اگرچه ممکن است رمانهای جنایی خشونتآمیز که به هاردبویلد شهرت دارند برای همه مناسب نباشند، اما مخاطبان خاصی دارند که از خواندنشان سیر نمیشوند. در این مطلب پنج رمان جنایی خشونتآمیز تمام دوران را نام بردیم؛ داستانهایی مملو از خشونت، جنایت و خون. قهرمان داستانهای هاردبویلد معمولا کارآگاهی است که پروندهای بسیار پیچیدهتر از چیزی که در ابتدا تصورش را میکرد به عهده میگیرد. اگر داستانهای جنایی خشونتآمیز توسط یک نویسندهی چیرهدست نوشته شوند، کتاب فوقالعاده خواندنی و جذابی پدید میآید که به سختی میتوان آن را زمین گذاشت. ژانر داستانی هاردبویلد جواهرات خواندنی فراوانی دارد. پنج کتاب برتری که در این مطلب نام بردیم شامل رمانهای تعدادی از بزرگترین نویسندگانی است که تا به حال زیستهاند. بسیاری از این رمانها نزدیک به یک قرن قدمت دارند و با این حال از آزمون زمان سربلند بیرون آمدهاند. اگر عنوانی از مطلب جا ماند، آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
- ۵ کتاب معمایی برتر تمام دوران برای علاقهمندان داستانهای پر رمز و راز
۱. خواب گران (The Big Sleep)
- نویسنده: ریموند چندلر
- تاریخ نشر: ۱۹۳۹
«خواب گران» یک رمان جنایی خشونتآمیز نوشته ریموند چندلر نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. این اولین رمان چندلر است که شخصیت نمادین داستانهایش، یک کارآگاه خصوصی به نام فیلیپ مارلو را در آن معرفی میکند. داستان این کتاب در لسآنجلس، ایالت کالیفرنیا اتفاق میافتد و بر پروندهای متمرکز است که در آن مارلو توسط یک میلیونر در حال مرگ استخدام میشود تا باجگیری را که تلاش میکند از یکی از دو دختر دردسرسازش اخاذی کند، از میان بردارد. با پیشرفت پرونده، مارلو متوجه میشود که درگیر یک طرح بسیار پیچیدهتر شامل آدمربایی، پورنوگرافی، اغواگری و قتل است و چیزی نمیگذرد که جان خود را در خطر میبیند.
عنوان این رمان جنایی خشونتآمیز برگرفته از تعبیر مرگ است، و مرگ همراه با خیانت، اسرار خانوادگی، و آنچه مردم را به اعمال شیطانی سوق میدهد یک موضوع تکراری در سراسر رمان است. این کتاب که به دلیل پیچیدگی و طرح مهیجش مورد تحسین قرار گرفت، در سال ۱۹۹۹ به عنوان یکی از ۱۰۰ کتاب قرن نشریه لوموند انتخاب شد و در سال ۲۰۰۵ در فهرست ۱۰۰ رمان برتر مجله تایم قرار گرفت. این کتاب دو بار برای فیلم اقتباس شده است، ابتدا در سال ۱۹۴۶ با بازی همفری بوگارت و لورن باکال و کارگردانی هاوارد هاکس، و دیگری در یک بازسازی انگلیسی در سال ۱۹۷۸.
خلاصه داستان: «خواب گران» در ماه اکتبر با احضار بازپرس خصوصی فیلیپ مارلو به خانه ژنرال استرنوود، مردی سالخورده و ثروتمند آغاز میشود. استرنوود میخواهد مارلو را استخدام کند تا کتابفروشی به نام آرتور گایگر که از دخترش کارمن باجخواهی میکند را از سر راه بردار. این اولین باری نیست که کارمن مورد باجگیری قرار میگیرد. رفتارهای اشتباه او قبلا مردی به نام جو برودی را به تلاش برای باجگیری سوق داده بود. استرنوود اشاره میکند که دختر بزرگترش، ویویان، با مردی به نام راستی ریگان که اخیرا ناپدید شده، در حال ازدواج است.
