تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر (CGI) در دو دههی اخیر حضور پررنگی در صنعت سینما داشته است و تقریبا همهی فیلمهای اکشن، ابرقهرمانی، علمی-تخیلی و فانتزی-حماسیِ این روزها متکی به جلوههای ویژه هستند. جیمز کامرون با «آواتار» تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر و ضبط حرکت (Motion capture) را متحول کرد اما آثار بزرگ متعددی را پیدا میکنید که جلوههای ویژهی فاجعهباری دارند و ضعفهای آنها مشهود است.
تولید و توسعهی سیجیآی پرهزینه است، به منابع و انیماتورهای متعددی نیاز دارد و بهدلایل مختلف – از جمله کمبود زمان یا بودجه – گاهی فیلمسازان مجبور میشوند تا به جلوههای ویژهی بیکیفیت اکتفا کنند. در این میان، بعضی از فیلمها وضعیت به مراتب بدتری دارند و برخی اوقات یک سکانس افتضاح کافی است تا یک فیلم خوب تحتالشعاع قرار بگیرد. فیلمهای این فهرست آثار عمدتا شناختهشده یا محبوبی هستند که ضعف جلوههای ویژهی آنها برکسی پوشیده نیست.
- ۱۰ دلیل که جلوههای ویژهی کامپیوتری در سینما دارد بدتر میشود، نه بهتر!
- ۱۰ فیلم ابرقهرمانی برتر با جلوههای ویژهی کامپیوتری چشمگیر
- ۱۰ فیلم با جلوههای بصری چشمگیر که احتمالا هرگز ندیدهاید
- ۱۵- پلنگ سیاه (Black Panther)
- ۱۴- آسمانخراش (Skyscraper)
- ۱۳- ایندیانا جونز و قلمرو جمجمهی بلورین (Indiana Jones And The Kingdom Of The Crystal Skull)
- ۱۲- بلک آدام (Black Adam)
- ۱۱- کینگ کونگ (King Kong)
- ۱۰- لیگ عدالت (Justice League)
- ۹- هالک (Hulk)
- ۸- زن گربهای (Catwoman)
- ۷- بارگذاری مجدد ماتریکس (The Matrix Reloaded)
- ۶- ایر فورس وان (Air Force One)
- ۵- گربهها (Cats)
- ۴- گرین لنترن
- ۳- شارکنادو (Sharknado)
- ۲- مرد چمنزن (The Lawnmower Man)
- ۱- بازگشت مومیایی (The Mummy Returns)
۱۵- پلنگ سیاه (Black Panther)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: رایان کوگلر
- بازیگران: چادویک بوزمن، مایکل بی.جردن، لوپیتا نیونگو، دانای گوریرا، مارتین فریمن، دنیل کالویا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
پلنگ سیاه فیلم ابرقهرمانی درجهیکی است که در گیشه هم عملکرد فوقالعادهای داشت و اغلب یکی از بهترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول در نظر گرفته میشود. منتقدان فیلم را برای شخصیتها، قصه و جهانی که خلق کرده بود تحسین کردند اما مشابه اکثر آثار مدرن مارولی، فیلم از وابستگی بیش از حد به جلوههای ویژه رنج میبرد، بهویژه در سکانسهای اکشنِ جاهطلبانهاش.
این که لباس قهرمان قصه بهکلی «سیجیآی» است را باید بخشی از مشکل بدانیم. همانند «زن گربهای» (که در ادامه به آن هم میپردازیم)، طریقهی حرکت کردن این پلنگ سیاهِ رایانهای چندان قانعکننده نیست. ایراد دیگری که به فیلم وارد است، استفادهی تیم سازنده از تکنیک «موشن بلور» (تاری حرکتی) است تا ضعف جلوههای ویژه را بپوشانند. پلنگ سیاه در مقایسه با آثار بعدی این فهرست وضعیت بهتری دارد اما با توجه به بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاری و انیماتورهای کارآزمودهی دیزنی، میتوانست به مراتب باکیفیتتر باشد.
