به همین تازگی تمام اپیزودهای کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» (Batman: Caped Crusader) روی پلتفرم آمازون پرایم ویدیو منتشر شد، پروژهای که طرفداران انیمیشن سریالی بتمن در دههی نود بیصبرانه منتظر انتشارش بودند. مخصوصا که نویسندگان مورد علاقهی طرفداران، مثل جی. امو دیماتیس و گرگ روکا روی این کارتون تازه کار کردهاند و جی. جی. آبرامز و مت ریوز تهیهکنندگان آن هستند. بروس تیم هم به عنوان سازندهی اصلی سریال بازگشته است که به خاطر انیمیشن سریالی بتمن جایگاه ویژهای میان طرفداران بتمن دارد.
اما بیش از هر چیز انتظارش را میکشیدیم تا ببینیم هر یک از کاراکترهای «بتمن: شوالیه شنلپوش» چقدر با نسخههای سابق، به ویژه کمیکها فرق کردهاند. این کارتون برداشت تازهای از دنیای گاتهام سیتی ارائه میدهد که برای طرفداران دنیای کمیکها تازگی دارد. میزان تفاوت کاراکترها به حدی است که حتی پیش از انتشار آن، صحبتهای زیادی از تفاوت کاراکترها با دنیای کمیکهای بتمن وجود داشت. با این حال، «بتمن: شوالیه شنلپوش» از دوران طلایی این ابرقهرمان دیسی الهام میگیرد و برای همین نتیجه چیز خوبی از آب درآمده است؛ ولی پیچشها و تفاوتهای مدرنی نیز بر آن اعمال شده که خبر از تغییرات بزرگی در دنیای بتمن میدهند.
هشدار؛ در ادامه خطر لو رفتن داستان «بتمن: شوالیه شنلپوش» وجود دارد
- ۱۱. کلیفیس داستان تراژیکتری دارد
- ۱۰. ناکترنا که از کارتون دههی نود حذف شده بود بازگشته است
- ۹. شرور دنیای هاوکمن قدم به دنیای کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» میگذارد
- ۸. پنگوئن کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» یک شخصیت مرموز است
- ۷. باربارا گوردون ارتباط نزدیکی با پدرش دارد
- ۶. آلفرد پنیورث گذشتهی پرماجرایی را مخفی کرده است
- ۵. رنی مونتویا دوست تازهای دارد
- ۴. بتمن در «شوالیه شنلپوش» از همیشه بیقرارتر است
- ۳. فقط هیجان میتواند کتوومن را راضی نگه دارد
- ۲. دوچهره در کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» کاملا فرق کرده است
- ۱. هارلی کوئین دیگر به جوکر نیازی ندارد
۱۱. کلیفیس داستان تراژیکتری دارد
کلیفیس در اقتباسهای مختلف بتمن همواره حضوری پررنگ داشته و البته هر بار متفاوتتر از پیش ظاهر شده است. از هیولای گلی اسیدی پرستون پین بگیر تا افسر پلیس ایتن بنت. بازیل کارلو کاراکتری است که ریشههای عمیقی در دوران طلایی بتمن دارد. در ظاهر به نظر میرسد کلیفیس «بتمن: شوالیه شنلپوش» همان کاراکتر کمیک اصلی باشد؛ یعنی یک قاتل زنجیرهای که همکاران خود را در هالیوود میکشد.
کاراکتر باسیل کارلو اولین بار در کمیکهای کارآگاهی شمارهی چهل در سال ۱۹۴۰ میلادی حضور پیدا کرد؛ ولی تاکنون به جز کارلو کاراکترهای زیادی در نقش کلیفیس ظاهر شدهاند که حتی یکی از آنها زن بوده است. یکی از مهمترین ویژگیهای کلیفیس از همان آغاز کار، این بود که این کاراکتر هیچ قدرت خاصی نداشت و تنها موقع انجام جنایات خود لباس مبدل میپوشید.
- چرا انیمیشن «بتمن: شوالیه گاتهام» باید الگوی فیلمهای ابرقهرمانی باشد؟
بازنمایی تازهی کلیفیس در کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» تا حدودی شبیه «فانتوم اپرا» (The Phantom of the Opera) است. یعنی حالا بازیل به خاطر چهرهی زشت خود مجبور است از کانون توجهات خارج شود و با احساسات عاشقانهای دست و پنجه نرم میکند که نسبت به همکار خود دارد؛ احساساتی که البته دو طرفه نیستند.