مارلو به این فکر میکند که استرنوود از او میخواهد که ریگان را نیز پیدا کند. او به کتابفروشی گایگر میرود و با آگنس، منشی آنجا ملاقات میکند. پس از اینکه متوجه میشود فروشگاه یک تجارت مخفیانه برای ساخت فیلمهای نامناسب دارد، گایگر را تا خانهاش تعقیب میکند و کارمن را میبیند که وارد خانه میشود. او صدای جیغ و شلیک گلوله را میشنود و دو ماشین را میبیند که با سرعت دور میشوند. وارد میشود و جسد گایگر و جسم نیمهجان کارمن را که به شدت تحت تاثیر مواد مخدر است، به همراه یک دوربین خالی پیدا کند. کارمن را به خانه میبرد، اما وقتی برمیگردد، جسد گایگر ناپدید شده است. روز بعد، پلیس با او تماس میگیرد و میگوید که ماشین استرنوود در کنار اسکله، با جسد راننده در داخلش که بر اثر جراحت به سر مرده، پیدا شده است…
۲. خرمن سرخ (Red Harvest)
- نویسنده: دشیل همت
- تاریخ نشر: ۱۹۲۹
«خرمن سرخ» رمان جنایی خشونتآمیز نوشته دشیل همت نویسنده آمریکایی، قتلعام جاده آناکوندا، یک اختلاف کارگری در سال ۱۹۲۰ را روایت میکند که پس از تیراندازی یک شرکت معدنی به معدنچیان خود که در اعتصاب بودند، شانزده مرد را مجروح کرده و یک نفر را میکشد. در سال ۲۰۰۵، مجله تایم «خرمن سرخ» را یکی از ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم معرفی کرد.
خلاصه داستان: دونالد ویلسون، ناشر روزنامه در شهر معدنی پرسونویل، یک کارآگاه ناشناس را که راوی کتاب نیز است، به شهرش دعوت میکند. این کارآگاه به نام کانتیننتال اوپی به پرسونویل میرسد، که محلیها از آن به عنوان «پویزنویل» یاد میکنند. او ملاقاتی را با ویلسون تدارک میبیند. همسر ویلسون با لباس و کفش سبزرنگ به پیشواز میرود. او به کانتیننتال میگوید که ویلسون بعد از یک تماس تلفنی رفته و تا کنون برنگشته است. زن ۴۵ دقیقه بعد برمیگردد، هنوز هیچ نشانی از شوهرش نیست. با این حال، چیزی که نظر کارآگاه را جلب میکند خون روی کفشهای سبز زن است…
۳. خداحافظی طولانی (The Long Goodbye)
- نویسنده: ریموند چندلر
- تاریخ نشر: ۱۹۵۳
«خداحافظی طولانی» رمان جنایی خشونتآمیز نوشتهی ریموند چندلر است که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد. این رمان ششمین اثر از مجموعه فیلیپ مارلو است، و داستان تحقیق یک کارآگاه خصوصی درباره یک قتل عجیب در لسآنجلس در دهه ۱۹۵۰ را روایت میکند. «خداحافظی طولانی» برای ساخت فیلم در تلویزیون، رادیو و سینما اقتباس شده است، به ویژه در یک اقتباس نه چندان وفادار سینمایی به کارگردانی رابرت آلتمن که در سال ۱۹۷۳ مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
خلاصه داستان: فیلیپ مارلو یک کارآگاه خصوصی است که در لسآنجلس زندگی میکند. در یک شب پاییزی، وقتی که مارلو بیرون از کلوپی قدم میزند، با مردی مست با زخمهایی روی صورتش مواجه میشود که خود را تری لنوکس معرفی میکند و بعد از معاشرتی کوتاه، این دو با یکدیگر رابطهی بیشتری برقرار میکنند. لنوکس به زندگی خود سر و سامان میدهد و با همسر ثروتمند سابق خود سیلویا دوباره ازدواج میکند و با دوستان خود از جمله یک دوست قدیمی ارتشی به نام رندی استار و یک اپراتور محلی کازینو و گانگستر معروفی به نام مندی منندز ارتباط برقرار میکند. تابستان بعد، لنوکس که به وضوح حال خوشی ندارد به خانه مارلو میرسد و از او کمک میخواهد. او از مارلو میخواهد که او را به تیجوانا شهری در مکزیک برساند. مارلو که نمیخواهد هیچ جزئیاتی در مورد اینکه چرا لنوکس دچار مشکلی شده است بداند، او را به مقصدش میرساند.