۱۴- آسمانخراش (Skyscraper)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: راوسون مارشال تربر
- بازیگران: دوئین جانسون، نو کمبل، چین هان، رولاند مولر، نوآ تیلور، بایرون من، پابلو شرایبر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۸ از ۱۰۰
دوئین جانسون با فیلمهای اکشنِ اغراقآمیز غریبه نیست و آسمانخراش دقیقا همان چیزی است که از او انتظار دارید: یک اثر سینمایی پرسروصدای سرگرمکننده. فیلم از نظر داستانگویی، بازیگری و طراحی سکانسهای اکشن معمولی است اما انتقادی که اکثر منتقدان نسبت به آن داشتند، در زمینهی جلوههای ویژه بود. سیجیآیِ بد فیلم باعث شده است تا لحظات هیجانانگیز فیلم همانند بازیهای ویدیویی به نظر برسند و مخاطب آنها را نپذیرد.
راوسون مارشال تربر بیگمان در استفاده از جلوههای ویژه افراطی عمل کرده است و حتی گاهی به این نکته فکر میکنید که اگر آسمانخراش در قالب یک اثر انیمیشنی عرضه میشد، میتوانست موفقتر باشد. علاوهبر این، در بعضی از لحظات کلیدی فیلم، کاملا مشخص است که جانسون جلوی پردهی سبز قرار دارد تا به شما یادآوری شود که همهچیز ساختگی است.
۱۳- ایندیانا جونز و قلمرو جمجمهی بلورین (Indiana Jones And The Kingdom Of The Crystal Skull)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هریسون فورد، کیت بلانشت، کارن آلن، ری وینستون، جان هرت، جیم برودبنت، شایا لباف
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
قلمرو جمجمهی بلورین ضعیفترین قسمت مجموعهی ایندیانا جونز در نظر گرفته میشود و ایرادات فراوانی دارد که مشابه آنها را در دیگر ساختههای استیون اسپیلبرگ پیدا نمیکنید. بزرگترین مشکل را اما باید استفادهی عجیب فیلم از جلوههای ویژه بدانیم. این مجموعه سال ۱۹۸۹ با فیلم «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» به پایان رسید و بازگشت آن برای طرفداران، اتفاق بزرگی به حساب میآمد اما آنها از تماشای این فیلم غافلگیر شدند. جونز و همسفرهایش (شامل معشوقه و پسرش) باید با نیروهای جماهیر شوروی مبارزه و به یک یادگارهی باستانی دست پیدا کنند که ظاهرا متعلق به موجودات فضایی است!
حضور موجودات فضایی در یک اثر مرتبط با ایندیانا جونز فینفسه مضحک است اما پافشاری فیلم بر استفاده از جلوههای ویژه شما را ناامیدتر میکند. در بعضی از لحظات فیلم، بدون هیچ دلیلی از جلوههای ویژه استفاده شده است و اگر این سکانسها خوشساخت بودند، میتوانستیم آنها را بپذیریم اما آنها هیچ کمکی به پیشبرد قصه نمیکنند و وجودشان بی معنی است؛ از یک انفجار هستهای که جونز با پنهان شدن در یخچال از آن جان سالم به در می برد تا پسرِ ایندیانا که همانند تارزان در جنگل به اینسو و آنسو میجهد. بیتردید جلوههای ویژهی ضعیف را باید یکی از دلایل شکست قسمت چهارم بدانیم.
۱۲- بلک آدام (Black Adam)
- سال انتشار: ۲۰۲۲
- کارگردان: ژاومه کویت-سرا
- بازیگران: دوئین جانسون، آلدیس هاج، نوحا سنتینو، سارا شاهی، مروان کنزاری، کوئینتسا سوئیندل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۸ از ۱۰۰
این ساختهی ژاومه کویت-سرا، قصهی ضدقهرمانی به نام بلک آدام را روایت می کند که پس از پنج هزار سال اسارت، آزاد شده و به جهان مدرن قدم گذاشته است. دواین جانسون برداشت شخصی خودش از یک «عدالتِ خشونتآمیز» را به دنیای دیسی میآورد و در مقابل «جامعهی عدالت آمریکا» میایستد. فیلم در گیشه شکست خورد و پایان حضور دوئین جانسون در دنیای دیسی را رقم زد. بلک آدام شاید یک افتضاح کامل نباشد اما نمیتوان از جلوههای ویژهی آن دفاع کرد.
