سال ۲۰۲۲ بهتازگی به پایان رسید و میتوان گفت سالی فوقالعاده برای صنعت بازی بود. الدن رینگ (Elden Ring) به ما یادآوری کرد که چرا باید از بانوان شمشیر به دست بترسیم. بازماندگان خونآشام (Vampire Survivors) برای مدتی کوتاه جایگاه هرویین را بهعنوان اعتیادآورترین مادهی مخدر تصرف کرد. دوستان عزیزمان در بلیزارد هم لطف کردند و با انتشار اورواچ ۲ (Overwatch) تعریف جدیدی از واژهی «دنباله» را به ما ارائه کردند.
متاسفانه با وجود تمام بازیهای قابلتوجهی که بهشان اشاره شد، تعدادی بازی عالی دیگر در سال ۲۰۲۲ منتشر شدند که توجه کافی دریافت نکردند. برای همین من خود را موظف دیدم تا در این مطلب تعدادی از بازیهای موردعلاقهام را در سال ۲۰۲۲ معرفی کنم که عمدتاً بازیهای عجیب و مستقل هستند، نه بازیهای بلاکباستری که فروش میلیونی داشتهاند.
بیشتر بخوانید: ۲۰ بازی خلاقانهی عالی سال ۲۰۲۱ که کسی تجربه نکرد
- ۱. قهرمان ترومبون (Trombone Champ)
- ۲. سمفونی جنگ: حماسهی نفیلیم (Symphony of War: The Nephilim Saga)
- ۳. تونیک (Tunic)
- ۴. جاودانگی (Immortality)
- ۵. پوشنامیکس (Potionomics)
- ۶. شبیهساز شویندهی پرفشار (Power Wash Simulator)
- ۷. نور طلایی (Golden Light)
- ۸. ماهی چگونه ساخته میشود (How Fish is Made)
- ۹. رولردروم (Rollerdrome)
- ۱۰. هارداسپیس: شیپبریکر (Hardspace: Shipbreaker)
- ۱۱. پنتیمنت (Pentiment)
- ۱۲. هایپربولیکا (Hyperbolica)
- ۱۳. نظارهگر (The Looker)
- ۱۴. فاکسهول (Foxhole)
- ۱۵. کنترل آلت ایگو (Ctrl Alt Ego)
- ۱۶. سیگنالیس (Signalis)
- ۱۷. نامناسب برای پخش عمومی (Not for Broadcast)
- ۱۸. تخریب (Teardown)
- ۱۹. سفید نئونی (Neon White)
- ۲۰. سیتیزن اسلیپر (Citizen Sleeper)
۱. قهرمان ترومبون (Trombone Champ)
سبک: موسیقی، ریتم
پلتفرم: کامپیوتر
در نگاه اول، شاید قهرمان ترومبون یک بازی ریتممحور ساده به نظر برسد، یک اسباببازی که بهواسطهی آن، وانمود کنید که روی کامپیوتر مشغول نواختن ترومبون هستید. ولی در نظر کسی که متخصص نواختن ترومبون است، این بازی یک اثر هنری ظرافتمندانه و عمیق و شاید هم یکی از بهترین بازیهای ریتممحور تمام دوران باشد.
البته این حرف بدین معنا نیست که موسیقیای که در این بازی مینوازید قرار است خوب باشد، چون اصلاً از این خبرها نیست. ولی این بخشی از جذابیت قهرمان ترومبون است. هدف این بازی این است که حماقت نهفته در بازیهای ریتممحور را دست بیندازد. از چه راه؟ از راه اضافه کردن دنیاسازی دربارهی بابونها (بله، درست خواندید!)، اضافه کردن یک مینیگیم کارتی عجیبغریب و قرار دادن یک عالمه آهنگ در اختیار شما که اصلاً برای ترومبون طراحی نشدهاند.
این بازی فوقالعاده است و با فاصلهی زیاد بهترین بازی موسیقیمحوری است که امسال بازی خواهید کرد. به حرف من اعتماد کنید.
۲. سمفونی جنگ: حماسهی نفیلیم (Symphony of War: The Nephilim Saga)
سبک: نقشآفرینی تاکتیکی
پلتفرم: کامپیوتر
این بازی فرمت و مکانیزمهای پایهی مجموعهی نشان آتش (Fire Emblem) را وام گرفته، روی آنها یک بازبینی اساسی انجام داده و از دلشان اثری بیرون آورده که اگر بخواهیم روراست باشیم، از منبع الهام بهمراتب بهتر است.
سمفونی جنگ امکانات بسیار زیادی برای شخصیسازی در اختیار شما قرار میدهد. بازی از شما درخواست میکند که یک ارتش را کنترل کنید، نه فقط چند شخصیت را. هر ارتش در میدان مبارزه از چند نیرو تشکیل شده که هرکدام نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند و اگر کشته شوند، مرگشان دائمی است.