بعد از بازگشت به لسآنجلس، مارلو در مورد اتفاقی که برای لنوکس افتاده است بیشتر میفهمد؛ اینکه همسر لنوکس به قتل رسیده و لنوکس قبل از اینکه توسط پلیس بازجویی شود، فرار کرده است. پس از دستگیری مارلو، پلیس او را به خاطر کمک به فرار لنوکس متهم میکند. مارلو که حاضر به همکاری با پلیس نیست، پس از سه روز بازجویی، آزاد میشود. پلیسها توضیح میدهند که لنوکس ظاهرا خود را کشته و جسدش به همراه یک اعتراف کتبی در مکزیک پیدا شده است. منندز و وکیل خانواده سیلویا به مارلو میگویند که پرونده را رها کند. با این حال، وقتی مارلو به خانهاش برمیگردد، نامهای را پیدا میکند که توسط لنوکس امضا شده و حاوی یک اسکناس ۵۰۰۰ دلاری است…
۴. غرامت مضاعف (Double Indemnity)
- نویسنده: جیمز ام کین
- تاریخ نشر: ۱۹۳۶
«غرامت مضاعف» یک رمان جنایی هیجانانگیز نوشته جیمز مالاهان کین، رماننویس، روزنامهنگار و فیلمنامهنویس آمریکایی است. «غرامت مضاعف» مردی به نام والتر هاف، یک نماینده بیمه را دنبال میکند که توسط زنی به نام فیلیس نیردلینگر اغوا میشود تا شوهرش را به خاطر یک طرح کلاهبرداری بیمه ۵۰ هزار دلاری بکشد. «غرامت مضاعف» عبارتی در بیمهنامه عمر است که در صورت فوت بیمهگذار در اثر حادثه، ارزش بیمهنامه را دو برابر میکند.
جیمز ام کین از پیشگامان داستانهای جنایی آمریکایی بود و «غرامت مضاعف» به عنوان داستان کلاسیکی در نظر گرفته میشود که بسیاری از موضوعات این ژانر را تقویت کرد. «غرامت مضاعف» داستانی موفقیتآمیز بود و در سال ۱۹۴۴ توسط کارگردان بیلی وایلدر به فیلمی موفق تبدیل شد. این فیلم نیز مانند رمان یکی از اولین نوآرهای کلاسیک مدیوم خود محسوب میشود.
خلاصه داستان: والتر هاف یک نماینده بیمه ۳۴ ساله است که در کالیفرنیا کار میکند. یک روز او به یاد میآورد که یک مشتری به نام آقای نیردلینگر، قرار است بیمه خود را تمدید کند و در نتیجه نزد او میرود. هاف این رمان را به عنوان اعتراف پس از قتل نیردلینگر روایت میکند و خانه نیردلینگر را «خانه مرگ» مینامد. او در خانه مرگ با فیلیس نیردلینگر ملاقات میکند آن هم زمانی که شوهرش خانه نیست. فیلیس در مورد گرفتن بیمهنامه عمر مخفی برای شوهرش سوالاتی میپرسد و هاف حدس میزند که او قصد دارد شوهرش را به قتل برساند. فیلیس، هاف را اغوا میکند و رابطه پنهانی آنها از همینجا آغاز میشود.
