بحث دربارهی ارتباط رسانهها با خشونت سالها است که نقل محافل است. متخصصان بسیاری این سوال را مطرح کردند که آیا بازیهای ویدیویی «ندای وظیفه» (Call Of Duty)، «هیلو» (Halo) و «اتومبیل دزدی بزرگ» (Grand Theft Auto) بر رفتارهای خشونتآمیز تاثیر میگذارند یا خیر؟ این سوال دربارهی فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی و حتی محتواهای شبکههای اجتماعی هم عینا مطرح میشود. خشونت رسانهای سالهای طولانی است که از جمله مهمترین نگرانیهای والدین به حساب میآید اما آیا باید نظارت مراجع بر محتوای این آثار بیشتر شود یا والدین باید روشهای تازهای را برای دور کردن کودکان از این فضا اتخاذ کنند.
برای پاسخ به این پرسش که آیا خشونت در فیلمهای سینمایی بر زندگی واقعی تاثیر میگذارد یا خیر باید ابتدا به این پرسش کلی پاسخ دهیم که نیروی رسانه چه تاثیری بر زندگی واقعی دارد؟ محققان سالهای طولانی را صرف تحلیل این مسئله و پاسخ به آن کردند که در ادامه گوشهای از این تحقیقات را بررسی میکنیم.
- خشنترین فیلمهای تاریخ سینما که یک بار دیدنشان هم سخت است
- ۸ فیلم خشن و تکاندهنده که از کتابهای ممنوعه اقتباس شدهاند
خشونت رسانهای زیر ذرهبین
محققان اعتقاد دارند خشونت رسانهای و خشونت واقعی با یکدیگر رابطهی تنگاتنگی دارند اما نمیتوان تعریف دقیقی برای خشونت رسانهای ارائه داد؛ زیرا هر شخصی آستانهی تحمل متفاوتی برای خشونت در فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیون، بازیهای ویدیویی و … دارد. مثلا دانشگاه پنسیلوانیا سال ۱۹۸۰ نظرسنجی تحقیقاتی را برای بررسی خشونت تلویزیونی برگزار کرد؛ نوجوانان، کودکان همراه با والدینشان، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و روانپزشکان از جمله افرادی بودند که در این تحقیق به عنوان گروههای هدف مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت با تکیه بر تحلیلهای محتوایی و نظرسنجیهای برگزار شده توسط سازمانهای مردم نهاد این نتایج به دست آمد؛ در هر ۳۷۶ ساعتِ تلویزیون، ۲۷۹۶ اپیزود خشونتآمیز نمایش داده میشود که برابر است با ۷.۴۳ اپیزود در هر ساعت.
از جمله تحقیقات معاصری که روی این موضوع انجام شده میتوان به آزمایش اندرسون و بوشمن در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد که برای کشف تاثیر خشونت رسانهای بر زندگی واقعی مردم از مدل پرخاشگری عمومی (General Aggression Model) یا GAM استفاده کردند. این مدل زیستی- اجتماعی از نحوهی ترکیب فرآیندهای پیچیدهی برای تاثیر بر احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه میگوید. این نظریهی پویا شامل فرآیندهای گروهی و روانشناسی رشد میشود.
کودکان بیش از بزرگسالان تحت تاثیر خشونت رسانهای قرار میگیرند
در تحقیق اندرسون و بوشمن نمونهای وجود دارد که بر اساس آن یک کودک پس از بازی «ندای وظیفه» بلافاصله شروع به بروز رفتارهای تهاجمی میکند. محققان اعتقاد دارند نحوهی رفتار صحیح با کودک به اندازهی چرایی شکلگیری این رفتار از اهمیت بسزایی برخوردار است. در نظر گرفتن پاداش یا تنبیه برای این رفتار تهاجمی، کودک را دربارهی آن چه باعث پذیرش یا عدم پذیرشش توسط والدین میشود، آگاه میکند و در نتیجه فکر میکند در آینده هم میتواند به راحتی از عواقب رفتارهای تهاجمیاش رهایی یابد.