در این میان، یکی از سکانسهای فیلم را برای جلوههای ویژهی زشتی که دارد، تا مدتها فراموش نخواهید کرد: سکانس فلشبکی که در آن، کلهی دوئین جانسون روی بدن یک بدل قرار گرفته است. شما میتوانید بهراحتی این مسئله را تشخیص دهید و احساس ناخوشایندی خواهید داشت. جانسون اندام بزرگ و تنومندی دارد و وقتی سَر او را بر بدنی مشاهده میکنید که با آن همخوانی ندارد، نمیتوانید فیلم را جدی بگیرید. هدف سازندگان این بود که نشان دهند بلک آدام زمانی یک انسان فانی و عادی بوده است اما این لحظات تاثیرگذار نیستند. متاسفانه سیجیآیِ بد فیلم در دیگر بخشها هم اجازه نمیدهد تا مخاطب به شخصیتها و فضای قصه نزدیک شود.
۱۱- کینگ کونگ (King Kong)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: نائومی واتس، جک بلک، آدرین برودی، توماس کرتشمن، کایل چندلر، جیمی بل، اندی سرکیس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
نسخهی بازسازی کینگ کونگ در مجموع فیلم خوبی است، فیلمنامهی قابلقبولی دارد و در زمینهی موشن کپچر هم حرفهایی برای گفتن دارد اما متاسفانه جلوههای ویژهی فیلم، غیرواقعگرایانه از آب در آمده است و باعث میشود تا مخاطب از فضای موردنظر فیلمساز خارج شود. با وجود این، موشن کپچرِ فیلم که توسط یکی از بزرگان این حوزه (اندی سرکیس) انجام شده است، به میمون بزرگ فیلم اجازه داده تا حرکات طبیعی و قانعکنندهای داشته باشد.
اما این بهتنهایی کافی نیست، تعامل کینگ کونگ با محیط اطرافش توی ذوق میزند و واقعی نبودن این موجود را یادآوری میکند. مخاطب میتواند تشخیص دهد کدام لحظات فیلم توسط جلوههای ویژهی میدانی و کدام بهواسطهی جلوههای ویژهی رایانهای خلق شدهاند. محیطهای سیجیآیِ جنگلی و شهری نیز شما را تحتتاثیر قرار نمیدهند. جهانِ کینگ کونگ شبیه یک بازی ویدیویی ارزانقیمت است و نه یک بلاک باستر پرخرج هالیوودی.
۱۰- لیگ عدالت (Justice League)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- کارگردان: زک اسنایدر، جاس ویدون
- بازیگران: بن افلک، هنری کویل، ایمی آدامز، گل گدوت، ازرا میلر، جیسون موموآ، ری فیشر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۹ از ۱۰۰
نسخهی اصلی لیگ عدالت سرگذشت پرفرازونشیبی را تجربه کرد. کارگردان اصلی، زک اسنایدر، پس از خودکشی دخترش از این پروژه کنار رفت تا جاس ویدون – که «انتقامجویان» را در کارنامه داشت – جایگزین وی شود و فیلم را تکمیل کند. نسخهی ویدون با آنچه که زک اسنایدر ساخته بود تفاوتهای ملموسی داشت، از لحن ملایمتر و رنگهای شادتری بهره میبرد و تقریبا همهی شخصیتها بازنگری و بهشکل متفاوتی عرضه شدهاند. برای نمونه، ویدون بعضی از سکانسهای کلیدی شخصیت سایبورگ را از فیلم حذف کرد که نتیجهاش تغییر کلی داستان بود. او همچنین سکانسهای تازهای را به فیلم اضافه کرد که متاسفانه سیجیآیِ سطح پایینی دارند.
با اینکه سکانسهای نبرد فیلم سوالبرانگیز بودند، چند مشکل بزرگ دیگر هم در فیلم وجود داشت که طرفداران لیگ عدالت را ناامید کرد، همانند رقابت سوپرمن با فلش در لحظات پایانی که به شکل عجیبی تار بود و بهخوبی دیده نمیشد. بزرگترین فاجعه اما حذف سبیل هنری کویل بهصورت دیجیتالی بود که در رسانهها جنجال زیادی برپا کرد و آنقدر توهینآمیز بود که طرفداران نمیدانستند باید چه واکنشی به آن نشان دهند.
۹- هالک (Hulk)
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- کارگردان: انگ لی
- بازیگران: اریک بانا، جنیفر کانلی، سام الیوت، نیک نولتی، جاش لوکاس، شان ماهان
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
آنگ لی اولین کارگردانی بود که نسخهی سینمایی لایو-اکشن هالک را ساخت؛ فیلمی که همچنان مخالفان و موافقان فراوانی دارد. منتقدان جدی مجموعهی تلویزیونی «شیهالک» احتمالا پس از تماشای این ساختهی آنگ لی به این نتیجه میرسند که آن سریال از نظر جلوههای ویژه چندان هم بد نیست! اگرچه سیر دگرگونی شخصیتهای فیلم باورکردنی است اما طراحی شخصیتها کاستی دارد و آنها به درستی حرکت نمیکنند.