در اپیزود دوم «بتمن: شوالیه شنلپوش» داستان پروندهی گم شدن و مرگ جمعی از فیلمسازان و ستارگان سینما را بررسی میکند. کارآگاه مونتویا و بتمن این پرونده را به دست میگیرند و سرنخها آنها را به سمت بازیل کارلو و راز مخوف او میکشاند.
بازیل روزگاری بازیگر پرکاری بوده که اغلب در نقش هیولاهای ترسناک ظاهر میشده است؛ اما با وجود استعداد استثنایی او، هیچوقت نقش اصلی فیلمها را به او ندادهاند و چهرهاش را بهانه کردهاند که به اندازهی کافی جذابیت ندارد. این مشخصا کینهای در دل او ایجاد کرده و بازیل را مجاب میکند تا بخواهد هر طور شده صورتش را تغییر دهد. برای همین یک سرم به خودش میزند که چهرهاش را جذاب میکند.
اما حتی با همین چهرهی تازه هم از محبوبش جواب رد میشود. بعد از این ماجرا چهرهی او به طور کامل درهم ریخته و به هیولایی تبدیل میشود که حالا کلیفیس است. کلیفیس برای انتقام سراغ فیلمسازان و ستارگان سینما میرود و حالا که میتواند چهرهاش را تغییر دهد، از این قدرت و توانایی بازیگری خود استفاده کرده و طعمهها را با این حیله به کام مرگ میکشاند.
۱۰. ناکترنا که از کارتون دههی نود حذف شده بود بازگشته است
اعضای تیم پشت انیمیشن سریالی بتمن از دههی نود بسیار دربارهی داستانها و اپیزودهایی که مجبور بودهاند از سریال حذف کنند صحبت کردهاند؛ مثلا پاول دینی گفته که میخواسته در یک اپیزود بتمن به جنگ مرگ و مورفیوس از کمیک «مرد شنی» نیل گیمن برود و تازه تا لبهی مرگ از دست آنها کتک بخورد. اما مدیران شبکه گفته بودند که امکان ندارد اجازهی ستفاده از کاراکتری به نام مرگ را در یک کارتون برای بچهها بدهند.
اما بروس تیم و الن برنت هم دربارهی غیبت یک شرور به نام ناکترنا صحبت کردهاند. ناکترنا یا ناتالیا نایت یک شرور خونآشام از کمیکهای بتمن است که بتمن را هم به خونآشام تبدیل میکند. شبکهی فاکس کیدز به تیم و برنت گفته بود که این دیگر پا را فراتر از حد گذاشتن است و اصلا نمیتوان قهرمان کارتون را به یک خونآشام تبدیل کرد که خون میخورد!
با اینکه روزگاری کاراکتر ناکترنا به خاطر سانسور از انیمیشن دههی نود حذف شد، اما خوشبختانه، «بتمن: شوالیه شنلپوش» آن محدودیتهای کارتون دههی نود را ندارد؛ مثلا داستان آن در دههی سی تا چهل میلادی میگذرد که بروس تیم در دههی نود میخواست داستان انیمیشن سریالی بتمن در آن اتفاق بیفتد اما نشد.
اما در «شوالیه شنلپوش» هم آن ایدهی اصلی که بروس تیم در ذهن داشت محقق نمیشود و قرار نیست بتمن را در قامت یک خونآشام ببینید. کاراکتر ناکترنا در «بتمن: شوالیه شنلپوش» شبیه ونزدی از خانواده آدامز است؛ یک دختر نوجوان عبوس با لباسهای سیاه که البته طاقت نور خورشید را ندارد. ناتالیا (مککنا گریس) با برادرش آنتون زندگی میکند و نیاز دارد تا انرژی آدمها را بیرون بکشد تا زنده بماند. آنتون نمیتواند جلوی خواهرش را بگیرد و در نتیجه آدمهای زیادی قربانی گرسنگی ناتالی برای انرژی میشوند.
در این کارتون هم بتمن خونآشام نمیشود و ناتالی هم هیچوقت گردن کسی را گاز نمیگیرد تا خون آنها را بمکد. فقط انرژی وجودی آنها را بیرون میکشد. اما یک صحنهی صمیمی بین بتمن و ناتالی وجود دارد که در آن ناتالی با قرار دادن خود جلوی خورشید تصمیم به خودکشی میگیرد، اما بتمن از راه میرسد و ناتالی را در شنل خود پنهان کرده و از آفتاب دور میکند.