این مکانیزم عمق استراتژیک بالایی به بازی اضافه میکند و منجر به خلق یک سری لحظات بسیار پرتنش میشود. این مکانیزمها را در کنار کمپین فوقالعادهی بازی و نقشههای خوشساخت آن قرار دهید تا متوجه شوید که چرا این بازی برای همه چیزی برای عرضه دارد: از نابغههای تاکتیک ریختن تا اشخاص خنگی چون من که ترجیح میدهند ارتششان را بهکل از اژدهایان پر کنند و ببینند چه میشود.
۳. تونیک (Tunic)
سبک: اکشن ماجرایی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس وان و Series X/S، پلیاستیشن ۴ و ۵، سوییچ
تونیک بسیار عمیقتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. من قصد ندارم بخش زیادی از بازی را لو بدهم، چون حل کردن معماها بخشی از جذابیت آن است. ولی در این حد بهتان میگویم که بازی بسیار فراتر از یک کلون بامزهی افسانهی زلدا است که در نگاه اول به نظر میرسد.
اساساً ایدهی اصلی پشت بازی این است که در طول ماجراجوییهایتان، برگههایی از دستورالعمل (Manual) بازی را جمعآوری میکنید که به شما توضیح میدهند بازی را چگونه انجام دهید، ولی این برگهها نه به زبان انگلیسی، بلکه به زبانی مندرآوردی نوشته شدهاند. برای همین مقدار زیادی از گیمپلی لذتبخش تونیک نه به هنگام مبارزه یا اکتشاف، بلکه به هنگام تلاش برای رمزیابی کدها و سرنخهای نهفته در دستورالعمل اتفاق میافتد. به هنگام این رمزیابی، شما جزئیات و سیستمهای گیمپلی مبهمی را کشف میکنید که درست جلوی چشمهایتان مخفی شده بودند و کشف کردنشان بدین روش بسیار مفرح است. در طول تجربهای که از بازی داشتم، چند لحظه پیش آمد که از شدت هوشمندی پشت مخفی شدن بعضی چیزها جلوی چشمهایم به وجد آمدم و کمی هم احساس حماقت کردم. اگر این حسی است که شما هم از آن لذت میبرید، حتماً این بازی را تجربه کنید.
۴. جاودانگی (Immortality)
سبک: فیلم تعاملی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس Series X/S
جاودانگی با فاصلهی زیاد فخرفروشانهترین بازی این فهرست است و این برایش یک نقطهقوت است.
این بازی حاوی کلکسیون فوقالعاده بزرگی از فیلمهای منتشرنشدهای است که بازیگر ناشناختهای به نام ماریسا مارسل (Marissa Marcel) در آن بازی کرده است. شما آزادی این را دارید تا زندگی، مسیر شغلی و روابط او را هرطور که دلتان میخواهد اکتشاف کنید.
روش بازی برای دستیابی به این هدف عالی است. شما میتوانید در هر لحظه روی هرکدام از عناصر فیلمی که روی صفحه در حال پخش است کلیک کنید. بازی روی آن عنصر زوم میکند و کلیپ دیگری را که آن عنصر در آن پدیدار شده نشان میدهد. از این نظر بازی سه فیلم را که با مهارت تمام بازسازی شده و مطابق با جزئیات دورهی زمانی مربوطه هستند در اختیار شما قرار میدهد و این امکان را فراهم میکند که بینشان جابجا شوید.
در بازی چیزهای زیادی برای اکتشاف وجود دارد؛ در نتیجه بهتان توصیه میکنم که برای تجربهی آن عجله نکنید و دغدغهی این را نداشته باشید که همهچیز را در کمترین زمان ممکن ببینید. در واقع گاهی بهتر است یک کلیپ را چند بار نگاه کنید. با به دست آوردن اطلاعات بیشتر دربارهی داستان کلی بازی، بعضی از کلیپها بههنگام تماشای دوباره معنای متفاوتی پیدا خواهند کرد، در حدیکه شگفتزده خواهید شد.
۵. پوشنامیکس (Potionomics)
سبک: شبیهسازی، ساختوساز
پلتفرم: کامپیوتر
در سال ۲۰۲۲، یک سوژهی خاص بهشکلی عجیب بین بازیها رواج داشت و آن هم کیمیاگری بود. ولی بین بازیهایی با محوریت معجون ساختن، یکی از آنها یک سر و گردن بالاتر از بقیه قرار دارد و آن هم پوشنامیکس است.
