زیگموند فروید بدون شک یکی از مشهورترین چهرههای حوزه روانشناسی است. به عنوان بنیانگذار روانکاوی، تأثیر او در این زمینه غیر قابل انکار است. مکتبی که او پایهگذاری کرده یکی از بحثبرانگیزترین مکاتب روانشناسی است. روانکاوی یک روش بالینی برای درمان آسیب روانی از طریق گفتگو بین مراجع و روانکاو است. این گفتگوها به شخص بینش میدهد و بنابراین میتواند راهگشا باشد.
زندگینامهی زیگموند فروید
زیگموند فروید یک متخصص مغز و اعصاب اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. او به طور گستردهای به عنوان پدر روانشناسی مدرن و توسعه دهندهی اولیهی فرآیند روانکاوی شناخته میشود. فروید در سال ۱۸۵۶ در فرایبرگ، موراویا متولد شد و بزرگترین فرزند از هشت فرزند بود. خانواده او زمانی که فروید چهار ساله بود به وین نقل مکان کردند. او در مدرسه مقدماتی در Leopoldstadt تحصیل کرد و در آنجا در یونانی، لاتین، تاریخ، ریاضیات و علوم عالی بود. برتری تحصیلی او باعث شد در سن هفده سالگی وارد دانشگاه وین شود. وی پس از اتمام دانشکده و گرفتن مدرک پزشکی به تحصیل ادامه داد و در رشتهی اختلالات عصبی تخصص گرفت. او در سال ۱۸۸۶ با مارتا برنایز ازدواج کرد و صاحب شش فرزند شد. کوچکترین فرزند فروید، آنا فروید، روانشناس با نفوذ و مدافع سرسخت نظریههای پدرش شد.
زندگی حرفهای فروید
فروید پس از همکاری با جوزف بروئر در بیمارستان عمومی وین به پاریس رفت تا تحت نظر ژان مارتین شارکو در مورد هیپنوتیزم مطالعه کند. هنگامی که فروید سال بعد به وین بازگشت، اولین مطب پزشکی خود را افتتاح کرد و تخصص خود را در زمینه اختلالات مغزی و عصبی آغاز کرد. فروید به زودی متوجه شد که هیپنوتیزم روشی ناکارآمد برای دستیابی به نتایج مورد نظرش است و شروع به اجرای نوعی گفتگو درمانی با بیمارانش کرد. این روش با هدف آن تشویق بیمار به استفاده از ذهن ناخودآگاه و رها کردن انرژی و احساسات سرکوب شده در آن بود. عنصر استفاده از گفتار درمانی در نهایت به پایه روانکاوی تبدیل شد.
کمکهای فروید به روانشناسی
فروید به شدت از آرای فیلسوفانی مانند نیچه، داستایوفسکی و کانت استفاده کرد. نظریههای فروید همچنان بر بسیاری از روانشناسی مدرن تأثیر میگذارد و ایدههای او همچنین در سراسر فلسفه، جامعهشناسی و علوم سیاسی طنینانداز است. متفکرانی مانند ژاک لاکان به شدت از نظریههای فرویدی استفاده کردهاند. تأکید فروید بر کودکی و میل به لذت شاید مهمترین کمک او به روانشناسی باشد. حتی روانشناسان معاصر که نظریههای فروید را رد میکنند، اغلب به زندگی اولیه مراجع و رابطه بین فرزند و والدین علاقهمند هستند. برخی از مهمترین نظریههای فروید عبارتند از:
رشد ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه. فروید استدلال میکرد که ذهن متشکل از ذهن خودآگاه است که حاوی افکار و باورهایی است که ما از آنها آگاه هستیم. در مقابل، ضمیر ناخودآگاه مخزنی برای خاطرات سرکوب شده و خواستههای بیان نشده است و مشکلات ضمیر ناخودآگاه میتواند منجر به مشکلاتی در رفتار و تنظیم عاطفی شود.
مدل ساختاری شخصیت. فروید با تکیه بر نظریه ضمیر ناخودآگاه خود، مفاهیم id، ego و superego را توسعه داد. ایگو شخصیت روزمرهای است که ما به جهان ارائه میکنیم، اما تنها بخشی از خود واقعی یک فرد را نشان میدهد. در مقابل، سوپرایگو به عنوان نوعی وجدان عمل میکند و هنجارهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را درونی میکند. اید یا نهاد یک ساختار بدوی و لذت جویانه است که در بدو تولد وجود دارد و شالوده شخصیت فرد را تشکیل میدهد و خواستههای ناخودآگاه هویتی میتوانند رفتارهای به ظاهر غیرقابل توضیح را توضیح دهند.
فروید یک نظریهی تحولی هم دارد که مراحل رشد روانی-جنسی را معرفی کرده است. این مراحل نشاندهندهی مراحل مختلف رشد کودک است که در طی آن کودک یک وظیفه روانشناختی اصلی دارد که باید انجام دهد. ناتوانی در انجام یک کار بزرگ رشدی میتواند منجر به مشکلات روانی بعدی مربوط به آن مرحله شود.