۹. شرور دنیای هاوکمن قدم به دنیای کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» میگذارد
به جز ناکترنا، یک شرور دیگر که اغلب از اقتباسهای مختلف بتمن فراموش میشود، روح جنتلمن است که بالاخره در «بتمن: شوالیه شنلپوش» ظاهر شده است. این شرور فراموش شدهی DC چندین بار با شوالیهی تاریکی جنگیده، اما به عنوان شرور دنیای بتمن دست کم گرفته شده است. او در واقع شرور اصلی کمیکهای هاوکمن و هاوکگرل است و همیشه این سوال دربارهاش وجود دارد که آیا او واقعا روحی از دنیای مردگان است یا خیر.
کاراکتر اصلی در واقع اصلا روح نبود؛ بلکه یک جنایتکار زنده به نام جیم کرادوک که به خاطر لباس یکدست سفید و اشرافی قرن نوزدهمیاش و سرش، که به صورت کلاهی شناور انگار معلق بود، به عنوان روح شناخته میشد. کرادوک در واقع از ترفندهای شعبدهبازی برای این کار استفاده میکرد تا خودش را شبیه یک روح جلوه دهد.
در قسمت ششم «بتمن: شوالیه شنلپوش» روح جنتلمن را میبینیم که این بار منشأ و داستان و کاراکترش تغییر کرده و در واقع یک روح واقعی است؛ مثلا به جای آنکه بریتانیایی باشد، امریکایی است که ثروت خود را از دست داده است. جیم کرادوک با اینکه آه ندارد که با ناله سودا کند، معتقد است که به عنوان یک نجبیبزادهی بلندپایه، باید ثروت دیگران به او برسد؛ برای همین از طبقات پایینتر میدزد و برای خودش برمیدارد. جامعهی انگلیس هم که با این روش کرادوک موافق نبوده او را محکوم کرده و به سزای اعمالش رساندند. اما با اینکه کرادوک اعدام شد، او حاضر نبود از دزدیدن از جیب مردم دست بکشد؛ برای همین دوباره در قالب روح بازگشته تا به دزدی از مردم ادامه دهد؛ فقط انگیزههای او این بار خیلی شرورانهتر شده است.
- کارتون «بتمن: شوالیهی شنلپوش» یادآور فیلمهای «شوالیه تاریکی» است
کرادوک از ایدهی دموکراسی نفرت داشت و مردم طبقات پایین را نیز تحمل نمیکرد. در گاتهام سیتی امروزی این روح همچنان از نفرتپراکنی نسبت به مردم طبقات پایین جامعه دست نکشیده است. او با اینکه به عنوان روح به پول نیاز ندارد، اجاره خانه نمیدهد، غذا نمیخرد، اما باز به دزدی ادامه میدهد و فقط میخواهد از مردم فقیر انتقام بگیرد که معتقد است مسئول اعدام او هستند.
در «بتمن: شوالیه شنلپوش» روح به جای آنکه بیسر باشد، یک ماسک پوشیده که تنها چشمهای ترسناک او را نشان میدهد و و لباس قرن هجدهمی به تن دارد که به نسبت، پسزمینهاش را از کمیکها هم عقبتر میبرد (قرن هجدهم به جای نوزده). او پول خود را به خاطر قمار از دست داده و حتی پس از اعدام هم دزدی میکند.
در ابتدا، بتمن مطمئن نیست که کرادوک واقعا یک روح باشد و تنها پس از چندین شکست متقاعد میشود. این امر بتمن را وادار میکند تا به دنبال کمک کسانی برود که در زمینهی امور ماورای طبیعی دستی بر آتش دارند. لینتون میدنایت با نام مستعار پاپا میدنایت، یک کشیش در گاتهام سیتی است که با استفاده از فنون باستانی و خواندن وردها و البته کمک پیشکار بتمن، آلفرد، یک جنگیری انجام میدهد و روح کرادوک را به چنگ میاندازد. در طول این قسمت حرفی از هاوکمن و هاوکگرل به میان نمیآید که همان روند سریال انیمیشنی بتمن را دنبال میکند.
۸. پنگوئن کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» یک شخصیت مرموز است
پنگوئن یکی از شرورهای مهم دنیای کمیکهای بتمن است و البته یکی از قدیمیترینها هم به حساب میآید. پنگوئن به عنوان یکی از مهمترین کاراکترهای دوران طلایی بتمن، سروکلهاش در «بتمن ۶۶» و انیمشین سریالی بتمن هم پیدا میشود.
