به خواندن کمدیهای تلخ و سیاه با چاشنی وحشت علاقه دارید؟ به شما توصیه میکنیم که از کنار نمایشنامههای مارتین مکدونا به آسانی رد نشوید. چه در تئاتر و چه در سینما، چه در رادیو و یا حتی تئاتر موزیکال، مارتین مکدونا نامی است که تحسین مخاطبان را برمیانگیزد. او که نویسندهای ایرلندیالاصل بهحساب میآید، از دههی ۱۹۹۰ میلادی شروع به نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه کرد و آثار موفقی در کارنامه دارد. او از طریق بازی هوشمندانه با کلمات و مطالعهی عمیقی که درباره فرهنگ ایرلند داشته، موقعیتهای پوچ و کمدی سیاه نابی خلق کرده که مطابق علاقهی مخاطبین امروز هنرهای نمایشی است.
مارتین مکدونا سال ۱۹۷۰ در شهر لندن به دنیا آمد. او پدر و مادری ایرلندی دارد. هنگامی که مارتین ۲۲ سال داشت، والدینش تصمیم گرفتند به ایرلند غربی برگردند و به این ترتیب، او و برادرش که یک نویسنده و کارگردان بود در لندن ماندند تا به فعالیتهای هنریشان ادامه دهند. بهنظر میرسد که تمام آثار مکدونا دیدگاهی شخصی نسبت به زندگی و فرهنگ ایرلندی ارائه میکنند. البته این دیدگاه به میانجی چشم یک ناظر بیرونی داده میشود. از همینرو شخصیتها و منظرهها با تمام رئالیستیبودنشان، به شکلی کمیک برجستهتر هم هستند.
نمایشنامههای مارتین مکدونا از وستاند تا برادوی به اجرا در آمدهاند و فیلمهایش در مجامع متنوع بینالمللی، تحسین مخاطبان را برانگیختهاند.
نمایشنامهها
بیایید از همان آغاز شروع کنیم. ۶ نمایشنامهی نخست مکدونا را میتوان به دو سهگانه تقسیم کرد. اولین مورد، سهگانهی «لینین» نام دارد. این سه گانه در «کانتی گالوی» و اطراف آن رخ میدهد؛ جایی که مکدونا و خانوادهاش زمان قابلتوجهی از دوران کودکیشان را در آن سپری کردند. دومین سهگانه، «جزایر آران» نام دارد و همانطور که از عنوانش پیداست، داستانهای نمایشنامههای آن در جزایر آران رخ میدهد.
سهگانهی لینین
ملکهی زیبایی لینین (۱۹۹۶)
جمجمهای در کنهمارا (۱۹۹۷)
غرب غمزده (۱۹۹۷)
سهگانهی جزایر آران
چلاق آینیشمان (۱۹۹۸)
ستوان آینیشمور (۲۰۰۱)
بانشیهای اینیشیرین (منتشرنشده)
جالب است بدانید که نمایشنامهی بانشیهای اینیشیرین هرگز منتشر نشد. چرا که مکدونا باور داشت این اثرش، نمایشنامهی خوبی از آب در نیامده. گفته میشود فیلمی که بعدها مکدونا با همین عنوان و در سال ۲۰۲۲ منتشر کرد، ارتباط چندانی با این نمایشنامه ندارد. با اینحال، چه خوب که او موفق شد حتی در حد یک عنوان، چیزی از این نمایشنامهی منتشرنشده بردارد و عرضه کند.
با گذر از سهگانههای او، وارد فضای جدیدی از آثارش میشویم. یکی از ویژگیهای این آثارش این است که خارج از ایرلند اتفاق میافتند.
مرد بالشی (۲۰۰۳)
مراسم قطع دست در اسپوکن (۲۰۱۰)
مأمورین اعدام (۲۰۱۵)
یک ماجرای خیلی خیلی سیاه (۲۰۱۸)
لازم به ذکر است که مکدونا ۲ نمایشنامهی رادیویی نوشته که جایزه هم گرفتهاند. عنوان آنها «هیزمشکن» و «حکایت گرگ» است.
برترین نماینشنامههای مارتین مکدونا
انتخاب ۵ نمایشنامهی برتر از میان آثار گزیده و خوشپرداخت مکدونا کار سادهای نیست. پیشنهاد ما این است که به همهی آثار او نگاهی بیندازید. اما اگر مجبور باشیم فقط و فقط ۵ تاشان را انتخاب کنیم، به سراغ آثار زیر میرویم.
۱) ملکهی زیبایی لینین (۱۹۹۶)
ملکه زیبایی لینین سرآغاز نمایشنامهنویسی مارتین مکدوناست. این نمایشنامه که اولین اثر از سهگانهی لینین هم هست، روایتگر داستان مورین است که در دهکدهی لینین واقع در ایرلند زندگی میکند. او که مشغول مراقبت از مادر مستبدش، مگ است، سودای روزی را دارد که مردی خوب را ملاقات کند و با او فرار کند. مگ اما ایدههای متفاوتی در سر دارد و تا پایان شوکهکنندهی نمایشنامه، به آزار و اذیت دخترش ادامه میدهد. این اثر یک تراژدی بکتی عجیبوغریب است که همزمان غمانگیز و مضحک است؛ شروعی ترسناک برای نمایشنامهنویسی جدید و جوان.
