اختصاصی طرفداری | بهرغم تمامی امیدواریهای به وجود آمده پس از پیروزی مقابل ژاپن، حقیقت فوتبال بار دیگر خودش را نشان داد و ثابت کرد دری که قرار است روی یک پاشنه بچرخد، در نهایت روی همان پاشنه هم خواهد چرخید!
در فوتبال ما، کار ساختاری از ردههای سنی پایه شکل نگرفته است. پیروزی امیدوارکننده مقابل ژاپن گرچه شیرین بود اما نمیبایست تبدیل به الگویی برای ایران در جهت پیروزی مقابل قطر میشد. کیفیت بازیکنان ژاپن از لحاظ فنی در دنیایی متفاوت با تیم ایران سیر میکرد و طبیعی بود که شکل بازی نیز بر همین اساس طراحی شود. با این حال بازیکنان قطر از لحاظ فنی و فوتبالی، آن اختلاف بازیکنان ژاپن را با بازیکنان ایران به هیچ وجه دارا نبودند و کادر فنی میبایست با شکل بازی متفاوتتری به استقبال آنها میرفت.
خیلی سریع وارد بحث فنی میشوم. در دیدار برابر قطر بر خلاف دیدار مقابل ژاپن، ایران اتفاقا نیاز داشت تا بازی خودش را به حریف به شکلی صحیح و اصولی دیکته کند. ایران نیاز داشت تا زمین و توپ را از حریف بگیرد و با ساخت صحیح بازی از عقب زمین و طی کردن صحیح مراحل چهارگانه آن (توضیح مفصل فنی) در طول 90 دقیقه خودش را به حریف تحمیل کند. حقیقت امر اما در زمین مسابقه این چنین نبود. ما شاهد بودیم که به شکلی عجیب و دور از انتظار بازیکنان ایران در این دیدار رو به ارسال سانتر، پاس بلند و یا با طول زیاد آوردند. دقت کنید که این موارد به خودی خود امری منفی از لحاظ فنی تلقی نمیشود. همین حالا تیمهای مدرن و سرمربیان مدرنی وجود دارند که اصول فوتبالشان را روی ارسال چنین پاسهایی البته به طور هدفمند و مشخص بنا کردهاند.
ایراد اصلی ایران در دیدار مقابل قطر این بود که بازیکنان از هر کجای زمین، دقت کنید، هر کجای زمین بهخصوص یک سوم تدافعی، بدون فکر و ایده، اقدام به ارسال پاسهای بلند و با طول زیاد به مقصد یک سوم تهاجمی کردند. یا اینکه از هر کجای زمین که توپ دست بازیکنان کناری آمد، اقدام به ارسال سانتر به درون باکس حریف داشتند. به شکلی که عملا میانه زمین خالی شد، هافبک های مرکزی از بازی خارج شدند و به شکلی کلیشهای فوتبال به دو منطقه یک سوم تدافعی خودی و یک سوم تهاجمی خودی تقسیم شد.
این مسئله را با ارائه نقشههای فنی مختلف و دادههای فنی پیشرفته، برای شما قابل لمس خواهم کرد. نخست به نقشه فنی زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» یا «Passing Network» ایران در دیدار مقابل قطر میشود. پیش از این بارها درباره این نقشه فنی بسیار مهم توضیح دادهام (اینجا و اینجا). به طور خلاصه «PASSMAP» نقشهای است که مشخص میکند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاسهای ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد.
تحلیل این نقشه به ما چه میگوید؟ همانطور که میبینید ما با تیمی طرف هستیم که از لحاظ فنی، زمین مسابقه را تنها به دو بخش تقسیم کرده است: 1 – یک سوم تدافعی خودی 2 – یک سوم تهاجمی خودی. برای این تیم چیزی تحت عنوان یک سوم میانی، هافبک میانی، بازیسازی از عقب زمین و مراحل چهار گانه آن (توضیح مفصل فنی) تعریف نشده است. به شکلی جالب ملاحظه میکنید که یک سوم میانی زمین تیم ایران عملا خالی است و بازیکنان هیچ گردش توپ معناداری در این نواحی از خود ثبت نکردهاند. هیچ اتصالی بین هافبک شماره 8 (امید ابراهیمی) به عنوان هافبکی که در جلو مدافعان بازی میکند و دو مدافع میانی با یکدیگر یا بازیکنان خط جلو برقرار نشده چرا که اصولا این بازیکنان نتوانستهاند پاسهای صحیح متوالی و معنادار برقرار کنند. این تیم عملا توپ را در یک سوم تدافعی خودی بین مدافعان چرخانده و سپس با ارسال یک پاس بلند و با طول زیاد آن را روانه یک سوم تهاجمی کرده و آن جا نیز بار دیگر شاهد چرخش توپ آن هم به طور محدود بین بازیکنان خط جلو بودهایم، تازه اگر این ارسال توپهای بیهدف و بلند به مقصد رسیده باشد (دقت 27/6 درصدی پاسهای بلند ایران مقابل قطر).