یکی از بزرگترین تغییرات «بتمن: شوالیه شنلپوش» نسبت به کمیکها را در همان قسمت اول کارتون میبینید که با یک پنگوئن کاملا متفاوت مواجه میشوید: آزوالدا کابلپات حالا زن است و مینی درایور صداپیشگی او را بر عهده داشته. اولین مواجههی ما با کاراکتر پنگوئن در این کارتون، زمانی است که او در سالن یخی آواز میخواهند. اما ما و بتمن به سرعت متوجه میشویم که کلوب پررنگ و لعاب پنگوئن چیزی جز پوششی برای فعالیتهای مجرمانه نبوده که آزوالدا با پسرانش، ارون و رونالد کابلپات (هر دو با صداپیشگی پاول شیر) دنبال میکنند.
تغییر کاراکتر پنگوئن از مرد به زن اجازه داده تا این شخصیت به ترکیبی از کسانی مثل ما بارکر و ماما کاس تبدیل شود؛ اولی چون او یک جنایتکار شرور است که به جای آنکه خودش دستانش را کثیف کند، از پسرانش برای انجام مأموریتهای مختلف بهره میبرد. ذکر نام ماما کاس هم به خاطر اینکه پنگوئن حالا یک خوانندهی پرزرق و برق و شومن است.
البته با وجود این تغییرات بزرگ، پنگوئن هنوز پنگوئن است. او هنوز کلوبی دارد، عاشق خودنمایی است و به شدت دراماتیک رفتار میکند. پنگوئن هنوز سریع عصبانی میشود و به محض اینکه احساس میکند ممکن است به بتمن ببازد، انگار که سوئیچی در مغزش خورده باشد، عنان از کف داده و تمام چیزهایی که خودش با زحمت در گاتهام ساخته از بین میبرد و مشخصا اداره پلیس گاتهام را منفجر میکند. پنگوئن در کمیکها هم معمولا یک قاتل سرکش است که اگر کسی حتی نگاه چپ به او بیندازد، پنگوئن با عصایش به سراغ او رفته و دمار از روزگارش درمیآورد.
این ویژگیهای عنصری در «بتمن: شوالیه شنلپوش» هم وجود دارند و حالا که او از آزوالد به آزوالدا تبدیل شده، به کارتون اجازه داده تا داستانهای تازهای برای این کاراکتر بنویسند که پیش از این امکانش وجود نداشت. تغییر جنسیت پنگوئن در کارتون راه را برای داستان سراییهایی باز میکند که تاکنون از شخصیت این شرور دنیای دیسی ندیده بودیم.
۷. باربارا گوردون ارتباط نزدیکی با پدرش دارد
در «بتمن: شوالیه شنلپوش» کریستال جوی بازیگر باربارا گوردون است و با وجود رنگ قرمز موهایش، که به بخش جداییناپذیر کاراکتر او در کمیکها تبدیل شده، این شخصیت دو تغییر عمده داشته: اول این که باربارا حالا یک وکیل مدافع است و دوم، اینکه سیاهپوست است.
باربارا گوردون سابقهی طولانی و پیچیدهای در دنیای دیسی داشته و حتی لباس قهرمانهای مختلفی به تن کرده؛ مثل بتگرل یا اوراکل (Oracle)، با این حال، «بتمن: شوالیه شنلپوش» برداشت کمی متفاوتی از باربارا ارائه میدهد. به نظر میرسد او به جای آنکه به عنوان یک آدم قانونشکن به تصویر کشیده شده باشد، حالا ارتباط نزدیکی با پدرش دارد و در کنار او در GCPD (اداره پلیس گاتهام سیتی) کار میکند.
باربارا در نقش این ابرقهرمانها گاه پروفسور بوده و گاه به عنوان چشم پلیس در آسمان به پلیس گاتهام کمک کرده و البته این اولین باری نیست که باربارا گوردون با پلیس همکاری میکند؛ در سریال انیمیشنی «ماورای بتمن» (Batman Beyond) و «فیلم لگو بتمن» (The LEGO Batman Movie) باربارا تحت شرایط مختلف مجبور شد در نقش قدیم پدرش به عنوان کمیسر گاتهام ظاهر شود.
با این حال، او اغلب از مشارکت بیشتر با پلیسها اجتناب کرده و در کمیکها نمیتوانید موارد زیادی را ببینید که باربارا در کنار پدرش کار میکند. البته کمیکهای مستقل یا غیراصلی مثل «بتمن ۸۹» هم وجود دارند که در آنها باربارا با کاراکتر کمیکهایش فرق دارد.
صرف نظر از تغییر رنگ پوست او، اینکه باربارا حالا وکیل است و مشخصا با دادستان منطقه، هاروی دنت (دیدریش بیدر) ارتباط دارد، نکتهی حائز اهمیتی است؛ چرا که در بطن این تغییرات، همچنان روح اصلی کاراکتر باربارا حفظ میشود. او همچنان به شدت خواستار برقراری عدالت است و با اینکه اغلب روی مسائل مختلف با پدرش به توافق نمیرسد، اما او را دوست دارد و به پدرش احترام میگذارد. هر چند در نهایت ممکن است برای آنکه از برقراری عدالت مطمئن شود، کمی قانون را دور بزند.