فیلیس به خانه هاف میرود و از ارتباطشان ابراز پشیمانی میکند. هاف متوجه نیرنگ و فریب زن میشود و میگوید که قصد دارد شوهرش را بکشد. او میخواهد به زن کمک کند تا شوهرش را بکشد و همراه پول بیمهای که به دست میآورند کنار هم بمانند. هاف به عنوان یک نماینده کهنهکار بیمه، انواع ادعاهای تقلبی را دیده است و میتواند به راحتی شرکتهای بیمه را فریب دهد. فیلیس ابتدا پیشنهاد هاف را رد میکند، اما بعد با او همراه میشود…
۵. شاهین مالت (The Maltese Falcon)
- نویسنده: دشیل همت
- تاریخ نشر: ۱۹۳۰
رمان جنایی خشونتآمیز «شاهین مالت» اثر دشیل همت در ابتدا به صورت سریالی در مجله «بلک ماسک» (Black Mask) در پنج قسمت بین سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ منتشر شد. این یک رمان پلیسی است که در سال ۱۹۲۸ در سانفرانسیسکو اتفاق میافتد و شخصیت اصلی داستان، سم اسپید، در سه فیلم کمترشناخته شدهی دیگر هم ظاهر میشود. این یک نمونه اولیه از رمان پلیسی هاردبویلد است که از رمانهای سنتی عاشقانه که به شدت بر احساسات شخصیتها تاکید میکند، فاصله میگیرد و در عوض نگرش بدبینانه و جدایی را معرفی میکند که مشخصه رمانهای این سبک است.
همت که عمدتا تحت تاثیر افزایش جرایم سازمانیافته و فساد پلیس در دوران ممنوعیت الکل قرار داشت، شک و بیتفاوتی شدید نسبت به خشونت را در اسپید متبلور کرد، که به نوبه خود بر خلق شخصیتهای برجسته دیگر از جمله فیلیپ مارلو، مایک همر و لو آرچر تاثیر گذاشت. خود همت در اوایل دهه ۱۹۲۰ به عنوان بازرس برای آژانس کارآگاهی پینکرتون در سانفرانسیسکو کار میکرد و بسیاری از شخصیتهای «شاهین مالت» را بر اساس افرادی که در آن زمان میشناخت طراحی کرد. اما اسپید تنها شخصیت ساختگی داستانش بود. او همان شخصیت رویایی بود که بسیاری از بازرسان خصوصی آرزو میکردند باشند، اما واقعا هرگز به آن نزدیک هم نشدند. این رمان که کاملا به صورت سوم شخص روایت میشود، هیچ بینشی از افکار یا احساسات درونی شخصیتها ارائه نمیکند و در عوض فقط به دیالوگ شخصیتها، آنچه انجام میدهند و ظاهرشان میپردازد.
خلاصه داستان: این رمان با شخصیتی به نام خانم واندرلی آغاز میشود که وارد دفتر اسپید شده و به دنبال کمکی برای پیدا کردن خواهر کوچکترش میگردد که به گفته او با مردی به نام ترسبی فرار کرده است. واندرلی به اسپید و شریکش آرچر میگوید که ترتیب ملاقات با ترسبی را داده است، اما او اجازه نمیدهد خواهرش را ببیند، بنابراین او کارآگاهان را استخدام میکند تا ترسبی را دنبال کنند و بفهمند کجاست. آرچر و اسپید به داستان او بدبین هستند، اما پولی که پیشنهاد میدهد، ارزش خطر کردن دارد و آنها تصمیم میگیرند این پرونده را قبول کنند. آرچر همان شب در اولین شیفت به دنبال ترسبی میرود و در کوچهای توسط یک هفتتیر انگلیسی مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و کشته میشود. پلیس با اسپید تماس میگیرد تا به صحنه جرم بیاید، اما او حاضر نیست به اندازه کافی نزدیک شود تا جسد آرچر را ببیند و ناگهان آنجا را ترک میکند. افسران حاضر در صحنه این رفتار را مشکوک میدانند و اسپید بلافاصله به عنوان مظنون معرفی میشود…
منبع: books of brilliance