سریال «تهاجم پنهان» (Secret Invasion) تا به حال افشاگریهای تکاندهندهای داشته که بیشترشان را در قسمت سوم سریال میبینیم. با توجه به داستان جاسوسیمحوری که «تهاجم پنهان» دارد، پیچشهای داستانی و افشاگریهای بیشتری را در این سریال میبینیم بسیار بیشتر از آنچه در سریالهای قبلی مارول (از دیزنی+) دیدهایم، است. «تهاجم پنهان» درباره همهچیز افشاگری میکند، از شخصیتهای مارول گرفته تا داستان خودش و حتی وضعیتی که دنیای مارول دچارش شده (یا خواهد شد). «تهاجم پنهان» در انتهای اولین قسمت خود یکی از قدیمیترین شخصیتهای مارول، یعنی ماریا هیل را کشت و افشا کرد که بیش از ۱ میلیون اسکرال در سیاره زمین سکونت یافتهاند. اینطور که پیداست سریال «تهاجم پنهان» قصد ندارد در رابطه با حقایق غافلگیرکننده سرعتش را کم کند و میخواهد هر قسمت ما شگفتزده شویم.
این غافلگیریها در قسمت دوم هم ادامه پیدا کردند و ما در انتهای این قسمت با یک حقیقت تکاندهنده روبهرو شدیم: نیک فیوری ازدواج کرده است. در قسمت سوم این موضوع ادامه پیدا میکند و با جزئیات زندگی شخصی نیک فیوری بیشتر آشنا میشویم. پس از گذشت۴ فاز از دنیای سینمایی مارول و نقش مهمی که نیک فیوری در شکلگیری آن ایفا کرده، ما هیچ اطلاعاتی از زندگی شخصی نیک فیوری نداشتیم. اما حالا «تهاجم پنهان» آمده و دارد چهره دیگری از فیوری به ما نشان میدهد، چهره متفاوتی که یک شوهر است، عاشق است و میتواند آسیبپذیر باشد. با توجه به اینکه گایا (دختر تالوس) حالا به عنوان جاسوس میان افراد گراویک قرار دارد و افشا شدن جزئیات بیشتر از گذشته نیک فیوری، قسمت سوم به نقطه عطفی برای مشخص شدن حقایق بیشتری هم از داستان سریال، و هم از دنیای مارول، تبدیل شد. در ادامه به بزرگترین و مهمترین حقایق افشا شده در «تهاجم پنهان» میپردازیم.
-
سریال «تهاجم پنهان» کجای خط زمانی مارول قرار دارد؟
۱. گراویک در «تهاجم پنهان» ابراسکرالها را به وجود میآورد
اوایل سریال میبینیم که یکی از اسکرالهای ردهبالا که نقشه گراویک برای نابودی بشریت را احمقانه میپندارد، برای اینکه بیفکری گراویک را به رخش بکشد، حرف انتقامجویان را پیش میکشد و از او میپرسد آیا برای مبارزه با آنها هم برنامهای دارد؟ گراویک بلافاصله پاسخ میدهد و به جمع حاضر ثابت میکند نسبت به نقشههایش اطمینان کامل دارد. در قسمت دوم میبینیم که گراویک یک سری آزمایش به خصوص راه انداخته، آزمایشهایی که مشخص نیست چه هدفی را دنبال میکنند. اما در قسمت سوم به پاسخ این سؤال میرسیم، کاشف به عمل میآید که گراویک در حال به وجود آوردن ابراسکرالها است. ابراسکرالهایی که نه تنها قدرت فرابشری دارند، بلکه همانطور که قادرند چهرهشان را تغییر بدهند، میتوانند به سادگی قدرتشان را هم عوض کنند. یعنی ابراسکرالها نه تنها میتوانند انتقامجویان را شکست بدهند، بلکه میتوانند جایگزین آنها بشوند و بینشان نفوذ کنند. و چه چیزی ترسناکتر از این است؟
یکی از حقایق که در قسمت سوم «تهاجم پنهان» میفهمیم نقشه گراویک برای مقابله با ابرقهرمانهای محبوب مارول، این است که خودشان هم به ابراسکرالها تبدیل شوند. بنابراین طبق نقشه گراویک، پس از آنکه فاز اصلی تهاجم آغاز میشود، انتقامجویان واکنش نشان خواهند داد، غافل از اینکه گراویک و مریدانش ابراسکرال شدهاند و با قدرتهایی فراتر از تصور، انتقامجویان را به زانو درخواهند آورد.