مفهوم مکانیسمهای دفاعی یکی دیگر از خدمات فروید به روانشناسی است. مکانیسمهای دفاعی فروید – که هنوز بخشی از روانشناسی معاصر هستند – ابزارهای ضمیر ناخودآگاه هستند که برای تغییر واقعیت به منظور اجتناب از درد و رنج طراحی شدهاند. برای مثال، سرکوب، تمایل به فراموش کردن وقایع نگرانکننده است، در حالی که فرافکنی تمایل به فرافکنی ویژگیهای خود بر شخص دیگری است. مکانیسمهای دفاعی فروید توسط دخترش آنا فروید توسعه یافت و تدوین شد.
تعبیر خواب میراث دیگر فروید است. فروید معتقد بود که رویاها را میتوان به گونهای تعبیر کرد که اطلاعات مهمی در مورد روانشناسی و شخصیت افراد به دست آورد، و او معتقد بود که رویاها اغلب به عنوان ابزار تحقق آرزوها عمل میکنند. علاوه بر این، لغزشهای فرویدی زمانی اتفاق میافتد که فرد آنچه را که ضمیر ناخودآگاهش به آن فکر میکند یا آرزو میکند، میگوید. به عنوان مثال، زنی ممکن است بگوید: «میخواهم شوهر سابقم بمیرد» در حالی که میخواهد بگوید: «میخواهم شوهر سابقم برگردد.»
فروید نقش اساسی در فرهنگ عامه داشته است اما تمام نظریاتش دربست قبول نشده. جملهی «بعضی اوقات یک سیگار فقط یک سیگار است» هنوز هم گاهی اوقات برای نشان دادن این نکته استفاده میشود که هر عملی لزوما معنای روانشناختی عمیقی ندارد.
میراث زیگموند فروید
فروید در سال ۱۹۲۳ به سرطان مبتلا شد و شانزده سال بعد از دنیا رفت. ایدههای او امروزه هنوز مورد بحث است و تکنیکها و تفاسیر او به طور گستردهای به عنوان پایهی روانکاوی مدرن پذیرفته شده است. از همین رو زیگموند فروید را یکی از تأثیرگذارترین افراد (اگر نگوییم تاثیرگذارترین فرد) در تاریخ روانشناسی میدانند.
- کتاب «انسان در جستجوی معنا»؛ خاطرات بازماندهای از هولوکاست
کتابهای فروید
۱. مقدمهای بر روانکاوی
کتاب «مقدمهای بر روانکاوی» بر اساس کلاسهای عمومی فروید در سال ۱۹۱۵ است و مروری عمیق بر کار پیشگامانهی او در زمینهی روانکاوی محسوب میشود. فروید شصتساله در این سخنرنیها پیچیدگیهای روانکاوی را برای افراد غیرمتخصص بیان میکند. سخنرانیها ابتدایی و تقریباً محاورهای هستند و به خوانندگان این امکان را میدهند که به راحتیایدهها و مفاهیم توضیح داده شده را درک کنند.
سخنان فروید صریح و مستقیم است و به خوانندگان این امکان را میدهد تا بدون غرق شدن، نکات ظریف روانکاوی را درک کنند. آنها نتایج سالها تحقیق متعهدانه و پرزحمت را ردیابی و خلاصه میکنند و یک نمای کلی از کار در طول عمر فروید ارائه میدهند. بینش او نسبت به روان انسان از زمان خود بر نسلهای روانشناس تأثیر گذاشته است و تأثیر او هنوز در رویکردهای روانشناختی معاصر دیده میشود.
بخشی از جذابیت «مقدمهای بر روانکاوی» در دسترس بودن آن است. بیانات فروید واضح و سرراست است و به خوانندگان این امکان را میدهد تا مفاهیم مورد توضیح را به راحتی درک کنند. این باعث میشود این کتاب نقطه شروع خوبی برای کسانی باشد که تازه وارد رشته روانشناسی شدهاند یا به دنبال گسترش دانش خود از روانکاوی فرویدی هستند.
به طور کلی، «مقدمهای بر روانکاوی» برای هر علاقهمند به رشته روانشناسی ضروری است. این کتاب مقدمهای عالی برای روانکاوی است و لحن آرام آن باعث میشود که هم قابل دسترس و هم قابل هضم باشد. این کتاب برای هر کسی که به دنبال تعمیق درک خود از روان انسان و تاریخ روانشناسی است یک منبع عالی است.
۲. آسیبشناسی روانی زندگی روزمره
نویسنده با مطالعه انحرافات مختلف از کلیشههای رفتار روزمره، نقصها و نارساییهای عجیب و غریب، و همچنین خطاهای به ظاهر تصادفی، به این نتیجه میرسد که آنها نشاندهنده آسیبشناسی زیربنایی روان است.