به نقشه فنی زیر نیز دقت کنید که مربوط به تمامی پاسهای غلط پنج بازیکن خط عقب ایران میشود. علیرضا بیرانوند به عنوان دروازهبان و چهار مدافع. نقشه فنی کاملا گویا است و خودش با شما صحبت میکند. درصد بسیاری از پاسهای غلط ارسال شده توسط این پنج بازیکن در دیدار مقابل قطر مربوط به انبوهی از پاسهای بلند و با طول زیادی میشود که از عقب زمین و درون باکس خودی به مقصد یک سوم تهاجمی و نزدیک باکس حریف ارسال شده است. نقشهای قابل تامل که تلاش بی ثمر تیمی را نشان میدهد که میتوانست با شکلی متفاوت خودش را به قطر تحمیل کند.
نقشه فنی زیر نیز سانترهای غلط تمامی بازیکنان ایران را مقابل قطر نشان میدهد. ایران 36 بار از کنارههای زمین اقدام به ارسال سانتر کرد که تنها 19 درصد این سانترها صحیح بود و توانست درون باکس بازیکنان را صاحب توپ و یا موقعیت کند. مجددا تلاش تیمی که راهی جز ارسال توپ به درون باکس آن هم به هر شکلی در طول 90 دقیقه نداشته است. البته این ارسالها دو موقعیت عالی گلزنی به ایران داد که با بیدقتی کنعانی زادگان و طارمی در زدن ضربه آخر، گل نشدند.
برای اینکه به شکلی ملموستر متوجه تفاوت کیفیت فنی تیم ایران در مرحله نیمه نهایی با تیمی مدرن که فوتبال نرمال بازی می کند، شوید، توجه شما را به «PASSMAP» کره جنوبی در دیدار مقابل اردن جلب میکنم. دیداری که کره نیز در آن شکست خورد و از رقابتها خارج شد اما تفاوت اینجاست که آنها خلاف ایران، بازی خود را کاملا به حریف تحمیل کردند. آنها فوتبال نرمالی به نمایش گذاشتند و ضمن تحمیل بازی خود به حریف شکست خوردند در حالی که ایران نتوانست به شکلی صحیح خود را به حریف تحمیل کند.
گرچه کره جنوبی با وجود تحمیل بازی مشکلش این بود که نتوانست موقعیتهای باکیفیتی خلق کند و بدون خلق فرصت خاصی در نیمه دوم، مقابل اردن شکست خورد و حذف شد. این در حالی است که ایران در رویارویی با قطر، xG غیر پنالتی 2.25 ثبت کرد که رقم مشابه برای قطر، 1.66 بود.
به «PASSMAP» کره دقت کنید و تفاوت آن را با نقشه مشابه مربوط به ایران حس کنید. ما شاهد تیمی هستیم که تقریبا دو برابر تیم ایران پاس ارسال کرده است. تیمی که چهار مدافعش معلوم است، هافبک جلو مدافعانش معلوم است، بازیکنان خط جلویش مشخص هستند و کاملا شفاف توانسته توپ را در نقاط مخلتف زمین رد و بدل کند. تیمی که فوتبال را نه به دو بخش، که به سه بخش تقسیم کرده و از بازیکنانش در تمامی بخشهای آن بازی گرفته است. تنها 7 درصد پاسهای ارسالی کره جنوبی مقابل اردن پاسهای بلند و با طول زیاد بود در حالی که نزدیک به 28 درصد از پاسهای ایران در دیدار مقابل قطر مربوط به چنین پاسهایی آن هم از عقب زمین و درون باکس خودی میشد. ایران همچنین نزدیک به دو برابر بیشتر از کره از چنین پاسهایی استفاده کرد که به خوبی تفاوت نوع فوتبال کره حذف شده را با ایران حذف شده نمایش میدهد.
ایران مقابل قطر از لحاظ موقعیتها مستحق پیروزی بود و شاید اردن را نیز با همین شکل میتوانست شکست دهد و قهرمان شود اما باز هم تغییری در فوتبال ما به وجود نمیآمد. با این قهرمانی خیالی هم هیچ تغییری در فوتبال ما از لحاظ فنی ایجاد نمیشد. فوتبال ایران تنها زمانی میتواند رو به پیشرفت حرکت کند که کار ریشهای انجام دهد. از پایه بازیکنان به شکلی صحیح آموزش ببینند و پله پله مراحل را طی کنند.
همه چیز مربوط به سرمربی تیم ملی نمیشود چرا که سرمربی ناچار به بازی گرفتن از بازیکنانی است که مدتها قبل از او فوتبال را آموزش دیدهاند. مادامی که فوتبال ایران از پایه کار اصولی و صحیح انجام ندهد، نه تغییری در کیفیت بازیکنان ما به وجود میآید و نه تغییر شکل بازی به این آسانیها خواهد بود؛ بازیکنانی که احتمالا بسیاری از آنها آخرین حضور در جام ملت های آسیا را تجربه می کنند و دیگر حتی برای تغییر شکل و ماهیت بازی آن ها دیر است. مادامی که فوتبال ایران از پایه کار اصولی و صحیح انجام ندهد، نه تغییری در کیفیت بازیکنان ما به وجود میآید و نه تغییر شکل بازی به این آسانیها خواهد بود. نکتهای که حتی امیر قلعه نویی نیز در کنفرانس های مطبوعاتی به آن اشاره کرد و از مسئولان فوتبال خواست نگاهشان به این ورزش را تغییر دهند.
*نقشههای فنی و دادههای فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Opta استخراج شده است.