پوشنامیکس ترکیب نبوغآمیزی از بازی اقتصادی، کارتی و ویژوال ناول است که حس طنز عالی و انیمیشن بسیار زیبا دارد. شما بخش زیادی از وقت خود را صرف معجون ساختن با استفاده از سیستم ساختوساز (Crafting) بازی میکنید که عمق غیرمنتظرهای دارد. سپس کارتهای مخصوص چانه زدن خود را به مغازه میبرید تا از راه متقاعدسازی، بلوف زدن یا گول زدن مشتریان خود را راضی کنید بابت معجونهایتان بالاترین قیمت ممکن را بپردازند.
بازی چرخهی گیمپلی فوقالعاده رضایتبخشی دارد که در آن بهمرور فهرستی از مواد خام، تجهیزات و رفقای ماجراجو را به دست میآورید که همهیشان بهشکلی عالی از یکدیگر تغذیه میکنند. اگر به مقولهی معجونسازی و کیمیاگری علاقه دارید، پوشنامیکس حسابی بهتان حال خواهد داد.
۶. شبیهساز شویندهی پرفشار (Power Wash Simulator)
سبک: شبیهسازی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس وان و Series X/S، پلیاستیشن ۴ و ۵، سوییچ
شبیهساز شویندهی پرفشار شاید رضایتبخشترین بازیای باشد که تاکنون بازی کردهام. ایدهی بازی ساده است: یک شویندهی پرفشار مجازی در اختیار شما قرار داده شده که باید با آن یک وسیلهی نقلیه یا ساختمان را که از گرد و خاک پوشیده شده تمیز کنید.
پشت این ایدهی ساده لذتی آرامشبخش و یوگاطور قرار دارد. واقعاً عجیب است که بازی چطور میتواند شما را طوری هیپنوتیزم کند که غرق در ریتم لذتبخش تمیز کردن سطوح شوید، تا اینکه به خود میآیید و میبینید یک ساعت گذشته و شما یک پارک مخصوص اسکیتسواری، خانه یا کامیون را بهکل تمیز کردهاید. همچنین بازی حاوی مکانهایی است که کاملاً من را غافلگیر کردند (مثل مریخ!).
با اینکه شبیهساز شویندهی پرفشار ایدهی اولیهی بسیار خشک و سادهای دارد، ولی جذابیت کلی و گیمپلی لذتبخشش کاری میکند که دهها ساعت وقت خود را صرف آن کنید. تازه لازم به ذکر است که بازی بخش چندنفره هم دارد.
۷. نور طلایی (Golden Light)
سبک: شوتر، روگلایک
پلفترم: کامپیوتر
بگذارید ازتان یک سوال بپرسم. آیا شما گوشت دوست دارید؟ آیا از گوشتی که زنده است و از شما بدش میآید، خوشتان میآید؟ حتی اگر جوابتان به این سوالّها منفی است، شاید نور طلایی (Golden Light)، آزاردهندهترین بازیای که امسال بازی کردم، برای شما ساخته شده باشد.
این بازی تمام تلاشش را میکند تا به شما توضیح ندهد چه اتفاقی در حال وقوع است. شما باید خودتان مکانیزمهای پایهی گیمپلی را کشف کنید و در این میان سعی کنید از داستان بازی سر در بیاورید و دنبال راهی بگردید تا به گوشتهای زنده و متحرک اجازه ندهید صورتتان را بخورند.
این بازی شبیه توهمی است که مغزتان را فاسد میکند، ولی پشت ظاهر آزاردهندهی آن یک بازی روگلایک جالب نهفته است که مکانیزمهای سیستممحور و طراحی دشمن عالی دارد. غیر از این میتوانید همهی اسلحههایی را که دستتان میگیرید بخورید و اگر راستش را بخواهید، این قابلیتی است که باید در بازیهای بیشتری گنجانده شود. اگر به پارانویا و سرگیجه علاقه دارید، نور طلایی بازیای است که حتماً باید تجربه کنید.
۸. ماهی چگونه ساخته میشود (How Fish is Made)
سبک: شبیهساز راه رفتن
پلتفرم: کامپیوتر
حال که صحبت از گوشت شد، تا به حال برایتان سوال شده ماهی چگونه ساخته میشود؟ مسلماً این سوال برای من یکی پیش آمده. و بعد از تجربهی این بازی ویدئویی مستند که مشخص است پشت آن تحقیق و پژوهش نهفته است، بیشتر از اینکه جواب دریافت کنم، سوالهای بیشتری برایم پیش آمد.
مثلاً انتظار نداشتم که ماهیها اینقدر عمیق دربارهی مسائلی چون انتخاب و ارادهی آزاد فکر کنند، خصوصاً از زاویهی دید ماهی ساردینهایی که قرار است کنسرو شوند و برایشان سوال است که بهتر است بالا بروند یا پایین.
