درام تاریخی ایتالیایی «ربودهشده» (Kidnapped) به کارگردانی مارکو بلوکیو روز گذشته ۲۳ می ۲۰۲۳ در هفتادوششمین دوره جشنواره کن در بخش اصلی رقابتها به نمایش درآمد. «ربودهشده» یکی دیگر از فیلمهای اقتباسی جشنواره امسال است که بر اساس کتاب «پروندهی مورتارا» (caso Mortara) نوشتهی دانیله اسکالیز ساخته شده و یک ماجرای واقعی را روایت میکند.
فیلم «ربودهشده» دربارهی وحدت ایتالیا است و داستان یک پسر جوان یهودی را به تصویر میکشد که از خانوادهاش جدا شده است و به عنوان یک کاتولیک بزرگ میشود. خانوادهی پسر با حمایت افکار عمومی برای بازگرداندن او دست به هر کاری میزنند و در این راه قدرت کلیسا زیر سوال میرود.
«ربودهشده» از ۱۱ منتقد جشنواره ۲.۵ ستاره دریافت کرد و تا حد متوسطی مورد قبول واقع شد. منتقدان فضای فیلم را با داستانهای چالز دیکنز و ویکتور هوگو مقایسه کردند و کارگردانی مارکو بلوکیو ۸۳ ساله را ستودند. بلوکیو یکی از کارگردانهای محبوب و موفق ایتالیایی است که در سال ۲۰۲۱ نخل طلای افتخاری یک عمر دستاورد هنری را دریافت کرد.
- نقدها و نمرات فیلم «می دسامبر»؛ تلاش برای انکار یک اشتباه (جشنواره کن ۲۰۲۳)
گاردین- پیتر بردشاو
مارکو بلوکیو، کارگردان ایتالیایی، در سن ۸۳ سالگی، و تقریبا ۶۰ سال پس از آن که برای اولین بار با فیلم «مشتها در جیب» (Fists in the Pocket) خود در سال ۱۹۶۵ به شهرت رسید، یک داستان جنایی واقعی و دلخراش تاریخی را برای فیلمسازی انتخاب کرده است. «ربودهشده» یک ملودرام تمام عیار با شور و حرارت فراوان داستانهای ویکتور هوگو یا چارلز دیکنز است که قسمتی زشت و تلخ از شکلگیری کلیسای کاتولیک اروپا را به نمایش میگذارد؛ یک ماجرای یهودستیزی و کودکآزاری.
فیلم بر اساس داستان واقعی ادگاردو مورتارا، یک کودک یهودی در بولونیا است که در سال ۱۸۵۸، زمانی که شش سال دارد، توسط مقامات پاپ از خانوادهاش جدا میشود. این کار به این دلیل انجام شد که پرستار کاتولیک دلسوز ادگاردو ادعا کرده بود که وقتی او نوزاد و ظاهرا در بستر بیماری بود، او را غسل تعمید داده است، زیرا میترسید ادگاردو بمیرد و به برزخ برود. مقامات متعصب تفتیش عقاید بر این باورند که خانوادهی یهودی، این کودک را که حالا کاتولیک محسوب میشود، قربانی خواهند کرد و از این فرصت استفاده کردند تا جامعهی یهودی را مجازات کنند و خودبزرگبینی مبلغان خود را افزایش دهند. ادگاردو که بشدت شستشوی مغزی شده بود، بزرگ شد تا یک کشیش و طرفدار سرسخت کلیسا شود.
بلوکیو تشنج وحشیانهای از استبداد، قدرت و تعصب را با پژواک ماجرای دریفوس در فرانسه و بعدا رویدادهای مخوف دیگر، به ما نشان میدهد. وقتی فلتی ترسیده در نهایت به قاضی میگوید که با گرفتن کودک یهودی فقط دستوری از واتیکان را اجرا کرده است، این یک دفاع آشنا در دادگاه است. من از تماشای این فیلم هیجانزده شدم؛ لحظهای که پاپ با بازیگوشی ادگاردو را در شنل خود پنهان میکند در حالی که او بازی میکند، مشابه زمانی است که برای اولین بار در دامن مادرش پنهان شد. وقتی ادگاردو توسط مقامات وحشی از خانواده جدا شد، قلبم در دهانم بود. و در پایان، زمانی که ادگاردو بزرگتر و رنجور به دیدن مادر در بستر مرگش میآید، بلوکیو یک پایان نفسگیر ارائه میکند. فیلم در حال حاضر مانند یک کلاسیک به نظر میرسد.