۲. گراویک همین حالا هم به یک ابراسکرال تبدیل شده است
یکی از بهترین صحنههای قسمت سوم «تهاجم پنهان» جایی بود که بهمان ثابت میشود گراویک در به وجود آوردن ابراسکرالها موفق شده است. گراویک و تالوس در یک رستوران با هم ملاقات میکنند و برای یکدیگر خط و نشان میکنند. ایدئولوژیها و دیدگاههای متضادشان در مکالمهشان هویداست، اما هر دو رهبرانی حرفهای و کارکشته هستند و چنین بحثی باعث نمیشود از کوره در بروند. تا اینکه گراویک دختر تالوس، گایا را تهدید میکند. تالوس کنترلش را از دست میدهد و با چاقوی صبحانه دست گراویک را به میز میخ میکند. پس از رفتن تالوس، میبینیم که گراویک دستش را آزاد میکند. در کمال تعجب، دست گراویک با نیرویی که نور نارنجی دارد، به سرعت بهبود مییابد و هیچ اثری از زخم چاقو باقی نمیماند. اینجاست که میفهمیم گراویک خودش را با استفاده از DNAهای جمعآوری شده، به یک ابراسکرال تبدیل کرده.
اینکه اسکرالها با استفاده از جمعآوری DNA چه قدرتهایی را در اختیار دارند، هنوز برایمان مشخص نیست، هرچند در قسمت دوم اشارههایی به برخی قدرتها شد. اما موضوع مهمتر این است که حالا نیک فیوری یک دشمن مخوف دارد که هم از نظر تعداد نیروها، هوش و ذکاوت و حالا قدرتهای فرابشری، نسبت به او برتری دارد. و البته، نباید بگذاریم شرور بودن گراویک انگیزه قویاش را کمرنگ کند. شاید هدف گراویک نابودی بشریت باشد، اما انگیزه او ساختن یک خانه برای تمام اسکرالها است. تانوس هم از نظر خودش هدف والایی داشت و دیدیم که حاضر بود برای رسیدن به این هدف والا، حتی دخترش را قربانی کند. بنابراین هیچچیز جز مرگ جلودار گراویک نخواهد بود، و حالا کشتن او اگر نه غیرممکن، به کاری بسیار سخت تبدیل شده است. شاید بزرگترین معمای سریال «تهاجم پنهان» حالا این باشد که بدون انتقامجویان فیوری چطور جلوی گراویک میایستد؟
۳. تالوس و اسکرالها اعتبار و شهرت نیک فیوری را ساختهاند
از ابتدای دنیای سینمایی مارول که نیک فیوری خیلی کوتاه در فیلمهای مختلف حضور پیدا میکرد تا «انتقامجویان» و فیلمهای بعدی که او را بیشتر دیدیم، او همیشه نسبت به دیگران اشراف اطلاعاتی داشته است. همیشه چیزی را میدانسته که دیگران نمیدانستهاند، یا توقع نداشتهاند نیک فیوری حتی روحش از آن خبردار باشد. همین باعث شد نیک فیوری در ذهن ما به یک ابرجاسوس کاربلد و با مهارت تبدیل شود، کسی که نمیشود سرش را کلاه گذاشت. در «تهاجم پنهان» کاشف به عمل میآید که فیوری همهچیزش را مدیون تالوس و اسکرالها است. آنها به خاطر قابلیت تغییر چهرهای که دارند، به هرکس و هرجایی نفوذ میکردهاند و اطلاعاتی که فیوری لازم داشته را به دست میآوردهاند. و همین باعث شده فیوری پلههای ترقی را یک به یک بالا برود و به بالاترین مقامها برسد. البته که نیک فیوری واقعاً مهارتها و شخصیت به خصوصی دارد، اما اینطور که پیداست تمام شهرتش را مدیون خودش و مهارتهایش نیست.
