راهی به خانه نیست سومین فیلم جهان سینمایی مارول که با محوریت مرد عنکبوتی ساخته شده، ماجراهای زیادی در خودش جای داده. حالا مردم دنیا فهمیدهاند که پیتر پارکر مرد عنکبوتی است، و خیلیها از این بابت خوشحال نیستند. افزون بر این، شخصیتهای شروری از دنیاهای موازی به اینجا آمدهاند تا پیتر را نابود کنند.
هشدار – در این مقاله بخشهای بسیار مهمی از فیلم تازهی مرد عنکبوتی لو میرود
مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست هم قسمت سوم سهگانهی تام هالند است، و هم ادای دینی به تمام فیلمهای مرد عنکبوتی که تا به حال ساخته شده. یک فیلم ابرقهرمانی حماسی که یک بزرگداشت دلچسب است از دو دهه حضور این ابرقهرمان در سینما، ولی با این حال ایدههای هیجانانگیز زیادی برای آیندهی این مجموعه معرفی میکند.
- بعد از «راهی به خانه نیست» باید به مرد عنکبوتی شگفتانگیز فرصت دیگری بدهیم
- ۹ فیلم اسپایدرمن از جمله «راهی به خانه نیست» از بهترین تا بدترین
- ۱۴ قدرت ویژهی مرد عنکبوتی و تشریح هر کدام
وقتی داستانی به این بزرگی روایت میکنید و این تعداد شخصیت مهم و محبوب را کنار هم میآورید، قطعا انتظارهای بسیاری به وجود میآید. در مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست اتفاقهایی را شاهد هستیم که پیامدهایشان تا مدتها ادامه خواهد داشت و روی تمام فیلمهای جهان سینمایی مارول تأثیر میگذارد، و به احتمال زیاد همه چیز را به شکل غیرمنتظرهای دگرگون میکند. در ادامه به تغییراتی اشاره کردهایم که فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست در دنیای مارول ایجاد خواهد کرد.
- بینهایت ابرقهرمان و ابرشرور به دنیای مارول اضافه میشوند
- پیتر پارکر فراموش میشود
- مرد عنکبوتی به ریشههای خودش برمیگردد
- ورود دِردویل
- ونوم وارد میشود
- هپی هوگان تنها میشود
- چندجهانی جنون
- خیزش اسکارلت ویچ
- اخبار جعلی در جهان سینمایی مارول
- مایلز مورالز جایی در این دنیاست
- تمام فیلمهای مارول به این دنیا مرتبطاند
بینهایت ابرقهرمان و ابرشرور به دنیای مارول اضافه میشوند
وقتی در انتهای فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home) کوئنتین بک/میستریو هویت واقعی مرد عنکبوتی را افشا میکند، زندگی پیتر بلافاصله درگیر هرجومرج و آشوبی دیوانهوار میشود. خیلیها او را بابت مرگ میستریو سرزنش میکنند و دیگر هیچکجا آسایش ندارد. اتهاماتی علیه او مطرح میشود و پیتر هم به اجبار یک وکیل خیلی خوب (و خیلی آشنا!) استخدام میکند تا به کمکش بیاید. علاوه بر تمام این ماجراها، امجی و ند هم به خاطر همدستی و آشنایی با پیتر، نمیتوانند به دانشگاه امآیتی بروند.
پیتر که درمانده شده و میخواهد زندگی دوستانش را از این گرفتاریها نجات دهد، سراغ دکتر استرنج میرود و از او میخواهد تا کاری کند که مردم دنیا یادشان برود پیتر پارکر مرد عنکبوتی است. همزمان که دکتر استرنج مشغول این کار میشود، پیتر کاری میکند تا کسانی که خودش میخواهد هویتش را بدانند، این قضیه را فراموش نکنند. همین اقدام باعث میشود که طلسم دکتر استرنج از کنترل خارج شود، و شخصیتهایی را از دنیاهای موازی به این جهان بیاورد که از هویت واقعی مرد عنکبوتی باخبر هستند.