مشکل دیگر فیلم استفادهی بیحدومرز از جلوههای ویژه است، بهویژه در طراحی سگهای هالک (هالک داگز). این دشمنان قرار بود نفسگیر و خطرناک به نظر برسند اما کارتونی از آب در آمدهاند. هالک شاید یکی از قویترین ابرقهرمانان کمیک بوکهای مارول باشد اما این فیلم با جلوههای ویژهی ناشیانه، قدرتهایش را از او گرفته است.
۸- زن گربهای (Catwoman)
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- کارگردان: پیتوف
- بازیگران: هلی بری، بنجامین برت، شارون استون، لمبرت ویلسون، فرانسیس کونروی، الکس بورستین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸ از ۱۰۰
همانند دیگر فیلمهای این فهرست، زن گربهای جلوههای ویژه را بهشکلی افراطی و نادرست به کار میگیرد. تقریبا همهی سکانسهای اکشن و آکروباتیک فیلم بهجای یک بدلکار واقعی، توسط یک زن گربهایِ سیجیآی اجرا شده است. این تصمیم اشتباه باعث شد تا قهرمان قصه در لحظات حساس فیلم، غیرواقعی و مضحک به نظر برسد.
فیلمساز بیتجربهی این اثر ابرقهرمانی، انتخابهای نامانوس دیگری هم داشته است؛ لحظاتی که زن گربهای در هوا معلق است یا لحظاتی که راه رفتن او قرار است شبیه یک گربهی واقعی باشد، چنان بد است که مخاطب را با پرسشهای هستیگرایانه روبهرو میکند و از خود سوال میکنید که چرا در حال هدر دادن وقت باارزش خود هستید. بر کسی پوشیده نیست که بیشتر بودجهی فیلم صرف پرداخت حقوق بازیگران شد اما هیچکس انتظار نداشت که جلوههای ویژهی آن از مجموعههای تلویزیونی درجهدوی آن دوران ضعیفتر باشد.
۷- بارگذاری مجدد ماتریکس (The Matrix Reloaded)
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- کارگردان: واچوفسکیها
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری-ان ماس، هوگو ویوینگ، دنیل برنهارت، مونیکا بلوچی، جیدا پینکت اسمیت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳ از ۱۰۰
دومین قسمت از مجموعهی ماتریکس اگرچه کیفیت نسخهی اصلی را ندارد و یک اثر انقلابی به حساب نمیآید اما سرگرمکننده بوده و شامل ایدههای خلاقانهای میشود. با این حال، بعضی از ایدههای واچوفسکیها بیش از اندازه جاهطلبانه بود و پیادهسازی آنها با توجه به محدودیتهای جلوههای ویژه در آن دوران، آسان به نظر نمیرسید. در هر صورت، این محدودیتها هم جلوی آنها را نگرفت اما یک سکانس بخصوص فیلم – که احتمالا میتوانید آن را حدس بزنید – به دلیل ضعف سیجیآی در کانون توجه قرار گرفت.
در یکی از سکانسهای کلیدی فیلم، نئو با صدها همزادِ مامور اسمیت مبارزه میکند و این لحظات حتی از استانداردهای یک بازی پلی استیشن ۲ پایینتر است. شما بهراحتی تشخیص میدهید کدام لحظات واقعی و کدام توسط رایانه خلق شدهاند و برای مخاطبانِ حساس، این مبارزهی دیوانهوار، تاثیرگذاری خود را از دست میدهد. البته باید اعتراف کنیم که این نبرد کامپیوتری همچنان جذاب است و فیلمهای دیگر بارها از آن تقلید کردهاند.
۶- ایر فورس وان (Air Force One)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: ولفگانگ پترسن
- بازیگران: هریسون فورد، گری الدمن، گلن کلوز، دین استاکول، زاندر برکلی، ویلیام اچ میسی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
در ایر فورس وان، هریسون فورد نقش رئیسجمهور وقت ایالات متحده، جیمز مارشال را بازی میکند که در حین پرواز، هواپیمای اختصاصیاش از سوی تروریستها مورد هدف قرار میگیرد و به آنها حمله میشود. چیزی که تروریستها نمیدانند این است که رئیسجمهور در گذشته یکی از سربازان کارکشتهی ارتش بوده است. جیمز مارشال برای بازپسگیری هواپیما و نجات جان افراد محبوس در هواپیما، یکتنه مقابل دشمنان میایستد.