۴. چه بلایی سر گایا میآید؟
گایا تا به اینجا یکی از جالبترین شخصیتهای «تهاجم پنهان» بوده است. او دختر تالوس است، در غیبت پدرش، او به گراویک پیوسته و برای داشتن خانهای از آن خود، در جبهه او میجنگد. اما وقتی بعد از مدتها با پدرش روبهرو میشود، حرفهای تالوس در او اثر میکند و تصمیم میگیرد به پدرش و فیوری کمک کند، چون درنهایت گایا شیوه خشن گراویک را قبول ندارد. بنابراین گایا تبدیل به جاسوس تالوس در تشکیلات گراویک میشود. اما گراویک کسی نیست که بتوان به سادگی جاسوسیاش را کرد. او به عالم و آدم مشکوک است و همیشه آماده است مچ افرادش را بگیرد. طولی نمیکشد که گایا هم در تله گراویک گرفتار میشود.
در قسمت سوم میبینیم که گراویک بدون ذرهای تأمل به گایا شلیک میکند و او را میکشد. اما کشتن گایا، شخصیتی به این مهمی، آن هم درست وسط سریال، چندان منطقی به نظر نمیرسد. ما هنوز آنقدر که باید با گایا ارتباط نگرفتهایم، بنابراین مرگش نمیتواند ما را احساساتی کند. احتمالاً سازندگان «تهاجم پنهان» هم این را میدانستهاند که گایا را واقعاً نکشتند. در قسمت چهارم میبینیم که گایا صحیح و سالم است. اما چطور؟ اینطور که پیداست، گایا هم با همان آزمایش گراویک، خودش را به یک ابراسکرال تبدیل کرده، بدون اینکه گراویک یا هیچ یک از افرادش این را بدانند. و این گایا را به یک سلاح مهم تبدیل میکند. شاید فیوری نتواند با قدرتهای فرابشری گراویک رویارویی کند، اما گایا میتواند. آیا قرار است در انتهای سریال شاهد مبارزه گایا و گراویک باشیم؟
۵. ماشین جنگ (رودی) با یک اسکرال جایگزین شده است
همانطور که پیشتر گفته شد، تهاجم پنهان یک رویداد عظیم است و از همین رو بسیاری از هواداران مارول توقع داشتند شخصیتهای مهمی در سریال حضور پیدا کنند. اما تا اینجا چنین اتفاقی نیفتاده و سریال حال و هوای جاسوسی خود را حفظ کرده است. اما ورود رودی یا همان ماشین جنگ به سریال قطعاً خیلیها را خوشحال کرد. هرچه نباشد رودی هم یکی از انتقامجویان است و یکی از قدیمیترین شخصیتهای مارول که مسیرش پر از فراز و نشیب بوده. تصور متحد شدنش با نیک فیوری علیه اسکرالها برای مارولیها جذاب است. اما چیزی که در سریال میبینیم برعکس این تصور است. رودی فعلاً زرهاش را کنار گذاشته و به عنوان یک مقام دیپلماتیک فعالیت میکند. از قضا سراغ نیک فیوری هم میرود، اما نه برای متحد شدن. بلکه برای اخراج کردنش.