جنبهی مفرح بازی صحبت کردن با شخصیتها، انتخاب بین اطاعت و سرکشی در برابر سرنوشت و فکر کردن دربارهی این است که آیا انتخابتان اصلاً اهمیت دارد یا نه. وسط این بحران وجودی وحشتناک که بازی پیش روی شما قرار میدهد، یک اجرای نمایشی همراه با موسیقی و یک عالمه جوک نیز پیدا میشود. تمام کردن ماهیها چگونه ساخته میشوند فقط ۱۵ دقیقه طول میکشد و بازی رایگان است، پس دلیلی برای تجربه نکردن آن ندارید.
۹. رولردروم (Rollerdrome)
سبک: اکشن
پلتفرم: کامپیوتر، پلیاستیشن ۴ و ۵
اگر دنبال بازی مفرحتری در مقایسه با «ماهیها چگونه ساخته میشوند» هستید، توصیهی من به شما رولردروم است. رولردروم بهراحتی یکی از بزرگترین سورپریزهای سال است. این بازی رولر اسکیت را به یک ورزش مبارزهمحور با اسلحههای گرم تبدیل کرده است که در آن هدف اصلی اجرای کمبوهای خفن و ترفندهای باحال و همزمان، جاخالی دادن در برابر تعداد زیادی گلوله است.
حتی اگر مکانیزم تیراندازی را نادیده بگیریم، رولردروم یک بازی امتیازمحور عالی است که اضافه شدن اسلحهها به فرمولش آن را وارد سطح جدیدی کرده است. ایدهی اولیهی جذاب رولردروم باعث شد به آن جذب شوم، ولی عاملی که باعث شد به بازی کردن ادامه دهم عمق مبارزه است. در این بازی اجرای ترفندهای پشتسرهم در کنار سیستم مبارزهی ظرافتمندانه و روان بازی اینقدر تجربهی لذتبخشی را رقم میزند که احتمالاً استودیوی پلاتینوم گیمز (Platinum Games) به بازی حسودیاش میشد. این دیگر بالاترین تعریفی است که میتوانم از بازی بکنم.
۱۰. هارداسپیس: شیپبریکر (Hardspace: Shipbreaker)
سبک: شبیهسازی، اکشن-ماجرایی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس Series X/S، پلیاستیشن ۵
هارداسپیش: شیپبریکر بازیای است که در آن جان خود را به خطر میاندازید تا در محدودیت زمانی شدید، قطعات و اجزای سفینههای فضایی را از هم جدا و سوا کنید. در نگاه اول، ایدهی بازی بسیار استرسزا به نظر میرسد، ولی خود بازی بهطور عجیبی آرامشبخش است، حتی با وجود اینکه بیشتر مواقع بر اثر خفگی یا منفجر شدن یک راکتور بیثبات کشته میشوید.
مکانیزمهای سیستممحور بازی همچون فشار، الکتریسیته و آتش در کنار ساختار نسبتاً قابلپیشبینی هر سفینه گیمپلی بسیار لذتبخشی فراهم میکند که ترکیبی از تمرین و ابتکار عمل لحظهای است. هر سفینهی جدید چالشهای جدید پیش رویتان قرار میدهد، چالشهایی که شما را مجبور میکنند برای فرار دقیقهنودی از مرگ، راهکارهای جدیدی با بازدهی بهتر بیندیشید.
هر سفینه درسهای جدیدی به شما یاد میدهد که میتوانید با استفاده از آنها آشنایی بیشتری با هر مدل سفینه پیدا کنید. مثلاً یکی از درسهایی که یاد میگیرید این است که از برشدهندهی لیزری روی خط سوخت فعال استفاده نکنید!
۱۱. پنتیمنت (Pentiment)
سبک: ماجراجویی، نقشآفرینی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس وان و Series X/S
جالبترین دورهی تاریخی چیست؟ چین در دوران سه پادشاهی؟ روم در دوران اوج قدرت امپراتوریاش؟ انگلستان ویکتوریایی؟ همهی گزینهها پاسخی اشتباه هستند. پاسخ درست باواریای قرن شانزدهم است که از قضا زمینهی داستانی بازی پنتیمنت است.
در پنتیمنت، شما نقش هنرمندی را بازی میکنید که مشغول زندگی و کار در شهر تاسیگ (Tassig) و کلیسای واقع در محل است. این شهر و کلیسا درگیر انواع و اقسام راز، رسوایی و استرسهای مربوط به دنیای در حال مدرن شدن هستند. همهی جنبههای پنتیمنت – از شخصیتهای بسیار و غذاهایش که با وفاداری کامل بازسازی شدهاند گرفته تا استیل بصری بازی که یادآور چوبکاریهای زیبای قرون وسطایی است – با چنان دقت و احترامی به تاریخ واقعی ساخته و پرداخته شدهاند که بهسختی میتوان غرق در زمینهی تاریخی و معمای نهفته در قلب آن که دههها به طول میانجامد نشد. اگر در حالوهوای یک درام تاریخی هستید، پنتیمنت را از دست ندهید.