ورایتی- جسیکا کیانگ
«ربودهشده» به کارگردانی مارکو بلوکیو بر اساس یک پروندهی آدمربایی مذهبی در قرن ۱۹، با یک استراق سمع شروع میشود. آنا (با بازی اورورا کاماتی)، خدمتکار کاتولیک خانوادهی یهودی مورتارا در بولونیا، روی پلهها مکث، و به حرف کارفرمایانش، مومولو مورتارا (با بازی فائوستو روسو آلسی) و همسرش ماریانا (با بازی باربارا رونچی) گوش میکند و در حال زمزمه کردن یک آیه به زبان عبری است. هنوز مشخص نیست که چرا این منظره باید او را مجبور به توقف کند، اما در طول بیش از دو ساعت آرام اما عمدتا جذاب، کارگردان باتجربه عواقب آن را با فداکاری منحصربهفرد و موشکافانهای دنبال میکند که به طور عجیبی در تضاد با طراحی تولید گستردهی فیلم است.
موسیقی سمفونیک فابیو ماسیمو کاپوگرسو، بیعیبونقص است. توجه زیادی به جزییات کوچک وجود دارد، مانند گلدان کوچک فوندوی حبابدار، موم قرمزی که فلتی از آن برای مهر و موم کردن اظهارات وحشتناک خود استفاده میکند، یا خش خش فوقالعاده دقیق لباسهای سرجیو بالو و داریا کالولی. چه تداعی کننده فضای داخلی خانه مورتارا با نور شمع باشد یا مکانهای خیابانی بولونیای دهه ۱۸۰۰، یا استفاده از املاک بزرگ ایتالیا، دوربین دی پی فرانچسکو دی جاکومو تضمین میکند که فیلم غنای بصری دارد که هرگز از نظر موضوعی به آن دست نمییابد.
بهعنوان روایتی بسیار کلاسیک و تقریبا دیکنزی از یک بیعدالتی تاریخی که در مورد یک کودک دیده میشود، «ربوده شده» توصیههای زیادی دارد. اما اگر قرار باشد چیزی فراتر از آن ببینیم، هیچ تاثیر فعلی یا حتی نظریات اجتماعی-سیاسی گستردهتر دربارهی زمانی که پاپ میتوانست در میان نقاشیهای جهان شناختهشده بنشیند و خود را پادشاه تصور کند، وجود ندارد.
اسکرین دیلی- لی مارشال
تعصب مذهبی و سیاسی، سواستفاده از قدرت و باجگیری عاطفی، موضوعات همیشگی آثار مارکو بلوکیو، کارگردان کهنهکار ایتالیایی است. پرشورترین فیلمهای او به زندگیهایی میپردازد که برای رسیدن به این اهداف، منحرف یا ویران شدهاند، و «ربودهشده» نیز از این قاعده مستثنی نیست. این اثر از داستان واقعی یک پسر جوان یهودی استفاده میکند که تقریبا به معنای واقعی کلمه توسط واتیکان در اواسط قرن نوزدهم ربوده شده بود.
«ربودهشده» با موسیقی متن ارکسترال فوقالعاده لذتبخش، انتخاب بازیگران باهوش و ارزشهای تولید فیلم تاریخی قدیمی، در ابتدا به نظر میرسد برداشتی نسبتا متعارف از یک داستان سرشناس تاریخی قابل توجه است، چیزی که استیون اسپیلبرگ تلاش کرد و نتوانست آن را به نتیجه برساند. بعد از ورود به واتیکان با پاپ مستبد روبرو میشویم که با شادی خبیثانهای توسط پائولو پیروبون به تصویر کشیده شده است، از اینجا به بعد فیلم مسیرش را تغییر میدهد.
فیلمنامهی پیچیدهی «ربودهشده» آرزوی سادهلوحانهی ما را برای اجرای عدالت، یا مشاهدهی جبران یک اشتباه ضدیهودی تکاندهنده، نادیده میگیرد و آن را به داستانی خشک و تلخ تبدیل میکند. «ربودهشده» پیام تیره و تار خود را در لباسهای قدیمی دوستداشتنی و مجموعههای مجلل پنهان میکند و این ماهیت دوگانه هم در داخل ایتالیا و هم در خارج از کشور به خوبی به فیلم کمک میکند.
ظاهرا اسپیلبرگ پروژهی مورتارا خود را به این دلیل رها کرد که نتوانست بازیگر مناسبی برای ایفای نقش ادگاردو پیدا کند. بلوکیو شاید کار سادهتری داشت، زیرا اگرچه انیا سالا جوان کاملا متقاعدکننده است، اما جوان بیگناهی که او بازی میکند عمدا چیزی شبیه به یک موجود مرموز، و به مثابه یک فضای خالی در قلب طوفان به نظر میرسد. نقش مرموز او توسط لئوناردو مالتیز که ادگاردوی نوجوان را در نیمهی دوم فیلم به تصویر میکشد، آن فضای خالی را با طنزی بیرحمانه پر میکند.