طی مکالمهای که این دو با هم دارند، فیوری از رودی میپرسد چقدر به محافظانش اعتماد دارد؟ غافل از اینکه شاید خود رودی اسکرال باشد. رفتار سرد و عجیب او با فیوری، زمزمههای خشونتآمیزش در یک جلسه رسمی و جزئیاتی که با شخصیت او در تضاد است، عدهای را به این باور رساند که رودی قطعاً با یک اسکرال جایگزین شده است. و در قسمت ۴ که همین هفته پخش شد، دیدیم این نظریه حقیقت دارد. سؤالی که باقی میماند، این است که رودی واقعی کجاست و چه بلایی سرش آمده؟ چطور اسکرالها موفق شدهاند یکی از اعضای انتقامجویان را جایگزین کنند؟ و دقیقاً چه مدت است که یک اسکرال نقش رودی را بازی میکند؟ اگر بخواهیم خوشبین باشیم، این احتمال وجود دارد که تا انتهای سریال فیوری رودی واقعی را پیدا کند و نجاتش بدهد. قطعاً حضور ماشین جنگ در کنار فیوری، در مبارزه علیه ابراسکرالها کمک بزرگی است.
۶. همسر فیوری با گراویک همکاری میکند
غیبت فیوری باعث شد خیلی چیزها به هم بریزد. شاید اگر فیوری طی بشکن تانوس غیب نمیشد، و شاید اگر پس از برگشتن خودش را گم نمیکرد و دچار بحران هویت نمیشد، میتوانست از تهاجم، پیش از آنکه شروع شود، جلوگیری کند. اما دوران اوج به پایان میرسد، حتی اگر نیک فیوری باشید. اینطور که پیداست این موضوع درباره روابط شخصی فیوری هم صدق میکند. همسر فیوری که در گذشته یکی از اسکرالهای جاسوسی بوده که برایش کار میکرده، در یک دیالوگ به فیوری میگوید: «وقتی تو نبودی، من هم به خود قدیمم برگشتم.» آن موقع فیوری برداشت خاصی از این جمله نمیکند، اما خود قدیم او، یک جاسوس اسکرال است که به ژنرال اسکرالها خدمت میکند. و حالا گراویک ژنرال شده.
نیک فیوری بزرگترین تهدید برای تهاجم گراویک است. بنابراین میخواهد به هر قیمتی که شده او را از معادله خارج کند. اول میخواست با تظاهر به اخراج شدن، فیوری را به فضا برگرداند تا سد راهشان نباشد. وقتی این نقشه جواب نداد، تصمیم گرفت او را به قتل برساند. و چه کسی بهتر از همسر خود فیوری؟ پس از آنکه طی یک مکالمه مشکوک وارا، همسر فیوری، ترتیب یک ملاقات (ناموفق) با گراویک را میدهد، او در قسمت چهارم با رودی ملاقات میکند و تفهیم میشود که باید فیوری را بکشد. خیانت همسرش، قطعاً تأثیر زیادی روی شخصیت فیوری خواهد گذاشت. اما مهمتر از آن، نقشی است که وارا میتواند بازی کند. آیا پس از سرپیچی از دستور گراویک، وارا قرار است با فراری شدن، از سریال خارج شود، یا به فیوری در رویارویی با تهاجم پنهان کمک میکند؟
نیک فیوری در «تهاجم پنهان» متحدان اندکی دارد و هرچه سریال جلوتر میرود، احتمال کم شدن متحدانش بیشتر میشود. به هر حال هر جنگی قربانیهای خودش را دارد. و جنگها را نمیتوان بدون متحدان قابل اعتماد برنده شد. فیوری باید هرچه زودتر کسانی را پیدا کند که حتم دارد میتواند رویشان حساب کند. چه این شخص وارا باشد، چه رودی واقعی یا گایا که حالا مصمم است گراویک را نابود کند. در کنار چالش ابراسکرالها فیوری باید با چالشهای سیاسی به وجود آمده هم روبهرو شود و رئیس جمهور ایالات متحده را متقاعد کند تهاجمی در مقیاس جهانی در جریان است. کار این جاسوس تکچشم و بددهن از همیشه سختتر است.
منبع: SCREEN RANT