- بهترین فیلمهای انیمیشنی بتمن
باربارا با اراده، قوی و باهوش است، در مبارزه کردن تواناست و مثل پدرش به بتمن احترام میگذارد؛ هر چند به راهی که خودش میخواهد میرود. این بازنمایی تازه از باربارا گوردون در «بتمن: شوالیه شنلپوش» یک بازنمایی عالی از ماهیت این کاراکتر است که دقیقا ویژگیهای عنصری این شخصیت از کمیکها را بازتاب میدهد.
با این حال، نمیتوان به سادگی از این مسئله عبور کرد که سازندگان رنگ پوست باربارا را برای «شوالیه شنلپوش» تغییر دادهاند؛ چرا که این تغییر رنگ پوست هیچ تأثیری بر هویت و شخصیت او نداشته و در زندگیاش بازتاب پیدا نمیکند. پاسخش هم این است که سازندگان میخواستهاند کاراکترهای رنگین پوست بیشتری به دنیای بتمن بیاورند که در کمیکها اغلب همه سفیدپوست هستند.
شاید بهتر بود حالا که این ویژگی به کاراکتر باربارا اضافه شده، از پتانسیل داستان گویی برای او استفاده میکردند؛ مثل اینکه زنان سیاهپوست در این بازهی زمانی با چه دشواریهایی مواجه بودهاند. این که آیا زنان سیاهپوست در محیط کار وضعیت بدتری از زنان سفیدپوست دارند یا خیر. به نظر میرسد داستان «بتمن: شوالیه شنلپوش» در دههی ۱۹۳۰ یا ۴۰ میلادی میگذرد؛ ولی ۱۹۳۰ که در آن هیچ خبری از نژادپرستی یا رنگینپوستهراسی وجود ندارد. انگار که کارتون نمیخواسته خیلی به موضوعات سیاسی وارد شود.
۶. آلفرد پنیورث گذشتهی پرماجرایی را مخفی کرده است
صداپیشهی پیشکار بتمن جیسون واتکینز است و تغییرات اندکی در کاراکتر او نیز نسبت به کمیکها ایجاد شده. اولین تغییر برجسته به پیشینهی آلفرد بازمیگردد. او یک پلیس بوده که پس از کشته شدن مارتا و توماس وین (والدین بتمن) یک بروس جوان و به شدت منزوی را به سرپرستی قبول میکند؛ یعنی در «بتمن: شوالیه شنلپوش» آلفرد از قبل در خانهی وینها کار نمیکرده. کارتون چیز بیشتری دربارهی این به ما نمیگوید که آلفرد چگونه از یک پلیس بازنشسته به پیشکار تبدیل شده است.
یک تغییر جالب دیگر این است که آلفرد حالا با یک لهجهی انگلیسی خاص محلات سطح پایین حرف میزند که تقریبا با تمام آلفردهای فیلمها و انیمیشنها فرق دارد. اما در طول سالها برداشتهای زیادی از آلفرد صورت گرفته است؛ از پیشخدمت کلاسیک مایکل گوگ از فیلمهای برتون، تا اقتباس شان پرتوی که یک آلفرد اکشن را در «گاتهام» به نمایش گذاشت، نسخهی اندی سرکیس در فیلم «بتمن» (۲۰۲۲) و میتوانید ببینید که آلفرد در تمام اینها فرقهای اندکی دارد و نشان میدهد آلفرد میتواند از پس هر کاری بربیاید. تا زمانی که او کنار بروس ایستاده، از او حمایت میکند و مدام سرش غر میزند که یک چیزی بخورد، دیگر فرقی ندارد لهجهاش مال کدام محله باشد.
۵. رنی مونتویا دوست تازهای دارد
یکی از مدرنترین بخشهای دنیای کمیکهای بتمن که در «شوالیه شنلپوش» هم گنجانده شده است رنی مونتویا است که یکی از شخصیتهای غیرنظامی مهم در کمیکها به حساب میآید. رنی هنوز در کارتون هم یک افسر پلیس است و با اداره پلیس گاتهام سیتی همکاری میکند تا بتمن و سایر قانونشکنان شهر را به سزای اعمالشان برساند. با این حال، کاراکتر رنی در کارتون بیشتر مقرراتی است؛ نه مثل کمیکها که اغلب سیستم حقوقی را زیر سوال میبرد و آن را به چالش میکشد که یکی از ویژگیهای مهم و سنگ بنای شخصیت او در کمیکها بود.