تمرکز بر مراحل رشد به محققان این امکان را میدهد تا بفهمند دقیقا چه چیزی باعث میشود این رفتارهای پرخاشگرایانه در بزرگسالی هم شکل بگیرند. والدین باید در این مورد از آگاهی و هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند تا بتوانند فرزندانشان را از در آغوش کشیدن رفتارهای خشونتآمیز دور نگه دارند. اگر یک والد به فرزندش اجازهی تکرار این گونه رفتارها را بدهد یا بدتر از آن به خاطر عدم انجام آن برای کودک پاداشی در نظر بگیرد، دقیقا به اندازهی رسانههایی که عامل تولید محتواهای خشونتآمیز هستند، مضر و غیر مسئول است.
تاثیر رسانه بر تطهیر و تقدیس مجرمان واقعی
تشخیص پرخاشگری در کودکان و بزرگسالان احتمالا اولین روش برای بررسی خشونت در فیلمهای سینمایی و تاثیر آن بر زندگی واقعی است. با این حال رمانتیک شدن خشونت در این آثار از دیگر دستاوردهای منفی رسانه است. در این موارد معمولا فردی که خشونت و رفتارهای تهاجمی را بر دیگران اعمال میکند از نظر ظاهری جذاب است. مثلا انتخاب بازیگری مثل ایوان پیترز برای ایفای نقش جفری دامر در سریال تازهی نتفلیکس، دلایلی فراتر از استعدادهای بازیگری او دارد و یک انتخاب کاملا آگاهانه است. استقبال از «دامر- هیولا: داستان جفری دامر» ((Dahmer – Monster: The Jeffrey Dahmer Story به دلیل همین جذابیتهای بصری به اندازهای زیاد شد که نتفلیکس به ساخت فصل آیندهی آن هم چراغ سبز نشان داد.
برای پی بردن به عمق ماجرا کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنید تا با سیل ستایشهای مخاطبان نسبت به شخصیت دامر با بازی ایوان پیترز مواجه شوید که در دنیای واقعی یک قاتل سریال بیرحم و دیوانه بوده و برای اقداماتش هم هیچ توجیه منطقی وجود ندارد. شیوهی برخورد مخاطبان با این شخصیت به گونهای است که گویی از دنیای خیال آمده و از اول هم وجود خارجی نداشته. شاید تماشای این سریال بلافاصله الهامبخش خشونت در دنیای واقعی نباشد اما یکی از کوچکترین پیامدهایش به نوعی تطهیر قاتلان سریالی در ذهن بسیاری از مردم است که میتواند در روند پروندههای این چنینی در آینده تاثیر بگذارد و افکار عمومی مثل گذشته با قربانی همسو نشوند. علاوه بر این رمانتیک کردن قتلهای سریالی واقعی شاید ولع مخاطبان برای سرگرمی را تا اندازهای سیراب کند اما پیامدهای نژادی، اقتصادی و اجتماعی که در واقعیت با خودشان به ارمغان آوردند را از بیخ و بن انکار میکند.
خشونت رسانهای و تاثیر آن بر جرائم واقعی
با توجه به همهی موارد گفته شده به این نتیجه میرسیم که خشونت مستتر در فیلمها، سریالها و سایر رسانه بلافاصله باعث ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه در مخاطبان نمیشوند اما بیدقتی در انتخاب موضوعات باعث میشود جنایتکاران، قاتلهای سریالی، متجاوزان و … بتوانند راحتتر از جنایتهایشان فرار کنند؛ زیرا مردم حالا کمتر از گذشته به آنها اهمیت میدهند و گویی به خشونت عادت کردند. محققان مرتبا این ادعا را تکرار میکنند که خشونت رسانهای در حساسیتزدایی از جرائم واقعی نقش بسزایی دارد.
علاوه بر این خشونت در فیلمهای سینمایی و سریالها ممکن است بر زندگی واقعی افراد تاثیر بگذارد اما نه به اندازهی خشونتی که به صورت روزمره در معرض آن قرار دارند؛ در نتیجه شاید یک سریال یا فیلم ایجاد کنندهی میل به رفتارهای تهاجمی در مخاطبان نباشد اما بدون شک تثبیت خشونت افسار گسیخته در اکثر محتواهای رسانهای این روند را تسریع خواهند کرد. مخاطبان باهوش امروزی باید بدانند که تقدیس جنایتکاران واقعی میتواند به حساسیتزدایی جامعه در موارد مشابه و عدم پشتیبانی از قربانی منجر شود.
منبع:movieweb