ایر فورس وان یک اثر اکشن-تریلر هیجانانگیز است اما جلوههای ویژهی به کار رفته در بخشهای پایانی آن را باید یک «رویداد ناگوار» توصیف کنیم. لحظهی سقوط هواپیما در دریا، گویی کامل پردازش نشده است و نیمهکاره به نظر میرسد. اینکه چرا جلوههای ویژهی این بخش مفتضحانه است را نمیدانیم، شاید انیماتورها زمان کافی برای بهبود آن را نداشتهاند یا ولفگانگ پترسن بودجهی فیلم را به درستی مدیریت نکرده است.
۵- گربهها (Cats)
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران: جنیفر هادسون، تیلور سوئیفت، جیمز کوردن، ایان مککلن، لوری دیویدسون، ادریس البا، جودی دنچ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۲.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۹ از ۱۰۰
بیدلیل نیست که از گربهها به عنوان یکی از بدترین فیلمهای تاریخ سینما نام برده میشود. فیلم بازخورد مثبتی از سوی منتقدان و مخاطبان دریافت نکرد و برای جلوههای بصری آزاردهندهاش به سوژهی طنز رسانهها تبدیل شد. در این اقتباس لایو-اکشن از تئاتری به همین نام، برای خلق گربههای انساننما از تکنولوژی موشن کپچر مشابه «آواتار» استفاده اما همهچیز شبیه یک شوخی بزرگ است. سیجیآی فیلم به حدی بد است که احساس میکنید تام هوپر میخواهد کارنامهی هنری خود را نابود کند. حتی شخصیتها گاهی در مقایسه با محیط اطراف کوچکتر به نظر میرسند؛ این بدین معنا است که سازندگان در معادلات اولیهی خود هم دچار اشتباه شدهاند، چیزی که اگر به یاد داشته باشید، در مجموعهی «ارباب حلقهها» رعایت شده بود.
گربهها یک فیلم ناقصالخلقه است که باید مدت زمان بیشتری صرف توسعهی آن میشد اما به دلایل مختلف با سرعت راهی سینماها شد. هیچچیز در فیلم کامل نیست، از شخصیتها که به جای پنجه، دستهای انسانی دارند تا مشکلات عجیب نورپردازی در بعضی سکانسها که باعث میشود شخصیتها غیرواقعیتر از قبل شوند.
۴- گرین لنترن
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: مارتین کمبل
- بازیگران: رایان رینولدز، بلیک لایولی، پیتر سارسگارد، مارک استرانگ، تیم رابینز، آنجلا باست
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۶ از ۱۰۰
گرین لنترن همچون پلنگ سیاه، یک فیلم قهرمانی است که شخصیت اصلی آن لباس سیجیآی بر تن دارد. شفافیت لباس سبز این شخصیت و تعامل آن با پوستِ بدن رایان رینولدز، غیرطبیعی است و حواس شما را پرت میکند. همچنین ماسکی که چشمانش را میپوشاند نیز با جلوههای ویژه درست شده است تا این ابرقهرمان به شخصیتهای بازیهای ویدیویی شباهت پیدا کند.
بدن سیجیآی رینولدز با بدن واقعی او همخوانی ندارد (کمرِ باریکتر، بازوهای لاغرتر و شانههای بزرگتر). شاید مارتین کمبل قصد داشته است تا با این طراحی متفاوت، رینولدز را به ابرقهرمانهای کمیک بوکها نزدیک کند اما در این مسیر، گرین لنترن به یک شخصیت کارتونی تبدیل شده است. اغلب شخصیتهای مکمل فیلم هم بهواسطهی جلوههای ویژه ساخته شدهاند و هیچکدام از ظرافتی بهره نمیبرند؛ بهویژه شخصیت منفی فیلم، پرالکس که سیجیآی ضعیف آن با بازخوردهای منفی از سوی طرفداران روبهرو شد.
