپس گذر زمان باشند و البته قبل از تغییر الگوهای نور، آثار خود را بیافرینند.
در هنر پیش از جنبش امپرسونیسم، پالت رنگی متشکل از رنگهای سیاه و تیره بود، اما هنرمندان این سبک طیف رنگی روشن و زندهتری را به کار میبردند. بدین سان در نقاشیهای امپرسیونیسم به جای سایههای خاکستری، بیشتر رنگهای بنفش روشن یا تیره و همچنین آبی میبینیم، چیزی که در آثار نقاشان بزرگ دورههای قبلی کمتر دیده میشد.
تحولی بزرگ در نقاشی منظره
از آنجایی که اصولا جریانات نوین برمبنای امر کهنه ایجاد میشوند، امپرسیونیستها هم ایدهی ترسیم نقاشی منظره را در آثار پیش از خود گرفتند. به عنوان نمونه چشماندازهای رمانتیسم ویلیام ترنر و جان کانستبل بر شیوه کاری این سبک تاثیر بسیاری نهاد اما آنها مثل همیشه با دیدگاهی متمایز، اسلوب نوینی را بنا نهادند. برای مثال، کلود مونه بارها یک موضوع مشخص را تکرار میکرد بلکه با نورپردازی و جلوههای محیطی در مقیاسی گسترده نشان دهد که درک ما از دنیای واقعی، تاچه اندازه میتواند زودگذر و شکننده باشد. از سوی دیگر، آلفرد سیسلی مناظر را به واسطه لکههای رنگی مسطح کوچک و درخشان نقاشی میکرد.
امپرسیونیسم راه را برای مدرنیسم و انتزاع هموار کرد
این سبک خلاقانه که تماماً برآوردی از نوآوری و انرژی ذهنی است به یک گذرگاه مهم برای هنر مدرنیسم آوانگارد و آبستره تبدیل شد. امپرسیونیستها با خلق چارچوبهای نوین و تازه نشان دادند که هنر میتواند به واسطه آفرینشگری و جسارت از محدودیتهای رئالیسم رها شود و قلمروی آزادانه، ژرف و گویایی را زیست کند. همچنین آنها مسیر بزرگی برای شکلگیری سبکهای پست امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و حتی اکسپرسیونیسم انتزاعی پیش بردند. به عنوان مثال در معروفترین نقاشیهای اکسپرسیونیسم نفوذ الگو، قراردادها و مولفههای این سبک تاحدی قابل تشخیص است.
منبع: Thecollector