۱۲. هایپربولیکا (Hyperbolica)
سبک: پازل
پلتفرم: کامپیوتر
هایپربولیکا دربارهی یکی از زیرشاخههای هندسهی نااقلیدسی به نام هندسهی هذلولوی است که بسیار پیچیده و گیجکننده و سرگیجهآور و از قضا زمینهای عالی برای یک بازی پازل است.
در هایپربولیکا، حتی پازلهای ساده مثل مسیریابی در یک هزارتو و حرکت کردن در یک رستوران نیز لایهی پیچیدگی جدیدی پیدا میکنند، چون در دنیایی که بر پایهی هندسهی هذلولوی ساخته شده، باید همهی پیشفرضهایتان را دربارهی ساز و کار دنیا فراموش کنید و همهچیز را از اول یاد بگیرید. این بازی برای همه ساخته نشده، خصوصاً برای کسانی که از تهوع حرکت (Motion Sickness) رنج میبرند. ولی برای افرادی که میخواهند دربارهی هندسههای منحصربفرد چیزهای جدید یاد بگیرند، یک سری پازل باحال حل کنند و با رباتهایی که بهطور مشکوکی آشنا به نظر میرسند تعامل برقرار کنند، هایپربولیکا بازیای بسیار لذتبخش است.
۱۳. نظارهگر (The Looker)
سبک: پازل
پلتفرم: کامپیوتر
در ادامه یک بازی پازل دیگر داریم. این بازی هجوی عمدی از بازیهای پازل شبیه به شاهد (The Witness) است و دلیل اینکه اینقدر خوب از آب درآمده این است که مستقل از هجوآمیز بودن، عنوانی بسیار بامزه و باکیفیت است.
با اینکه نظارهگر یک بازی کمدی است، یک سری غافلگیری جانانه در فرمت پازلهایش دارد و گاهی پیش میآید که از شدت احساس حماقت کردن موهای سرتان را بکنید، چون نتوانستید راههای هوشمندانهای را که بازی از طریق آنها مکانیزم سادهی خط کشیدنش را بازنگری میکند تشخیص دهید.
نظارهگر رایگان است و تمام کردنش یک ساعت طول میکشد، بنابراین هیچ دلیلی ندارد آن را بازی نکنید. در بازی شوخیای وجود دارد که باعث شد طولانیترین و شدیدترین خندهی سال را داشته باشم. نمیخواهم با توضیح دادنش آن را اسپویل کنم، ولی وقتی به آن برخورد کنید، تشخیصاش خواهید داد و خواهید دید که چه حس طنز بچگانهای دارم.
۱۴. فاکسهول (Foxhole)
سبک: اکشن، MMO
پلتفرم: کامپیوتر
آه، در مورد این بازی حتی نمیدانم از کجا شروع کنم.
فاکسهول (به معنای سنگر) شاید دقیقترین شبیهسازی جنگ بین تمام بازیها باشد. منظورم از شبیهسازی دقیق هم این نیست که یک اکشن اول شخص فوق واقعگرایانه است. کاری که فاکسهول انجام میدهد این است که اعضای هر دو گروه در جنگ را مجبور میکند خط تغذیهی خود را مدیریت کنند، اسلحهها و وسایل نقلیهی خود را بسازند و در طول یک زمین مبارزهی بسیار بزرگ و در حال تغییر عملیات تدارکاتی انجام دهند.
در این بازی تمرکز روی استراتژی ریختن در مقیاس وسیع است. همچنان که میجنگید و کشته میشوید تا قلمروهای جدید فتح یا از قلمروی خود دفاع کنید، درگیر کمپینهای چند روزه میشوید.
فاکسهول یک بازی بسیار بیرحمانه و فرسایشی است، دقیقاً مثل جنگ واقعی. ولی از دل آن یک سری ماجراجویی نظامی بسیار فوقالعاده زاده میشود. همچنین کاربران بازی عمدتاً رفتاری دوستانه دارند، بنابراین اگر بازیای که توصیف کردم در نظرتان جالب بود، هرچه سریعتر آن را تجربه کنید.
۱۵. کنترل آلت ایگو (Ctrl Alt Ego)
سبک: شبیهساز ایمرسیو، پازل
پلتفرم: کامپیوتر
بسیار خب، میرسیم به یک بازی دیگر که اسمش از لحاظ معنایی بسیار تحتاللفظی است. ایدهی کنترل آلت ایگو موقعی به وجود آمد که یک نفر به دکمهی Ctrl روی کیبورد نگاه کرد و اسمش را زیادی جدی گرفت.