۳- شارکنادو (Sharknado)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: آنتونی سی. فرانته
- بازیگران: ایان زیرینگ، جان هرد، تارا رید، کیسی اسکربو، آبری پیپلز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۳.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
شارکنادو در حقیقت داستانی ندارد، سکانسهای اکشن آن توهینآمیز و سطح بازیگران افتضاح است. با وجود این، مهمترین مشکل فیلم را باید جلوههای ویژه بدانیم که شامل تعدادی کوسهی سفید غولپیکرِ پرنده میشود! در این کوسههای سفاهتآمیز هیچ نقطهی مثبتی پیدا نمیکنید و نه تنها مصنوعی هستند بلکه طراحی اشتباهی هم دارند و مبتنی بر کوسهی واقعی نیست.
از آنجایی که رنگبندی فیلم ثبات ندارد، هرآنچه که توسط رایانهها خلق شده است را به آسانی تشخیص میدهید. شارکنادو محصول زمانهاش است اما اشتباهاتی که در فیلم به چشم میخورد، جای دفاع ندارد؛ از افکتهای مصنوعی خون تا طراحی عجیبوغریب فضانوردان. هنوز هم نمیتوان باور کرد که اثری با این کیفیت نازل، به مجموعهای پرطرفدار تبدیل و چند دنباله برای آن ساخته شد.
۲- مرد چمنزن (The Lawnmower Man)
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- کارگردان: برت لنرد
- بازیگران: جفری دیوید فاهی، پیرس برازنان، جنی رایت، جفری لوئیس، آستین اوبراین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۷ از ۱۰۰
یکی از اولین فیلمهایی که جلوههای ویژه را به شکل جدیتری استفاده کرد و شکست خورد. مرد چمنزن به کارگردانی برت لنرد، اقتباس آزادی از داستان کوتاهی به همین نام نوشتهی استیون کینگ است. قصهی استیون کینگ چندان ترسناک نبود و این نسخهی اقتباسی هم در خلق لحظات ترسناک ناتوان است، ضمن اینکه از داستان اصلی فاصله میگیرد.
قصه دربارهی یک باغبان معلول به نام اسمیت است که به موش آزمایشگاهی یک دکتر تبدیل میشود که در حوزهی داروهای روانگردان و واقعیت مجازی فعالیت دارد. مرد چمنزن سعی کرد تا یک دنیای واقعیت مجازی خلق کند، آن هم در دورانی که جلوههای ویژهی رایانهای در ابتدای مسیر قرار داشت. متاسفانه اندک درام و لحظات ترسناک داستان کوتاه کینگ هم با تشکر از این جلوههای ویژه کابوسوار از بین رفتهاند تا دیگر چیزی باقی نماند.
۱- بازگشت مومیایی (The Mummy Returns)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کارگردان: استیون سامرز
- بازیگران: برندن فریزر، ریچل وایس، آرنولد وسلو، اودد فهر، دوئین جانسون، پاتریشیا ولاسکوئز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
این فیلم، دنبالهی نسخهی بازسازی مومیایی است که سال ۱۹۹۹ به اکران درآمد و پرطرفدار شد. در همان روزهای اکران، «پادشاه عقرب» – که ظاهر و هیبت دوئین جانسون را دارد – با شایستگی به یکی از بدترین موجودات سیجیآی تاریخ سینما تبدیل شد و با گذشت بیش از دو دهه، همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است. از آنجایی که جانسون در آن روزها سرگرم شرکت در مسابقات کشتی کج بود، نتوانست تصاویر و ویدیوهای کافی در اختیار انیماتورها قرار دهد تا بتوانند موجود باکیفیتی بر اساس او خلق کنند. در نتیجه آنها مجبور شدند تا به تصاویر موجود اکتفا کنند و امیدوار باشند که تلاشهایشان به نتیجهی مثبتی ختم میشود؛ اتفاقی که رخ نداد.
پادشاه عقرب یک موجود نیمهانسان، نیمهعقرب با دستهایی شبیهی خرچنگ است. چنین ایدهای روی کاغذ جذاب بود اما انیماتورها موفق نشدند تا آن را بهدرستی طراحی و عرضه کنند. نورپردازی این هیولا ضعیف و طریقهی حرکت کردن آن ضعیفتر است. پس از ملاقات با این موجود، راهی جز لبخند زدن ندارید. بازگشت مومیایی هم محصول زمانهاش است اما سازندگان فرصت و بودجهی کافی برای بهبود ضعفهای آن را داشتند و این کار را انجام ندادند.
منبع: CBR