استرنج توضیح میدهد که بینهایت جهان با بینهایت ابرشرور خطرناک وجود دارند، ابرشرورهایی که از هویت پیتر پارکر باخبرند. این به آن معنی است که بینهایت ابرقهرمان هم در این دنیاهای موازی حضور دارند. برای همین سازندههای فیلمهای مارول در آینده کلی گزینه و احتمال پیش روی خودشان دارند و بینهایت قهرمان که میتوانند به دنیای فعلی بیاورند. نسخههای قدیمی یا جدیدی از شخصیتها ممکن است در هر زمانی به داستانها اضافه شوند و به این ترتیب جهان سینمایی مارول گستردهتر و غنیتر از پیش خواهد شد و قصههای بینهایتی را خواهیم دید.
پیتر پارکر فراموش میشود
در مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست، پیتر پارکر ناخواسته باعث اتفاقها و فجایع بسیاری میشود و کل دنیا را به خطر میاندازد. اگر به حرفها و هشدارهای دکتر استرنج گوش میداد، دیگر دکتر اختاپوس و گابلین سبز و مرد شنی و لیزارد و الکترو به این دنیا هجوم نمیآوردند. همچنین اگر به دکتر استرنج اجازه میداد این ابرشرورها را در زمان مناسب به دنیای خودشان بازگرداند، اتفاقهای تلخ بعدی نمیافتادند.
ولی مرد عنکبوتی همیشه کارهایی را میکند که عمیقا باور دارد درست است، و بازگرداندن این ابرشرورها به دنیایشان چیزی بود که نمیتوانست با آن کنار بیاید و وجدانش را آزار میداد. پس تصمیم میگیرد از کسانی کمک بگیرد تا این ابرشرورها را از جنون در بیاورند و بعد به دنیای خودشان بازگردانند. اما با اینکه انگیزه و نیت پیتر پارکر و دوستانش خیر و خوب بود، ولی اقدامهایشان منجر به اتفاقهای خطرناکی میشود و بقیهی اجزای چندجهانی و دنیاهای موازی، سمت این دنیا کشیده میشوند و واقعیتی را که میشناسیم از هم میپاشند. پیتر هم برای اینکه همه چیز و همه کس را نجات دهد، دکتر استرنج را متقاعد میکند تا این بار طلسمی اجرا کند تا خاطرهی پیتر پارکر از ذهن همه پاک شود، جوری که انگار هرگز وجود نداشته.
شاید در ظاهر عواقب این ماجرا تنها روی پیتر تأثیر بگذارد، ولی وقتی خاطرهی پیتر پارکر از ذهن همه پاک شود پس یعنی انتقامجویان هم دیگر او را نخواهند شناخت و شخصیتی بیگانه و جداافتاده خواهد شد. احتمالا دیگر مثل سابق به او اعتماد نخواهند کرد چون از هویت واقعیاش بیخبرند. با اینکه مخاطبهای سراسر جهان هنوز او را میشناسند و از فداکاریهایش خبر دارند، اما پیتر برای بقیهی شخصیتهای جهان سینمایی مارول شخصیتی مرموز خواهد بود.
مرد عنکبوتی به ریشههای خودش برمیگردد
اگر فداکاری پیتر در فصل اوج راهی به خانه نیست یک جنبهی مثبت داشته باشد، این است که او حالا با دست باز میتواند آیندهاش را رقم بزند. حالا دیگر وظیفهی سنگین محافظت از جان امجی یا ند یا دیگر عزیزانش روی دوشش نیست. از این به بعد هر ابرشروری که حمله کند، اگر احیانا از هویتش باخبر شود نمیتواند هیچ ارتباطی بین او و عزیزانش پیدا کند. پس یعنی زندگی شخصی پیتر دیگر یک نقطه ضعف برای او به حساب نمیآید.
در لحظات پایانی فیلم، پیتر را میبینیم که لباس کلاسیک مرد عنکبوتی را به تن کرده، یعنی لباسی بدون تکنولوژیهای بهروز و پیشرفتهی تونی استارک، لباسی که قرار است هویت او را نشان دهد بدون اینکه به چیز دیگری وابسته باشد. حالا دیگر مرد عنکبوتی قرار است با لباسی که خودش دوخته (مثل تمام مرد عنکبوتیهای دوستداشتنی ما) در آسمان نیویورک و بین آسمانخراشهایش تاب بخورد. پیتر که دیگر ارتباطی با هپی هوگان ندارد، نمیتواند از تکنولوژی تونی استارک بهره ببرد و بنابراین دیگر خبری از لباسهای پیشرفتهای که او را قدرتمندتر از چیزی که هست میکنند نیست.