یک تغییر بزرگ دیگر این است که رنی مونتویا حالا با هارلین کوئینزل دوست شده است. با اینکه شخصیت رنی در قالب هویت غیرنظامی او را، اغلب در کنار شخصیت بتوومن یعنی کیت کین قرار میدهند، «بتمن: شوالیه شنلپوش» بر دوستی مستقیم رنی و هارلی متمرکز میشود که خارج از زندگی شخصی، با هم در تضادند؛ یکی از نیروی پلیس است و دیگری یک شرور و قانون شکن افراطی.
با اینکه ممکن است بعضیها از این تغییر خوششان نیاید، باید در نظر داشته باشید که دو نویسندهی اصلی که کاراکتر رنی مونتویا را به کمیکها آوردند، یعنی اد برابیکر و گرگ روکا به طور مستقیم روی «بتمن: شوالیه شنلپوش» کار کردهاند و خیالتان میتواند از نظر داستان سرایی برای این کاراکتر راحت باشد.
۴. بتمن در «شوالیه شنلپوش» از همیشه بیقرارتر است
به طرز عجیبی نمیتوانید اقتباسی از بتمن پیدا کنید که شبیه دیگری باشد؛ از کمیکهای مدرن دیسی گرفته، تا فیلمهای تیم برتون، نولان و حالا کارتون «شوالیه شنلپوش»، میتوانید ببینید که این ابرقهرمان در تمام اقتباسها با دیگری فرق دارد. حالا این تفاوتها میتوانند جزئی باشند یا عظیم. خوشبختانه، تغییراتی که سازندگان کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» به شخصیت بتمن دادهاند به مذاق طرفداران خوش آمده است.
«شوالیه شنلپوش» از بتمن انیمیشن سریالی الهام میگیرد که خود مت ریوز روی آن کار کرده بود. قهرمان داستان حالا یک آدم منزوی، ناآرام و با درگیریهای ذهنی فراوان است و حتی میتوان او را ترسناک توصیف کرد. توصیهای که کارگردان کارتون به همیش لینکلتر (صدای بتمن در «شوالیه شنلپوش») داشته، تاحدودی ایدهی اصلی پشت کاراکتر بتمن را آشکار میکند.
تیم به لینکلتر توضیح داده که در واقع نقابی که به صورت این کاراکتر زده میشود، نقاب بروس وین است و نه نقاب بتمن. یعنی هویت واقعی او بتمن است؛ در حالی که برای حضور در جامعه مجبور است بر بتمن نقابی به عنوان بروس وین بگذارد. این ایده به خوبی تفاوت بتمن با سایر بازنماییها از این کاراکتر را نشان میدهد.
بتمن «شوالیه شنلپوش» را به عنوان یک آدم فوق العاده مضطرب و ناخوشایند توصیف کردهاند. این یک تصمیم عمدی از سوی نویسندگان بوده؛ زیرا این اقتباس از شوالیهی تاریکی اوایل کار او را تراژیکتر به تصویر میکشد. البته با اینکه بتمن هیچوقت در کمیکها هم یک آدم اجتماعی نبوده، ولی انتخاب جالبی است که او را به عنوان یک آدم دوستنداشتنی نشان دهند. این پتانسیل زیادی ایجاد میکند تا بخواهیم چیزهای بیشتری دربارهی وضعیت سلامت روان این قهرمان بدانیم؛ چیزی که او را از بازنماییهایش پیشین بتمن متفاوت میکند.
۳. فقط هیجان میتواند کتوومن را راضی نگه دارد
یکی از قدیمیترین شخصیتهای دنیای بتمن کتوومن است که اولین بار در کنار جوکر در کمیکهای بتمن ظاهر شد. حضور کتوومن در «بتمن: شوالیه شنلپوش» که بسیار از دوران طلایی بتمن الهام میگیرد، چیز غیرمنتظرهای نیست. حتی لباس او هم از کاراکترش از همان دوران برگرفته شده است؛ لباس رترو بنفش رنگ که با یک شنل سبز تکمیل میشود. اما با دیدن کارتون متوجه خواهید شد که تنها شباهت سلینای «بتمن: شوالیه شنلپوش» با کمیکها ظاهر اوست؛ چراکه داستان پسزمینهی این کاراکتر به شدت تغییر کرده است.