اما رگهای تاریک از کمدی نیز در فیلمی وجود دارد که در آن میبینیم که در یک نقطه، یک مسیح کمی مات و مبهوت از صلیب فرود میآید و در سالنهای مجلل واتیکان قدم میزند، یا یک پاپ انیمیشنی که توسط خاخامهایی تعقیب میشود. بلوکیو میداند که چگونه این لحظات عجیب و غریب را به کار ببرد، آنها را در تار و چود داستان ببافد، اما همچنین مخاطبانش را وادار میکند تا به این فکر کنند که تصویر مصلوب شدن برای کودکی که با دین دیگری بزرگ شده چقدر خشونتآمیز و بیرحمانه به نظر میرسد، یا اینکه چقدر کلیشهها و دروغهایی پیرامون آن وجود دارد و هرگز یهودیت و توطئهی یهودیان با مرگ پاپ قرن نوزدهم خاتمه نیافت.
هالیوود ریپورتر- جوردن مینتزر
مارکو بلوکیو کارگردان ایتالیایی ۸۳ ساله، سالها است که با حماسهی مافیایی سیسیلی محصول ۲۰۱۹ خود، «خائن» (The Traitor)، و اولین سریال کوتاه تلویزیونی «بیرونی، شب» (Exterior, Night)، با موفقیت هم در داخل و هم در خارج از کشور شناخته میشود.
«ربودهشده»، فیلمی تاریخی دربارهی پسری یهودی است که در سال ۱۸۵۸ از خانوادهاش جدا شده و در واتیکان زندگی میکند، ممکن است با دیگر عناوین کارنامهی او همتراز نباشد، اما هنوز هم فیلمی تماشایی و تا حدودی جذاب است که داستانی واقعی را روایت میکند و به یهودیستیزی تاریخی ایتالیا و حماقتهای کلیسای کاتولیک میپردازد.
«ربودهشده» مملو از شکوفاییهای معمولی اپرایی کارگردان، با سخنرانیهای دراماتیک و نمادگرایی مذهبی همچنین میتواند یک ماجرای نسبتا خفقانآور باشد. چیزی که بلوکیو را بیشتر به داستان جذب میکند، در واقع شخصیتها نیستند، که کلیشهای به نظر میرسند، چه یهودی باشند و چه کاتولیک، بلکه آنچه در مورد دورانی میگوید که پاپ بسیار مرتجع، پیوس نهم، در مواجهه با پادشاهی تازه تاسیس ایتالیا قرار میگیرد.
لحظاتی بهیادماندنی وجود دارد که در آن فیلم سردرگمی ادگاردو را به تصویر میکشد که او مجبور به پرستش خدای دیگری میشود، و متوجه میشود که یهودیان بسیاری از جمله خانوادهاش توسط پیروان همین دین کشته شدند. در یک صحنهی نسبتا اغراقآمیز، پسر از مجسمهی غولپیکر عیسی بالا میرود تا میخهای آهنی را از بازوها و پاهایش جدا کند، به این امید که بت جدید خود را نجات دهد. صحنههای دیگر از ریاکاری کلیسایی وجود دارد که اساسا جوانان ایتالیایی را شستشوی مغزی میدهند و به آنها تقوا میآموزند و در عین حال آنها را از نظر روانی شکنجه میدهند. توالیهای دعا در خاندان مورتارا و واتیکان اغلب به هم میپیوندند، اگرچه بلوکیو سعی میکند بین این دو تمایز قائل شود و خانوادهی دوستداشتنی و نسبتا متواضع را در مقابل نهادی قدرتمند قرار دهد که در شرف فروپاشی است.
تا زمانی که این اتفاق بیفتد، ادگاردو ممکن است برای همیشه والدینش و یهودیت را گم کند، و «ربودهشده» دقیقا به یک نکتهی امیدوارکننده ختم نمیشود، حتی اگر پیوس نهم به نتیجهی دلخواهش نزدیک شده باشد. همانطور که بلوکیو فاش میکند، واتیکان پس از سال ۱۸۷۰ بخش زیادی از قلمرو خود را از دست داد، اما به اندازهای قدرتمند باقی ماند که بتواند بر جمعیت ایتالیا، از جمله مردان جوانی که در ابتدا حتی کاتولیک نبودند، تسلط داشته باشد. طبق مصاحبه با کارگردان، عنوان فیلم قرار بود «گرایش» (The Conversion) باشد و ما در پایان در این فکر میمانیم که آیا برای گرایش ادگاردو به دین دیگر، هر چند که به او تحمیل شده باشد، بیش از حد مقاومت نشده است؟