اجازه دهید توضیح دهم.
در این بازی شما نقش هوش بدون کالبدی را بازی میکنید که در یک ایستگاه فضایی شناور است و میتواند داخل هر چیزی حلول (!) کند و آن را تحت کنترل بگیرد. از رباتها و درها گرفته تا دوربینها. شما میتوانید از این قابلیت برای حل کردن یک سری مشکل بهشکلی بسیار خلاقانه استفاده کنید، مشکلاتی که عموماً در بازیهای شبیهساز ایمرسیو (Immersive Sim) یافت میشوند.
ابزاری که بازی در اختیارتان قرار میدهد، به شما اجازه میدهند تلهپورت کنید، پرواز کنید و هرجا که دلتان میخواهد ظاهر شوید. ولی هر راهحلی که به ذهنتان برسد، حتی راهحلهایی که در ظاهر باگ به نظر میرسند، قبلاً از جانب سازندگان پیشبینی و عمداً داخل بازی گنجانده شده است. بازی در این حد انعطافپذیر است.
اگر به مدرک بیشتری نیاز دارید تا قانع شوید بازی با جان و دل ساخته شده، لازم به ذکر است که عکس همهی آچیومنتهای بازی گربهی سازندهی بازی از زوایای مختلف است!
۱۶. سیگنالیس (Signalis)
سبک: وحشت بقامحور
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس وان، پلیاستیشن ۴، سوییچ
من میتوان سیگنالیس را با یک معادلهی ریاضی به شما معرفی کنم. اگر این معادله در نظرتان جذاب است، بیخیال باقی توضیحات شوید و بازی را همین حالا امتحان کنید. معادله از این قرار است:
بلید رانر + لاوکرفت = سیگنالیس
همانطور که میتوان از ترکیب بلید رانر و لاوکرفت انتظار داشت، سیگنالیس اتمسفر و دنیاسازیای فوقالعاده دارد و شما را در یک پایگاه نظامی مورمورکننده و ویرانشده قرار میدهد که نیرویی فاسدگر و دیوانهکننده و پدیدههایی که قادر به تغییر واقعیت هستند در آنجا رخنه کردهاند و باعث میشوند سادهترین پیشفرضهای قوهی ادراک خود را زیر سوال ببرید.
فراتر از این، با اینکه سیگنالیس از رزیدنت اویل الهام گرفته است، ولی با داشتن یک سری از بهترین پازلها بین بازیهای همسبک، منبع الهام خود را پشتسر میگذارد. مکانیزمهای خلاقانهی زیادی وجود دارند که با جو بازی (که انگار اجزای آن ترکیبی از دورههای زمانی مختلف است) بسیار جور هستند و فرجهی خوبی بین پرسهزنیهای پرتنش در محیط بازی فراهم میکنند.
سیگنالیس شاید ترسناکترین بازی ترسناک سال نباشد، ولی بدون شک خوشاستیلترین بازی ترسناک سال است.
۱۷. نامناسب برای پخش عمومی (Not for Broadcast)
سبک: شبیهسازی
پلتفرم: کامپیوتر
بسیار خب، میرویم سراغ یک بازی با حالهوای سبکسرانهتر.
نامناسب برای پخش عمومی یک بازی طنز با حس طنازی بسیار خاص است و آن هم سبک و سیاق مضحک و مسخرهی برنامههای تلویزیونی بریتانیایی است، برای همین شاید همه نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، ولی من یکی بدجوری با آن ارتباط برقرار کردم.
اساساً ایدهی بازی این است که شما نظارتگر محتوای تلویزیونی کشوری هستید که انگلستان نیست و وظیفهیتان این است که در لحظهی مناسب بین دوربینهای مختلف سوییچ کنید، کلمات زشت را سانسور کنید و سر موقع مناسب تبلیغات نشان دهید. ولی با توجه به جایگاهتان، شما قدرت تغییر دادن نظر عموم مردم را در اختیار دارید. مثلاً میتوانید به مردم بقبولانید که فلان پلیس ریاکار از انحراف جنسی رنج میبرد و یک سیستم حملونقل عمومی تونلمحور را به مردم تبلیغ کنید که حروف اختصاری آن میشود موبز (MOOBS).
بله، این سطحی از کمدی است که بازی عرضه میکند و واقعاً باشکوه است. نامناسب برای پخش عمومی حجم فوقالعاده زیادی فیلم ضبطشده دارد و معلوم است آن بازیگری که نقش جرمی دونالدسون (Jeremy Donaldosn) را بازی میکرده، داشته عشق دنیا را میکرده است.