اغلب تجسمهای مدرن شخصیت کتوومن نشان میدهند که او فقیر به دنیا آمده؛ همین باعث شده سلینا کایل مجبور شود در خیایانهای گاتهام سیتی سرسختانه برای بقا مبارزه کند و پوستش کلفت شود. او برای زنده ماندن نیاز داشته تا از دیگران بدزد و زندگی سختش، او را به یک ضدقهرمان تبدیل کرده است.
با این حال، «بتمن: شوالیه شنلپوش» سلینا کایل را به عنوان وارث ثروتمند خانوادهای به تصویر میکشد که همه چیز را از دست داده و به یک دزد تبدیل شده که دنبال هیجان است و برای آنکه زندگی سابق خود را پس بگیرد دست به دزدی میزند. پدر سلینا مرده و کولهباری از قرض به جا گذاشته (و البته یک خدمتکار آلمانی) و حالا سلینا برای آنکه همان سبک زندگی مجلل گذشتهی خود را داشته باشد، راه دیگری جز دزدی نمیبیند.
- ۹ انیمیشن سریالی بتمن از بدترین تا بهترین
همانطور که میبینید «بتمن: شوالیه شنلپوش» هیچ جای ابهام اخلاقی برای کتوومن نمیگذارد و علاقهای هم بین او و بتمن وجود ندارد. سلینا از آن دست دخترهای مهمانیبرو است که بروس وین میخواهد از آنها فاصله بگیرد. هیچ تراژدی در داستان پسزمینهی کتوومن نیست و این با بازنمایی این کاراکتر در کمیکها تفاوت زیادی دارد. در کارتون میبینیم که هاروی دنت به سلینا کمک میکند تا از شر محکومیت به خاطر دزدی خلاص شود؛ اما به جز این، ارتباط خاصی بین کتوومن و هاروی دنت نیز دیده نمیشود.
این پسزمینه شباهت زیادی به کتمن دارد؛ کاراکتری که احتمالا خیلیها حتی نامش به گوششان نخورده است. کتمن اولین بار در دوران نقرهای کمیکها سر و کلهاش پیدا شد و نام دیگرش توماس بلیک بود؛ فردی ثروتمند که هیچ دلیل خاصی برای دزدی از دیگران ندارد، جز هیجان و حریص بودن و البته چون حوصلهاش سر رفته بود. کتوومن برای پایین کشیدن کتمن به بتمن کمک کرد و از همین قافیهسازی میتوانید حدس بزنید که کاراکتر کتمن چقدر بین طرفداران به دستمایهی شوخی تبدیل شد.
در کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» کتوومن فقط به پول و هیجان دزدی کردن از دیگران اهمیت میدهد. البته دوست دارد از پول خود برای گربههایش هم خرج کند؛ مثل کتمن که او هم گربههای بزرگی داشت و به دلیل پولدوستی به ماجراجویی و جرم و جنایت روی آورد.
۲. دوچهره در کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» کاملا فرق کرده است
هاروی دنت معمولا از نزدیکترین متحدان بتمن است که از همان روزهای آغازین فعالیت بتمن در گاتهام سیتی در کنار شوالیهی تاریکی فعالیت میکرد. دنت را معمولا یکی از آخرین مردان خوبی در گاتهام میخوانند که در آخر به طرز غم انگیزی دیوانه شده و فساد و تاریکی گاتهام بر او نیز چیره میشود. با این حال، «بتمن: شوالیه شنلپوش» تغییر زیادی در شخصیت دوگانهی هاروی دنت ایجاد کرده است.
در «شوالیه شنلپوش» هاروی دنت یک دادستان محلی فاسد است که اجازه میدهد جنایتکاران ثروتمند از دست قضاوت فرار کرده و به خاطر اعمال مجرمانهی خود مجازات نشوند. او با بروس وین دوستی خاصی ندارد و به عنوان فردی سنگدل و خودخواه ظاهر میشود. اما وقتی نصف چهرهی دنت از بین میرود، همه چیز برعکس شده و دوچهره رویکرد بهتری نسبت به بتمن پیشه میکند.
طراحی کاراکتر دوچهره نیز چیز تازهای است. در «بتمن: شوالیه شنلپوش» پس از آنکه نصف چهرهی دنت از بین میرود، دیگر صورتش قرمز نمیشود؛ در حالی که در بازنماییهای مختلف او در کمیکها این بخش از چهرهاش حتی به رنگهای آبی، سبز یا بنفش هم به تصویر کشیده شده است. نکتهی مهمتر اما اینکه در تقریبا تمام بازنماییهای دوچهره، این سمت راست صورت اوست که از بین میرود؛ اما در «شوالیه شنلپوش» این اتفاق برای سمت چپ صورت هاروی دنت میافتد.