۲) چلاق آینیشمان (۱۹۹۸)
اولین نمایشنامه از سهگانهی «جزایر آران» یعنی چلاق آینیشمان، روایتگر داستان بیلی کلاون، یتیم معلولیست که وقتی یک کارگردان هالیوودی برای فیلمبرداری از اثرش به جزیرهی مجاور میآید، انگیزه برای تغییر وضعیتش میگیرد. مکدونا همیشه این اضطراب را داشت که این اثر تا آن حد که لایقش است توجه نگیرد و به دلیل بزرگشدن نویسندهاش در لندن، نمایشنامهای ایرلندی محسوب نشود. با این وجود، این نمایشنامه یک اثر خواندنی شده و در آن شاهد اولین پروتاگونیست محبوب آثار مکدونا هستیم.
۳) ستوان آینیشمور (۲۰۰۱)
اگر نمایشنامهی منتشرنشدهی بانشیهای انیشیرین را حساب نکنیم، ستوان آینیشمور یک پایان وحشتناک برای سهگانههای ایرلندی مکدونا به حساب میآید. این داستان مضحک با طنز تارانتینوییاش، در جریان جنگ ایرلند و متلاشیشدن جناحهای مختلف ارتش جمهوریخواه ایرلند رخ میدهد. این نمایشنامه در هنگامی منتشر شد که شهرت مکدونا روز به روز افزایش مییافت. نمایشنامه که مملو از تکنیکهای سینمایی است، نشاندهندهی مسیریست که نویسندهی آن قرار بوده به زودی آنها را طی کند.
۴) مرد بالشی (۲۰۰۳)
در مقایسه با سهگانهای ابتدایی مکدونا، این نمایشنامه چیزی تازه و عجیبوغریبتر است. فضای ایرلند که بر آثار پیشین نویسنده سایه انداختهبود، از بین رفته و جایش را به یک حکومت تمامیتخواه ناشناس و فرضی داده. ستایش گذشتهی آرمانی هم جایش را به وضعیت حال یا آیندهای دیستوپیایی داده. کاتوریان که یک نویسندهی داستانهای کودک است تحت تعقیب دو مامور پلیس در میآید. آنها بر این باورند که چند قتل با الهام از داستانهای او رخ داده. گفتن بیش از این دربارهی داستان نمایشنامه باعث میشود که قسمتی از آن را لو بدهیم. برای همین بیش از این چیزی نمیگوییم و امیدواریم خودتان با خواندن آن، از دنیای مرد بالشی لذت ببرید.
۵) مأمورین اعدام (۲۰۱۵)
مامورین اعدام نمایشنامهایست دربارهی هری وید. او دومین جلاد پرکار بریتانیاست که حالا بازنشست شده. با توجه به اینکه مکدونا در این مقطع از زندگیاش عمدتاً در سینما کار میکرد، بازگشتش به مدیوم تئاتر و نمایشنامه با استقبال زیادی روبرو شد. با اینحال، منتقدان از اینکه چگونه نوشتههای او برای صحنه به بلوغ رسیدهاند و گسترش یافتهاند، شگفتزده شدند. مامورین اعدام نمایششی پر از کاراکتر در محیط بیرمنگام و با صحنههای طولانیست. مهم تر از همه، موقعیتهای عجیب و غریب، کمدی تلخ و پینترسک نمایشنامه خودنمایی میکند. باید اذعان کنیم که مامورین اعدام یک نمایشنامهی استادانه از یک نمایشنامهنویس در دوران اوج تولید هنریاش است؛ یک موفقیت بیبدیل.
جمعبندی
چه از مارتین مکدونا خوشتان بیآید و چه از او متنفر باشید، این نویسنده سبک منحصر به فرد خودش را دارد. نقش مهم او در سینما و تئاتر امروز جهان قابلانکار نیست. او مدتها در این راستا تلاش کرد تا نهایتاً خودش را به صدر لیست تولیدکنندان هنری رساند. او استعدادی بینظیر در کمدی، درک عمیق از وحشت ناب و کنجکاوی بیحد و حصری برای هر چیزی دربارهی این دو موضوع دارد. پس توصیه میکنیم که بروید و کارهایش را بررسی کنید.
- فیلمهای مارتین مکدونا؛ خالق «بنشیهای اینیشرین» از بدترین تا بهترین (فیلمساز زیر ذرهبین)
- نقد فیلم «بنشیهای اینیشرین»؛ تراژدی-کمدی بینقص مکدونا درباره یک جدایی
منبع: Stage Milk