ژانر وحشت طیف گستردهای از داستانهایی را روایت میکند که وحشت از مردن، موجودات غولپیکر یا ترسهای روانشناختی بیشتری را که از درون ما سرچشمه میگیرند، بیدار میکند. یک شرور ترسناک، شخصیتهای جذاب و روایتی هوشمندانه اجزای اساسی هر فیلم ترسناک را تشکیل میدهند. برخی از فیلمهای ترسناک به قهرمانان خود اجازه میدهند تا در غروب خورشید پیروزمندانه از صحنه خارج شوند، در حالی که بسیاری دیگر دوست دارند آنها را مجازات کنند و فیلم را در تلخترین و تاریکترین اتفاق ممکن به پایان برسانند. در این مطلب ۱۰ پایانبندی تلخ و تاریک فیلمهای ترسناک را مرور کردیم.
- عجیبترین فیلمهای ترسناک دهه ۱۹۸۰ که احتمالا ندیدهاید
- ۱۰. شخصیت مستاصل فیلم ترسناک «مه» (The Mist) مجبور میشود در پایان داستان انتخاب سختی انجام دهد
- ۹. فیلم ترسناک «شوم» (Sinister) وحشت را در مکانهای غیرمنتظرهای ارائه میدهد که ممکن نیست از آن نترسید
- ۸. پایانبندی فیلم ترسناک «شهدا» (Martyrs) لحظاتی عذابآور دربارهی درد و روشنگری دارد
- ۷. فیلم ترسناک «ناپدید شدن» (The Vanishing) در پایان به شیطان اجازه میدهد بر تصویر نیهیلیستی خود در جهان چیره شود
- ۶. قهرمان باارادهی فیلم «ضبط» (REC) نمیتواند از خطر حملهی زامبیها جان سالم به در ببرد
- ۵. «مرد حصیری» (The Wicker Man) با قربانی کردن قهرمان خود، ناامیدکننده به پایان میرسد
- ۴. «فعالیت فراطبیعی» (Paranormal Activity) به نیروهای شیطانی خود اجازه میدهد تا برنده شوند
- ۳. «سقوط» (The Descent) با مفهوم آزادی در پایان خود بازی میکند
- ۲. «موجود» (The Thing) با تردیدها و ترسهای بیاندازه به پایان میرسد
- ۱. «مرا به دوزخ بکشان» (Drag Me to Hell) به عنوانش وفادار میماند
۱۰. شخصیت مستاصل فیلم ترسناک «مه» (The Mist) مجبور میشود در پایان داستان انتخاب سختی انجام دهد
اقتباس از کتابهای استیون کینگ برای ساخت یک فیلم ترسناک اتفاق جدیدی نیست، اما فرانک دارابونت همواره ثابت کرده که یکی از توانمندترین فیلمسازانی است که آثار کینگ را کارگردانی میکند. «مه» دربارهی وحشت از ناشناختهها است. فیلم نشان میدهد که مِهی مرموز یک شهر آرام را میبلعد و ساکنان آن را مجبور میکند تا در یک فروشگاه مواد غذایی پنهان شوند تا از گزند موجودات فراطبیعی که در مه زندگی میکنند در امان باشند.
پایان فیلم «مه» با رمان اصلی کینگ متفاوت است، اما خود کینگ در واقع پایان نیهیلیستی دارابونت را ترجیح میدهد. قهرمان داستان توماس جین برای نجات پسرش از یک سرنوشت وحشتناکتر، مرتکب یک عمل دلخراش میشود، اما در نهایت متوجه میشود که این فداکاری غیر ضروری بوده است.
۹. فیلم ترسناک «شوم» (Sinister) وحشت را در مکانهای غیرمنتظرهای ارائه میدهد که ممکن نیست از آن نترسید
«شوم» به کارگردانی ادوارد دریکسون خیلی قبل از اینکه کارگردانی اولین فیلم بلند مارول «دکتر استرنج» (Dr. Strange) را بر عهده بگیرد به شهرت او کمک کرد. اتان هاوک، یار همیشگی دریکسون، در نقش الیسون اسوالد، نویسندهی داستانهای جنایی واقعی بازی میکند که به تدریج به یک سری فیلمهای خاک گرفته که در خانهی جدیدش کشف میکند، علاقهمند میشود.
