راماتا-تولای سای کارگردان سنگالی فرانسوی با اولین فیلم بلند خود «بانل و آداما» (Banel and Adama) به جشنوارهی کن آمده است. سای تنها کارگردان فیلم اولی فهرست بخش رقابتی امسال است، کسی که بیشتر برای فیلم کوتاه «استل» شناخته میشود؛ فیلمی که توانست از جشنوارهی فیلم تورنتو جایزهی (Share her journey) را به دست آورد. سای در مقام فیلمنامهنویس همکار نیز در فیلم «سیبل» ساخت سینمای کشور ترکیه نیز حضور داشته است و با عتیق رحیمی نویسنده و فیلمساز افغانی که یکی از داوران بخش رقابتی جشنوارهی امسال است، به عنوان یکی از نویسندگان فیلم «بانوی رود نیل ما» همکاری کرده است.
- نقدها و نمرات فیلم «چهار دختر»؛ میل افراطی مادرانه (جشنواره کن ۲۰۲۳)
- نقدها و نمرات فیلم «منطقه منافع»؛ نگاهی متفاوت به مسئله ابتذال شر (جشنواره کن ۲۰۲۳)
داستان این فیلم دربارهی زوج جوانی به نام بانل (با بازی خادی مانه) و آداما (با بازی مامادو دیالو) است که در یکی از روستاهای کشور سنگال زندگی میکنند و دلباختهی یکدیگر هستند. بانل اسم هردوشان را مدام مثل یک بچه مدرسهای در دفتر یادداشت مینویسد. آنها رویای زندگی با یکدیگر در خانهای متروکه را دارند که طوفان شن آن را زیر تلی از ماسه مدفون کرده است اما عشق آنها فراز و نشیبهایی دارد و حتی وصال نیز مشکلات فراوانی را برایشان در پی خواهد داشت.
جدول ارزیابی منتقدان نشان میدهد که «بانل و آداما» توانسته نمرهی ۲/۳ از ۴ را دریافت کند و با این اوصاف از نظر کیفی در سطح متوسط به بالایی قرار دارد. صاحبنظران سینمایی بر این باور هستند که به عنوان یک فیلم اولی، راماتا-تولای سای فیلم جذابی را ساخته است که گرچه در پردهی نهایی خود تکمیل نمیشود و نقصهایی دارد، اما با بازیهای خوب از بازیگرانی غیرحرفهای، نگاهی دغدغهمند به مسائلی از قبیل جایگاه زن و بحران آب و هوا دارد.
گاردین – پیتر بردشاو
راماتا-تولای سای سنگالی فرانسوی در نخستین تجربهی کارگردانی فیلم بلند خود اثری برجسته ارائه کرده است و تنها کارگردان فیلم اولی بخش رقابتی جشنوارهی کن امسال است و با وجود کاستیهایی که دارد، با تصاویر زیبا و لحظات باصلابت جایگاه مطمئنی را برای خود در سینمای آفریقا پیدا میکند و چیزهایی دربارهی موضوعاتی از قبیل جامعه، جایگاه زن و بحران آب و هوا مطرح میکند.
این فیلم که به زیبایی تصویربرداری شده و بازیهای پرشور و حرارتی دارد، پر از اندیشههایی است که شاید بتواند به یک فیلم کوتاه تبدیل شود. این فیلم در پایان پردهی نهایی روایت خود را ارائه نمیکند مگر اینکه اعلام کند که با خستگی و سرسختی تسلیم نیروهای زنستیزی میشود که بانل را برای چیزی مقصر میدانند که متوجه او نیست. با همهی این اوصاف، این فیلم اثری گیرا و تاثیرگذار از فیلمسازی است که سینما در ذات او است.
اسکرین دیلی – وندی آید
این فیلم شاید اثر کاملا اصیلی نباشد اما این حکایت برآمده از فضای کشور سنگال در نیمهی دوم خودش به طور محسوسی قدرت خود را نشان میدهد، جایی که اشتیاق و علاقهی شدید بانل به مرز خشونت و جنون کشیده میشود.
این فیلم به عنوان نخستین اثر بلند کارگردان، برای سای بسیار امیدوارکننده است، کسی که تصاویر ویرانگر و چشمگیر را با تصاویری از پرندگانی که فریاد میزنند و آسمان را در یک چشم به هم زدن سیاه میکنند و تصاویری از دیواری که ماسهها به هنگام طوفان شن ایجاد میکنند، ترکیب میکند. این فیلم باید از استقبال گرم جشنواره لذت ببرد و به احتمال زیاد توجه توزیعکنندگان آثار سینمایی هنری را به خود جلب کند که دنبال صدایی تازه از سینمای آفریقا در بازار هستند.
ورایتی – جسیکا کیانگ
فیلم سای حکایت کوتاه نسبتا خوشساختی است که در لحظات پایانی خود به طور کامل شکل نمیگیرد و گاها متین و گاهی مبهم است و با موسیقی متن باکار مارخلیفه چنان حسی به شما میدهد که انگار خوابآلود است. اما با این حال در مقام اولین فیلم بلند کارگردان قابل توجه است خصوصا وقتی با شاعرانگی خوشترکیب و زیبای خود حول تجارب درونی بانل، این زن ناشناخته و کنجکاو، میچرخد. بانل که مانه به زیبایی نقش او را بازی کرده است، حتی وقتی که ما ندانیم، به نظر به طور کامل لذتها و ذلتهای کاراکتر خود را درک کرده است و درخششهای ضمیر زنانهی پرغرور او چیزی است که او برای همهی اعتراضاتش به فداکاری، آن را به ارث خواهد برد. شاید عشق بین بانل و آداما مثل زندگی محتاج جرعهای آب است و به هنگام خشکسالی تنها چروکیده میشود درست مثل پوست سوختهی حیوان مرده که با آن کالبد شیطانیاش آشکار میشود.
ایندیوایر- سوفی مانکس کافمن
گریز سوزانی در اولین فیلم راماتا-تولای سای وجود دارد که اظهار نظر دربارهی موضوع یا حتی ژانر آن را دشوار میکند. آیا این تکراری نو از «رومئو و ژولیت» است که از دریچهی لنز زندگی روستایی در سنگال به تصویر کشیده شده یا یک حکایت علمی تخیلی است و یا مثل یک سراب و توهم در فیلم «مالیخولیا» لارس فون تریه انعکاسی از سقوط به سمت جنون است؟ «بانل و آداما» اثری قابل توجه است که سای را به عنوان تامینکنندهی چشماندازهای زیبا و فریبنده مطرح میکند و آرزوهای سست و بیدوام تحت تاثیر فضای اجتماعی و حقیقی را نشان میدهد.
بزرگترین دستاورد فیلم این است که هیچ تقدم و برتری در حوادث فیلم وجود ندارد و سای تفسیر معینی از وقایع ارائه نمیکند و تصاویر خود را به شکلی غیرشفاف و مبهم ارائه میکند و اجازه میدهد تا شرایط حاکم بر فضای فیلم و احساسات دراماتیک، شور و هیجان مرموز خودشان را درست کنند.