با اینکه هنوز مشخص نیست که مرد عنکبوتی ارتباطی با انتقامجویان خواهد داشت یا نه، ولی میتوانیم تا حدود زیادی مطمئن باشیم که او قرار نیست به این زودیها به سفرهای فضایی برود. حالا که لباس مخصوصی ندارد و مسئولیت مشخصی هم روی دوشش نیست که حتما عضوی از انتقامجویان باشد، به احتمال زیاد در آینده او را بهشکل آشنا و همیشگیاش خواهیم دید، یعنی ابرقهرمانی صمیمی و دوستداشتنی که در خیابانهای شهر خودش حضور دارد و تمرکزش را معطوف مشکلات نیویورک میکند.
ورود دِردویل
وقتی هویت پیتر برای همه برملا میشود، او با مراجع قانونی به مشکل بر میخورد و مأمورین دپارتمان کنترل خسارت او را بازجویی میکنند و به نظر میرسد این ابرقهرمان محبوب ما دچار مشکلات جدی شده. حالا پیتر و دوستانش باید برای اینکه به زندان نیفتند، سراغ یک وکیل خوب بروند. خوشبختانه وکیلی نابینا در نیویورک زندگی می کند که خیلی از هواداران مارول با او آشنا هستند.
چیزی نمیگذرد که مت مرداک شخصا ظاهر میشود تا به پیتر در این پروندهی حقوقی پیچیده مشاوره دهد. مرداک هویت مخفی یکی دیگر از قهرمانهای معروف مارول یعنی دردویل است. تماشاگران سینما برای اولین بار سال ۲۰۰۳ با فیلمی با بازی بن افلک این شخصیت را شناختند، البته این فیلم سالها پیش از اینکه جهان سینمایی مارول شکل بگیرد ساخته شد و ارتباطی با آن ندارد. بیش از یک دهه بعد از آن، نتفلیکس و استودیو مارول یک سریال تلویزیونی ساختند که در آن بازیگر بریتانیایی چارلی کاکس نقش دردویل را بازی میکرد.
کاکس در فیلم راهی به خانه نیست نقشش را تکرار میکند و به این طریق، جهان فیلم مرد عنکبوتی به جهان دردویل متصل میشود. حضور شخصیتهایی مثل دردویل در مرد عنکبوتی نوید اتفاقهای هیجانانگیزی را در آینده میدهد و احتمالا از این به بعد شاهد حضور کاراکترهایی مثل کینگپین در کنار مرد عنکبوتی خواهیم بود و دشمنها و شخصیتهای منفی جذابی از دنیای مرد عنکبوتی به فیلمهایش اضافه میشوند، به جای اینکه پیتر پارکر بهعنوان عضوی از انتقامجویان باشد و با دشمنهای مشترک بجنگد. این ایده میتواند یک تغییر مسیر جدی در فیلمهای مرد عنکبوتی باشد، چرا که تا الان پیتر پارکر مجبور بوده با دشمنهایی مبارزه کند که از سیارات دیگر هستند و پایشان روی زمین نبود.
ونوم وارد میشود
در صحنهی پعد از تیتراژ قسمت دوم فیلم وِنوم، مشخص میشود که ادی براک (تام هاردی) به طریقی به دنیایی موازی سفر کرده. او در این دنیا، گزارشی خبری میبیند که در آن جی جونا جیمسون میگوید مرد عنکبوتی میستریو را کشته، و هویت پنهانی او پیتر پارکر است. از آنجایی که فیلمهای ونوم به طور رسمی در جهان سینمایی مارول نیستند، ادی اصلا متوجه نمیشود که این گزارش خبری از چه چیزی حرف میزند. اما از طرف دیگر، ونوم انگار درکی از این موقعیت دارد و با شنیدن نام مرد عنکبوتی، هیجانزده میشود.