این فیلمهای خانگی ترسناک، سلاح مخفی «شوم» هستند، اما در پایان فیلم با آشکار شدن شیطان، به قلمروی نیروهای فراطبیعیتر فرو میرود. کشفیات الیسون در مورد قتلهای خانوادگی وحشتناک است، اما او نیز قربانی دیگر این شیطان میشود.
۸. پایانبندی فیلم ترسناک «شهدا» (Martyrs) لحظاتی عذابآور دربارهی درد و روشنگری دارد
دهه ۲۰۰۰ دوران هیجانانگیزی را برای فیلمهای ترسناک فرانسوی که اغلب با عنوان «نهایتگرایی نوین فرانسه» (New French Extremity) شناخته میشوند، رقم زد. «شهدا» به کارگردانی پاسکال لوژیه یکی از دردناکترین نمونههای این ژانر است. دو زن بالغ که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، تلاش میکنند از ربایندگان سنگدل و سازمان مرموزی که آنها را گروگان گرفته انتقام بگیرند.
این زنان دردمند قدرت خود را بازپس میگیرند، اما آنها بار دیگر خود را در معرض سواستفاده میبینند. در نهایت، مشخص میشود که شکنجههای بیحد و حصر این سازمان همه فرآیندی است که هدف آن دستیابی به روشنگری است. «شهدا» در پایانی خونین رسالت خود را به انجام میرساند.
۷. فیلم ترسناک «ناپدید شدن» (The Vanishing) در پایان به شیطان اجازه میدهد بر تصویر نیهیلیستی خود در جهان چیره شود
«ناپدید شدن» محصول ۱۹۸۸ یک فیلم هیجانانگیز هلندی و یکی از وحشیانهترین و ناامیدکنندهترین داستانهای تصویر شده از یک آدمربایی است. رکس و ساسکیا در یک استراحتگاه توقف میکنند اما ساسیکا ناپدید میشود. سالها میگذرد و رکس هنوز در پی یافتن ساسکیا یا حداقل حقیقت پشت ناپدید شدن او است. در حین جستوجوی رکس برای یافتن ساسکیا، ریموند که شخص رباینده است، به جنایات خود ادامه میدهد.
رکس سرانجام با ریموند ملاقات میکند و یکی دیگر از قربانیان او میشود. در نهایت این هیولا نزد خانوادهاش برمیگردد و طوری رفتار میکند که انگار همه چیز عادی است. این یک پایان مالیخولیایی است که در آن تاریکی پیروز میشود.
۶. قهرمان باارادهی فیلم «ضبط» (REC) نمیتواند از خطر حملهی زامبیها جان سالم به در ببرد
«ضبط» یک فیلم ترسناک اسپانیایی است که هر دو ژانر ویدیوی پیدا شده و زامبی را از طریق تصویر کلاستروفوبیک خود از یک مجتمع آپارتمانی که در هجوم آلودگی است، بازتعریف میکند. یک گزارشگر محلی برای زنده ماندن و فرار از زندان جدید خود تلاش میکند، اما پایان ترسناک فیلم نشان میدهد که آنجلا از بین میرود و اپیدمی رو به رشد زامبیها بدتر میشود.
البته چهارمین و آخرین قسمت از فرنچایز «ضبط»، با عنوان «ضبط- قسمت چهارم؛ آخرالزمان» ([REC] 4: Apocalypse)، نشان میدهد که آنجلا از حوادث فیلم اول جان سالم به در برده است. با این حال، سرنوشت آنجلا در زندگی در آخرالزمان آسان نیست، و از پایانبندی تلخ و تاریک قسمت اول «ضبط» چیزی کم نمیشود.
۵. «مرد حصیری» (The Wicker Man) با قربانی کردن قهرمان خود، ناامیدکننده به پایان میرسد
«مرد حصیری» محصول ۱۹۷۳ به نمونهی بارز یک فیلم ترسناک تبدیل شده است که مانند «میدسامر» (Midsommar) تاثیر آشکاری بر فیلمهای مدرن دربارهی فرقهها دارد. گروهبان هوی برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یک کودک به جزیرهی سامراسل اسکاتلند میرود. جستوجوی هاوی او را به سمت جمعیت بتپرست جزیره سوق میدهد، جایی که روشهای بیگانهی او بیش از پیش آشکار میشود.