عاقبت دوچهره در این کارتون نیز بیشتر از او یک قهرمان میسازد تا ابرشرور. در پایان «بتمن: شوالیه شنلپوش» دوچهره برای نجات دادن باربارا گوردون خودش را فدا میکند؛ برعکس تمام دوچهرههای سابق که در آنها این شرور به یکی از قدرتمندترین رؤسای باندهای جرم و جنایت تبدیل میشود؛ برای همین استفاده از کلمهی شرور حتی دیگر برای دوچهره جایز نیست و شاید بتوان از لفظ ضدقهرمان برای او در «شوالیه شنلپوش» استفاده کرد.
۱. هارلی کوئین دیگر به جوکر نیازی ندارد
اولین بار هارلی کوئین با صدای جیمی چانگ را در قسمت سوم کارتون «بتمن: شوالیه شنلپوش» پیدا خواهید کرد. در میان کاراکترهای دیگر، هارلی کوئین بیشترین تغییرات را داشته است؛ او حالا آسیایی-امریکایی است و رنگ مخصوص او، که پیش از این همیشه قرمز و سیاه بود، حالا به طلایی و سبز تغییر پیدا کرده است. البته او هنوز خارج از هویت هارلی خود، یک روانپزشک است و البته دربارهی دوستی او با کارآگاه رنی مونتویا نیز پیش از این توضیح دادیم.
دو تغییر مهم دیگر بر کاراکتر هارلی کوئین اعمال شده؛ یکی اینکه او دیگر یک جنایتکار رده اول نیست و دوم اینکه هیچ ربطی به جوکر ندارد. برای تحقق این امر، سازندگان با تأکید بر جنبهی مروز و تاریک به جای بامزه و ابرقهرمانی هارلی او را دستخوش تغییر و تحولات گسترده کردهاند. در «بتمن: شوالیه شنلپوش» هارلی با اینکه قانونشکنی میکند، اما این کار را محض خنده و بازی نمیکند؛ بلکه او قانون را میشکند تا به حساب افراد فاسد گاتهام سیتی برسد. با اینکه در اقتباسهای مختلف از هارلی کوئین او را بدون جوکر دیده بودیم، اما همیشه جوکر بر پسزمینهی این کاراکتر سایه میانداخت. در کارتون جدید اما جوکر به طور کامل از داستان هارلی حذف شده و به این کاراکتر اجازه دادهاند تا از همان اول در نقش یک ضدقهرمان جلوی بتمن بازی کند.
در مقایسه میتوان گفت هارلی کوئینهای سابق همه این توانایی را داشتند که در تاریکترین لحظات در گاتهام سیتی، فضا را شاد کرده و همه چیز را به سخره بگیرند؛ نوری که در تاریکی ابدی این شهر با تمام شرورها و ضدقهرمانهایش برجسته میشد. هارلی کوئین «بتمن: شوالیه شنلپوش» اما بسیار جدیتر است با انگیزههای تاریک و دیگر خبری از آن شوخطبعی خاص هارلی که از او در کمیکها سراغ دارید نیست.
بروس تیم دربارهی هارلی کوئین تازه توضیح داده است که میخواسته او را به «بتمن: شوالیه شنلپوش» برگرداند، اما این بار بدون اینکه پسوند دوستدختر جوکر به هارلی بخورد. دکتر هارلین کوئینزل اصلی یک آدم جدی و مقرراتی بود که وقتی به هارلی کوئین تبدیل میشد آن وجه بامزه و عجیب خود را نشان میداد. حالا در کارتون دکتر کوئینزل آن وجه کمی عجیبتر است و وقتی به هارلی کوئین تبدیل میشود، یک آدم جدی و ترسناک. هارلی کوئین حالا دیگر یک ضدقهرمان کاملا متفاوت است که در قالب روانپزشک با مردان ثروتمند، مثل بروس وین، بازی میکند و آنها را فرومیشکند.
هارلی با دستکاری کردن ذهن بیمارانش، آنها را هیپنوتیزم کرده و تحت کنترل نگه میدارد. یکی از سرگرمیهای او این است که با قربانیانش در زندانی مخفی بازی کند که در آن جا خانم روانشناس دیگر لباسهای هارلی کوئین خود را به تن کرده و بیمارانش را تا سر حد فروپاشی روانی شکنجه میکند. این بیماران پس از تحمل این شکنجه دیگر به طور کامل مطیع هارلی میشوند که کاراکتر او را نسبت به تمام هارلی کوئینهای سابق قدرتمندتر و تاریکتر میکند.
منبع: CBR