این صحنه به هواداران مرد عنکبوتی نوید میداد که احتمالا ونوم، این دشمن معروف پیتر پارکر قرار است در راهی به خانه نیست ظاهر شود. در راهی به خانه نیست، وقتی به صحنهی بعد از تیتراژ میرسیم، ادی براک را میبینیم که مشغول صحبت با یک بارمن در مکزیک است و دربارهی ابرقهرمانهای این دنیای موازی اطلاعات کسب میکند. اما پیش از اینکه اتفاقی بیفتد و ونوم با مرد عنکبوتی رو در رو شود، ادی براک دوباره به دنیای خودش بازمیگردد.
با این حال، ما میبینیم که بخش کوچکی از ونوم در این دنیا جا میماند و برای خودش میخزد و میرود، و میفهمیم که احتمالا برای پیدا کردن پیتر به راه افتاده. این صحنه نشان میدهد که در آینده قرار است نسخهای از ونوم را در جهان سینمایی مارول ببینیم. بسته به اینکه چه کسی را برای میزبانی خودش انتخاب میکند، او میتوان تهدیدی جدی برای بقیهی شخصیتهای جهان سینمایی مارول به حساب بیاید.
هپی هوگان تنها میشود
جان فاورو، کارگردان فیلم مرد آهنی، یکی از بنیانگذاران جهان سینمایی مارول به حساب میآید. او نه تنها در پشت صحنهی فیلمهای مارول نقشی اساسی ایفا کرده تا به مقطع و جایگاه فعلی برسد، جلوی دوربین هم نقش دستیار تونی استارک هپی هوگان را بازی میکرده که طی این سالها اهمیت و جایگاهش بیشتر هم شده. در زمان فیلم «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) هپی هوگان رابط پیتر پارکر و تونی استارک بود و اگر پیتر چیزی نیاز داشت، کافی بود به هپی زنگ بزند.
وقتی به مرد عنکبوتی: دور از خانه رسیدیم، تونی استارک دیگر از دنیا رفته بود ولی هپی هوگان همچنان تمام تلاشش را میکرد تا به پیتر کمک کند. او همچنین رابطهای عاشقانه با عمه می داشت. البته رابطهشان به نوعی یکطرفه بود و هپی بهایی بیشتر از حد به آن میداد، چون در راهی به خانه نیست متوجه میشدیم که عمه می به رابطهاش با هپی نگاه دیگری داشت و آن را یک وقتگذرانی میدانست که خیلی جدی نیست. هپی بعد از فهمیدن این قضیه قلبش میشکست.
متأسفانه در راهی به خانه نیست اتفاق ناگواری میافتد و عمه می کشته میشود، که یعنی هر نوع آیندهای اگر برای هپی و عمه می متصور بودیم همینجا به پایان میرسد. بعدا میبینیم که طلسم دکتر استرنج برای اینکه مردم دنیا پیتر پارکر را فراموش کنند، روی هپی هم تأثیر گذاشته. حالا او نه رابطهای عاشقانه دارد و نه پیتر را میشناسد. با اینکه میدانیم هپی مسئولیتهای دیگری هم دارد، ولی کاملا مشخص بود که عمه می و پیتر به او انگیزه میدادند و زندگیاش را هیجانانگیزتر میکردند. حالا جهان سینمایی مارول با این نسخه از هپی چگونه خواهد بود؟
چندجهانی جنون
در پایان مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست و بعد از اینکه تمام تیتراژها به انتها میرسد، به جای اینکه طبق سنت همیشگی فیلمهای مارول صحنهای ببینیم که برای فیلمهای بعدی زمینهچینی میکند، تریلری از «دکتر استرنج در چندجهانی جنون» (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) پخش میشود. اولین تصاویری که در این تریلر میبینیم، به ما یادآوری میکند که طلسم دکتر استرنج برای فراموش شدن پیتر پارکر، ویرانهای در جهانهای موازی ایجاد کرده. همچنین نریشنی از دکتر استرنج میشنویم که دربارهی جهانهای موازی و چندجهانی به پیتر هشدار میدهد.