مسلما معروفترین صحنهی «مرد حصیری» مربوط به سکانس پایانی است که در آن گروهبان هوی نه تنها به آخرین قربانی آیینی لرد سامراسل تبدیل میشود، بلکه به شکلی دردناک از بین میرود. بازسازی «مرد حصیری» محصول ۲۰۰۶ فیلم بیارزشی است، اما این پایان خیرهکننده که توسط نیکلاس کیج تکرار شد هنوز به طرز باورنکردنی تاثیرگذار است.
۴. «فعالیت فراطبیعی» (Paranormal Activity) به نیروهای شیطانی خود اجازه میدهد تا برنده شوند
«فعالیت فراطبیعی» یک فرنچایز باورپذیر دربارهی ویدیوهای پیدا شده در اواخر دهه ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بود. یک روایت پیچیده در سراسر فرنچایز غیرخطی شکل میگیرد، که در نهایت به چند ماما ختم میشود که میخواهند شکلی جسمانی و ارتشی از کودکان را در اختیار شیطان قرار بدهند.
اولین قسمت از «فعالیت فراطبیعی» رویکردی مینیمالیستی به فرضیهی ارواح خبیث خود دارد، اما یکی از دلایلی که به همان اندازه تاثیرگذار است، پایان آن است. کتی که به طور کامل توسط این موجود شیطانی تسخیر شده است، شریک زندگی خود، میکا را به قتل میرساند و ناپدید میشود و سرنوشت نهایی خود را نامعلوم باقی میگذارد. فیلمهای بعدی این شکافها را پر میکنند، اما به پایان خوش برای کتی اشاره نمیکنند.
۳. «سقوط» (The Descent) با مفهوم آزادی در پایان خود بازی میکند
«سقوط» شش زن را دنبال میکند که برای کمک به التیام زخمهای قدیمی به یک سفر غارنوردی میروند. زنان متوجه میشوند که تنها نیستند و طعمهی یک موجود زیرزمینی آدمخوار شدهاند. این دوستان در حالی که به دنبال راه فراری میگردند آسیب میبینند و به نظر میرسد که تنها یکی از آنها به نام سارا، زنده است.
مشخص میشود که این فرار آسیبزا یک توهم است و در نهایت سارا تسخیر شده. قسمت دوم «سقوط» (The Descent Part 2) تصمیم میگیرد این پایان فوقالعاده تلخ و تاریک را نادیده بگیرد تا سارا همچنان برای دنبالهی آن زنده و سالم بماند، اما حتی در آنجا، او آزمایشات افسرده کننده و دردهای بیشتری را پشت سر میگذارد که به سختی میتوان آن را رضایتبخش دانست.
۲. «موجود» (The Thing) با تردیدها و ترسهای بیاندازه به پایان میرسد
جان کارپنتر یک فیلمساز مشهور است که واقعا در دههی ۱۹۸۰ آثار چشمگیری ساخت. «موجود» به کارگردانی او به عنوان یک موفقیت در جلوههای ویژه و یکی از قویترین ترکیبهای علمی-تخیلی/ترسناک ستایش میشود.
یک موجود فرازمینی که قابلت تغییر شکل دادن دارد، باعث ایجاد اختلاف در میان تیمی از محققان میشود که در یک کابین کوچک در قطب جنوب گیر افتادهاند. پایان «موجود» قابل تفسیر است، اما این ایده که دو محقق باقی مانده هرگز نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و در این بن بست ناامیدکننده محبوس شدهاند، بسیار مؤثر است.
۱. «مرا به دوزخ بکشان» (Drag Me to Hell) به عنوانش وفادار میماند
سام ریمی هم به عنوان یک نام پیشگام در ترس و هم به عنوان یک نام معتبر در سینمای ابرقهرمانی، دوران حرفهای رشکبرانگیز داشته است. «مرا به دوزخ بکشان» در سال ۲۰۰۹، ریمی را به ریشههای ترسناک خود برمیگرداند، و فیلم، با وجود امتیاز PG-13، از عامهپسند شدن پا پس نمیکشد.
کریستین با بازی آلیسون لومان، بخش اعظم فیلم «مرا به دوزخ بکشان» را صرف تلاش برای لغو نفرین مرگباری میکند که توسط پیرزنی که به او ظلم کرده برایش مقدر شده است. کریستین تمام تلاشش را میکند تا روحش را نجات دهد، و به نظر میرسد که موفق میشود، اما پایان ناگهانی فیلم ثابت میکند برخی از نفرینها را نمیتوان شکست.
منبع: cbr