بسیار خب، تا به اینجای کار بازیهایی که معرفی شدند هیچ ترتیب خاصی نداشتند. ولی از اینجا به بعد سه بازیای که معرفی میکنم، سه بازی برتر من در سال ۲۰۲۲ هستند و اگر فقط وقت تجربهی یک بازی در این فهرست را دارید، ترجیحاً بهتر است یکی از این سه بازی باشد.
۱۸. تخریب (Teardown)
سبک: سندباکس، پازل، اکشن
پلتفرم: کامپیوتر
تخریب برای من تنها بازیای است که تاکنون توانسته بهطور موفقیتآمیز حس لذت سینمایی سرقت را منتقل کند. دنیای تخریب پر از اشیاء باحال با گرافیک واکسلی (Voxel = شبیه به گرافیک ماینکرفت) است که میتوانید واژگون، منفجر یا بهطور کلی نابود کنید.
هرکدام از سرقتهای متنوع بازی یک هدف ساده دارند: از دزدیدن یک سری نقاشی گرفته تا تصادف کردن با یک سری خودرو و منفجر کردن یک ساختمان. ولی نکته اینجاست که هرکدام از این ماموریتها محدودیت زمانی بسیار شدیدی دارند که به محض شروع ماموریت شروع میشود.
برای همین برای اینکه بتوانید همهی هدفهایتان را بهموقع انجام دهید، لازم است که دربارهی راهکار ایدهآلتان برای پشتسر گذاشتن مرحله برنامهریزی کنید. فکر میکنم بهترین نکتهی تخریب این است که به شما بابت تفکر خلاقانه پاداش میدهد.
درست است که میتوانید بین هدفها بدوید یا سوار بر خودرو به سمت مکان موردنظر رانندگی کنید، ولی برای افزایش بازدهیتان بهتر است بین دیوارها سوراخ ایجاد کنید، با سوار شدن بین چند وسیلهی نقلیه بهشکل زنجیرهای میانبر بزنید و با استفاده از نردبانهایی که خودتان بهصورت ابتکاری درست کردهاید، از ساختمانها بالا بروید.
در واقع چند هدف در طول بازی هستند که نمیتوانید با راهکارهای معمولی پشتسر بگذارید و مجبورید تقلب کنید. مثلاً در یکی از ماموریتها هدف این است که با نهایت سرعت دور یک پیست مسابقه بچرخید، ولی اگر باهوش و محتاط باشید، میتوانید خط پایان را تخریب کنید، آن را دستی به جای دیگری منتقل کنید و با گذشتن از آن سریعتر به خط پایان برسید.
طراحی مرحلهی بازی فوقالعاده است، طوریکه در هر مرحله یک راهحل سیستماتیک بکر وجود دارد که احتمالاً هنوز کشف نکردهاید. همچنین این بازی یک عالمه ماد خفن دارد، مثل مادی که در آن یک دایناسور کنترلشده از جانب هوش مصنوعی دنبالتان راه میافتد. چطور میشود عاشق این بازی نشد؟
۱۹. سفید نئونی (Neon White)
سبک: اکشن اولشخص، پازل، سکوبازی
پلتفرم: کامپیوتر، پلیاستیشن ۴ و ۵، سوییچ
جایگاه دوم به بازی نبوغآمیز سفید نئونی تعلق دارد که از همین حالا جایگاهش بهعنوان یکی از بازیهای کلاسیک آینده تثبیت شده است و یک جهش خلاقانهی بزرگ برای سبک اکشن اولشخص به حساب میآید.
اساساً ساز و کار بازی اینگونه است که باید در هر مرحله راه بیفتید و قبل از رسیدن به خط پایان، تمام شیاطین داخل آن را با نهایت سرعت بکشید. ولی شما اسلحههایی ثابت ندارید. بهجایش، شما اسلحههایتان را در قالب کارت انتخاب میکنید. با دور انداختن کارت هر اسلحه، یک افکت سکوبازی باحال مثل پریدن، فرود محکم رو زمین، قلابگیری و… دریافت میکنید.
نتیجهی نهایی ترکیب فوقالعاده پرتنش و در عین حال خوشاستیلی از اکشن اول شخص و سکوبازی اسپیدران است. در این بازی هر گلولهای که شلیک میشود اهمیت دارد و لازم است که دربارهی همهی حرکات زمانبندی دقیق انجام دهید تا میانبر بزنید، چند دشمن را بهصورت حسابشده از بین ببرید و مانورهای دیوانهوار انجام دهید.
بگذارید این را هم بهتان بگویم: هیچ حسی با اولین دفعهای که مرحلهای سخت را با اجرای بینقص پشتسر میگذارید برابری نمیکند. وقتی از تمام حقههایی که بلدید استفاده میکنید تا چند میکروثانیه در وقت صرفهجویی کنید، حس یک ماشین شیاطینکشی قدرتمند را پیدا میکنید و بهشخصه عاشق این حس هستم.