این نشان میدهد که احتمالا وقایع راهی به خانه نیست، مستقیما به چندجهانی جنون وصل میشود. با اینکه هنوز بسیاری از جزئیات فیلم مشخص نشده و باید تا زمان اکرانش صبر کنیم، ولی تا اینجای کار فهمیدهایم که نسخهای تاریکتر و پلیدتر از استیفن استرنج – احتمالا همان نسخهای که در سریال انیمیشنی دیزنی پلاس «چه میشد اگر؟» دیدیم – کل جهان و عالم را به خطر انداخته.
دکتر استرنج یکی از قدرتمندترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول است. قدرت او به حدی است که موفق شد مرزهای چندجهانی را امن نگه دارد تا زمانی که پیتر به نقشهای برای نجات همه برسد. خوشبختانه استیفن قصد دارد از این عالم محافظت کند به جای اینکه نابودش کند. برای همین اگر با نسخهای از دکتر استرنج مواجه شویم که به اندازهی او قدرتمند است ولی قصد نابودی جهان را در سر دارد، وحشتآور و ترسناک خواهد بود.
خیزش اسکارلت ویچ
در تریلر دکتر استرنج در چندجهانی جنون مشخص میشود که استیفن سراغ اسکارلت ویچ میرود تا از او کمک بگیرد و این نیروی پلید را که از جهانی دیگر آمده، نابود کند. در ابتدا، اسکارلت ویچ گمان میکند که دکتر استرنج سراغ او آمده تا به خاطر اتفاقهایی که در «وانداویژن» (WandaVision) افتاد، با او رو در رو شود. اما دکتر استرنج به او توضیح میدهد که اتفاقهای مهمتری در جریان است.
واندا ماکسیموف یا اسکارلت ویچ برای اولین بار در فیلم انتقامجویان:عصر اولتران به هواداران جهان سینمایی مارول معرفی شد. اما تا پیش از سریال وانداویژن، اسم اسکارلت ویچ مطرح نشده بود و در این سریال بود که برای اولین بار نام معروف او را به کار بردند. غم و فقدان واندا در پی از دست دادن ویژن به حدی زیاد بود که او به طور ناخودآگاه دنیایی موازی خلق کرد که در آن بتواند در کنار ویژن زندگی کند و همه چیزشان شبیه یک سیتکام تلویزیونی جلو برود. بعدا میفهمیم که چنین قدرتی تا به حال در هیچ انسانی دیده نشده و احتمالا نوک کوه یخ قدرتهای اسکارلت ویچ است.
در یکی از آخرین تصاویر سریال وانداویژن، واندا را میبینیم که در تنهایی زندگی میکند و مشغول مطالعهی جادوهای باستانی است. به این ترتیب ما تنها رگههایی از قدرتهای اسکارلت ویچ را دیدهایم و هنوز مانده تا بفهمیم چه کارهای عظیمی از او بر میآید. از آنجایی که به نظر میرسد مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست به شکل مستقیم با قسمت دوم دکتر استرنج در ارتباط است، احتمالا زمینهی نمایش تمام قدرتهای اسکارلت ویچ را فراهم کرده.
اخبار جعلی در جهان سینمایی مارول
جی جونا جیمسون تقریبا از همان ابتدای شکلگیری داستانهای مرد عنکبوتی، خاری در چشم پیتر پارکر بوده و به شکلهای گوناگون او را اذیت کرده. سردبیر عصبانی و دمدمی مزاج روزنامهی دیلی بیوگل که همیشه سیگار برگی گوشهی لبش دارد و مدام میخواهد به همه اثبات کند مرد عنکبوتی موجودی پلید و شرور است، تمام تلاش خودش را میکند تا تصویری جعلی از این ابرقهرمان به مردم نشان دهد.
این شخصیت در فیلم مرد عنکبوتی محصول سال ۲۰۰۲ و ساختهی سم ریمی، با بازی جی کی سیمونز به تصویر کشیده شد. او در دو دنبالهی بعدی هم حضور داشت، اما وقتی ریبوت و بازتولید مرد عنکبوتی با اندرو گارفیلد ساخته شد، دیگر خبری از جیمسون نبود. تا اینکه به «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home) رسیدیم و در انتهای آن فیلم دیدیم جی جونا جیمسون در برنامهاش به همه میگوید مرد عنکبوتی، میستریو را به قتل رسانده و هویت واقعیاش کسی نیست جز پیتر پارکر.
در فیلم راهی به خانه نیست میبینیم که جی جونا جیمسون از خانهی خودش، یک آژانس خبری به راه انداخته و مشغول پخش کردن اخبار جعلی است. هر چه فیلم جلوتر میرود، متوجه میشویم که کار او هم گسترش بیشتری پیدا کرده و به نظر میرسد مخاطب بیشتری پیدا کرده. اگر جیمسون معروف و معروفتر شود و مخاطبهای گستردهای پیدا کند، چه اتفاقی در جهان سینمایی مارول خواهد افتاد؟ دروغهای او تا اینجای کار باعث شد تا مردم نیویورک علیه مرد عنکبوتی شوند. تصور کنید او این دروغپراکنیهایش را علیه بقیهی انتقامجویان هم به کار ببرد.
مایلز مورالز جایی در این دنیاست
شخصیت مایلز مورالز را برای اولین بار در کمیکی دیدیم که سال ۲۰۱۱ منتشر شد. او مثل پیتر پارکر پسر جوانی اهل نیویورک است که طی اتفاقی عنکبوتی نیشش میزند و ساختار بیولوژیکیاش را تغییر میدهد و قدرتهایی مشابه مرد عنکبوتی پیدا میکند. در پی مرگ پیتر پارکر در همان کمیکها، مایلز مورالز جای او را میگیرد و مرد عنکبوتی جدید میشود.
وقتی انیمیشن «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) منتشر شد، تماشاگران سینما هم با مایلز مورالز آشنا شدند. این فیلم به حدی موفق بود که حالا قرار است دو دنباله هم برایش بسازند. در فیلم راهی به خانه نیست، اشارهی بامزهای به او میشود که نشان میدهد دستاندرکاران جهان سینمایی مارول برنامههایی برای ورودش دارند.
وقتی پیتر پارکرِ نسخهی اندرو گارفیلد ماسکش را برمیدارد و الکترو که تازه درمان شده، چهرهاش را میبیند، این شخصیت شرور سابق با دیدن چهرهی او جا میخورد. الکترو به پیتر میگوید همیشه گمان میکرده مرد عنکبوتی سیاه پوست است. او در ادامه میگوید شاید یک مرد عنکبوتی سیاه پوست هم جایی در این دنیا یا یکی از دنیاها حضور داشته باشد. از آنجایی که در این فیلم ایدهی چندجهانی و دنیاهای موازی مطرح میشود، حرف الکترو خیلی هم دور از ذهن به نظر نمیرسد. با این حال، احتمالا اشارهای است به مایلز موارلز و اینکه قرار است او را در آینده ببینیم.
تمام فیلمهای مارول به این دنیا مرتبطاند
احتمالا بزرگترین افشاگری مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست جایی است که میفهمیم در چندجهانی گسترده و دیوانهوار، بینهایت شخصیت حضور دارند که میدانند پیتر پارکر مرد عنکبوتی است. سپس وقتی شخصیتهایی از فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی وارد این دنیا میشوند، متوجه میشویم که آنها هم حالا عضو رسمی جهان سینمایی مارول هستند و پیتر پارکرهای توبی مگوایر و اندرو گارفیلد هم در همین جهان حضور دارند.
در گذشته، جهان سینمایی مارول محدود بود به فیلمهایی که دیزنی و استودیو مارول میساختند. فیلمهایی مثل مردان ایکس یا چهار شگفتانگیز در جهان مخصوص خودشان میگذشتند و به جهان سینمایی مارول وصل نمیشدند. حالا که بخشهای بیشتری از چندجهانی برملا شده، مشخص است که آن فیلمها هم به اندازهی فیلمهای انتقامجویان میتوانند به هم مرتبط باشند. شاید دقیقا در یک دنیا نباشند، ولی میتوانیم فرض کنیم که در یکی از همین بیشمار جهانهای موازی میگذرند.
در نهایت، حرفی که راهی به خانه نیست میزند مشخص است: جهان سینمایی مارول تمام این داستانها و دنیاها را به رسمیت میشناسد. تکتک فیلمها و تصویرهایی که از شخصیتهای مارول دیدهایم، جایی در این چندجهانی حضور دارند و ممکن است دوباره آنها را ببینیم.
منبع: Looper