یکی از بهترین جنبههای بازی این است که انتخاب با خودتان است که تا چه حد بازی را جدی بگیرید. اگر صرفاً میخواهید پیشرفت کنید، میتوانید خود را به گرفتن مدال طلا (که دستیابی به آن نسبتاً راحت است) راضی کنید، ولی برای بازیکنان پیشرفتهتر، گرفتن هر مدال جدید نیازمند انجام فعالیتهای جانبی بیشتری است. مثلاً مدال مخصوص گرفتن همهی گنجهای داخل مرحله و مدال مخصوص اجرای بینقص مرحله که جدول امتیازات جهانی بازی را برایتان باز میکند و میتوانید در آن با اسپیدرانرهای روانپریش دیگر سرتاسر دنیا رقابت کنید.
از گیمپلی دیوانهوار و سریع بازی که بگذریم، بازی یک داستان باحال هم دارد که بهواسطهی بیمایهترین و «دهه ۲۰۰۰»ترین دیالوگهای انیمهای تاریخ تعریف میشود. باید رک و پوستکنده بگویم که دیالوگها واقعاً افتضاح هستند، ولی بهشکلی که ۱۰۰ درصد عمدی و عمدتاً دلنشین است.
۲۰. سیتیزن اسلیپر (Citizen Sleeper)
سبک: نقشآفرینی
پلتفرم: کامپیوتر، ایکسباکس وان و Series X/S، سوییچ
بسیار خب، میرسیم به اولین بازی فهرست. سیتیزن اسلیپر نامهای عاشقانه به بازیهای نقشآفرینی کلاسیک، تاس ریختن و علمیتخیلی کلاسیک است. شما سیتیزن اسلیپر را در نقش یک سایبورگ تولید عمده شروع میکنید که بهتازگی از دست ابرشرکتی که صاحبش بوده فرار کرده و حالا میخواهد زندگیای جدید برای خود بسازد.
مشکل اینجاست که شما در نقش این سایبورگ نه پول دارید و نه میدانید کجا هستید و اگر بهطور مرتب دارویی را که ابرشرکت مالکتان ساخته مصرف نکنید میمیرید. بنابراین طولی نمیکشد که سیتیزن اسلیپر به مبارزهای بقاجویانه روی یک ایستگاه فضایی عجیب و بیگانه تبدیل میشود، چون در آنجا باید منابعتان را سهمیهبندی کنید تا پول دربیاورید، خودتان را تعمیر کنید و برای خودتان یک زندگی بسازید.
برای انجام این کار لازم نیست که درگیر درختهای گفتگوی خستهکننده یا مبارزات معمولی شوید. برای این کار، باید به استفادهی هوشمندانه از تاستان روی بیاورید. در ابتدای شروع هر روز تاستان ریخته میشود و شما باید با استفادهی هوشمندانه از آن جلوی گرسنگی کشیدن خود را بگیرید. از این نظر بازی شما را مجبور میکند یک سری تصمیمات سخت بگیرید، چون باید منابع خود را مطابق با نیازهای خود برای زنده ماندن و کمک کردن به شخصیتهایی که بیشترین علاقه را بهشان دارید تقسیم کنید.
از این شخصیتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- لم (Lem)، که هدفش کمکرسانی برای ساختن یک فضاپیمای کلونی غولپیکر به امید فراهم کردن زندگی بهتر برای خودش و دخترش روی فضاپیما است
- فنگ (Feng)، مهندسی که قصد دارد توطئهای بزرگ را برملا کند
- یک هوش مصنوعی که در یک دستگاه فروشنده حبس شده است
هر خطرواییای را که دنبال کنید، همیشه داستانی عالی دربارهی ساختن یا پیدا کردن یک هویت جدید برای خود پیدا خواهید کرد. شما در دنیایی زندگی میکنید که در آن همه چیز – از بدنتان گرفته تا عمر باقیماندهیتان – به کالا تبدیل شده است؛ زندگی کردن در چنین دنیایی معنی خودکفا بودن را به شما نشان خواهد داد.
بسیار خب، این شما و این هم ۲۰ بازی سال ۲۰۲۲ که توجه کافی دریافت نکردند و باید امتحان کنید. تدوین فهرستی که فقط شامل ۲۰ بازی باشد، کار بسیار سختی بود، چون ۲۰۲۲ پر از بازیهای عالی بود که متاسفانه خیلیهایشان به این فهرست راه پیدا نکردند. امیدوارم حداقل یکی از این عناوین توجهتان را جلب کرده باشد.
منبع: Adam Millard – The Architect of Games
مشاهده همه