فروید در مقدمه خود مینویسد:
در طول سال ۱۸۹۸ من مقاله کوتاهی در مورد مکانیسم روانی فراموشی منتشر کردم. اکنون محتوای آن را تکرار میکنم و آن را به عنوان نقطهی شروع برای بحث بیشتر در نظر میگیرم. من در آنجا تجزیه و تحلیل روانشناختی یک مورد رایج فراموشی موقت را انجام دادهام. به این نتیجه رسیدهام که این وقوع مکرر و عملاً بیاهمیت نقص عملکرد روانی – حافظه – توضیحی را میپذیرد که فراتر از استفاده مرسوم از این پدیده است. باید از روانشناس خواسته شود توضیح دهد که چگونه اتفاق میافتد که ما اغلب نامی را که مطمئن هستیم به خاطر میآوریم به خاطر نمیآوریم، او احتمالاً به این پاسخ بسنده میکند که نامهای خاص بیش از هر محتوای دیگری از حافظه فراموش میشوند. ممکن است دلایل قابل قبولی برای این «ترجیح فراموشی» برای نامهای خاص ارائه کند، اما او هیچ عامل تعیینکننده عمیقی برای این فرآیند در نظر نمیگیرد.
فروید معتقد بود که انحرافات مختلف از کلیشههای رفتار روزمره تجلی افکار و انگیزههای ناخودآگاه است. تبیین «اقدامات نادرست» با کمک روانکاوی، درست مانند تعبیر خواب، میتواند به طور مؤثر برای تشخیص و درمان استفاده شود. با توجه به موارد متعدد این گونه انحرافات، او به این نتیجه میرسد که مرز بین روان عادی و غیرعادی انسان ناپایدار است و همه ما کمی روان رنجور هستیم. چنین علائمی میتوانند غذا خوردن، کار و ارتباط با دیگران را مختل کنند. فروید در آخرین فصل کتاب خود به مسأله جبر روانی میپردازد و برای آن موردی را مطرح میکند.
۳. روانشناسی خواب
خواب برای قرنها موضوع مورد توجه انسانها بوده است. با این حال، تنها در سالهای اخیر است که علم شروع به کشف رازهای بسیاری در مورد خواب کرده است. از دوران باستان تا دانشمندان امروزی، بسیاری در مورد ماهیت واقعی خواب، کارکردهای آن و چرایی نیاز ما به آن حرف زدهاند. در میان بسیاری از نظریههایی که در طول سالها مطرح شده است، یکی از جذابترین آنها متعلق به پدر روانکاوی، زیگموند فروید است.
فروید پیشنهاد کرده که رویاها اشکال تحقق آرزوها هستند. وقتی خواب میبینیم، سعی میکنیم نوعی تعارض را حل کنیم یا نیاز یا خواستهای برآورده نشده را که ممکن است داشته باشیم، برآورده کنیم. این خواستهها میتواند مربوط به رویدادهای اخیر در زندگی ما یا درگیریهای عمیقتر باشد که از دوران کودکی ما یا دورههای اولیهی زندگی ما نشات میگیرد.
اطلاعاتی که برای حل این تعارضات نیاز داریم در ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره میشود. ضمیر ناخودآگاه مخزن عمیقی از دانش، خاطرات و اطلاعات است که به آسانی در دسترس ذهن خودآگاه ما نیست. این اطلاعات اغلب به شکلی نامنظم و اغلب آزاردهنده هستند و وجود سانسور در ناخودآگاه اجازه نمیدهد بدون تغییر به خودآگاه منتقل شود.
ناخودآگاه در طول خواب وظیفهی فیلتر کردن و تفسیر این اطلاعات را انجام میدهد. خواب حالت ملایمتری نسبت به ساعات بیداری است، اما همچنان وظیفه سانسور و تفسیر اطلاعات را بر عهده دارد. ناخودآگاه برای انجام سانسور باید معنای اطلاعات خود را تحریف کند و آن را از شکل طبیعی خود خارج کند.
بنابراین، رویاها نتیجه این فرآیند فیلتر کردن، سانسور و تفسیر اطلاعات در ناخودآگاه هستند، تصاویر موجود در رویاها آن چیزی نیستند که به نظر میرسند و از آنجا که آنها در واقع در مورد ساختارهای ناخودآگاه اطلاعرسانی میکنند، نیاز به تعبیر عمیقتری دارند. کتاب «روانشناسی خواب» به نحوه و روش این تعبیر پرداخته است.
۴. تفسیر خواب
رویاها راهی برای رهایی ذهن از محدودیتهای بیداری است. در طول خواب، هوشیاری ما از محدودیتهای زمانی و مکانی رها میشود و این به ذهن ما اجازه میدهد تا ایدهها و احساسات را کشف کند. به همین دلیل است که رویاها میتوانند بسیار واضح و تخیلی باشند – زیرا آنها با محدودیتهای فیزیکی و عاطفی مشابهی که در زندگی روزمرهی خود تجربه میکنیم محدود نمیشوند.
«تفسیر خواب» نوشتهی زیگموند فروید اثری قابل توجه است که خود را به عنوان یکی از وزنههای ادبیات روانشناختی تثبیت کرده است. این کتاب که برای اولین بار در سال ۱۸۹۹ منتشر شد برخی از اساسیترین سؤالات در مورد روان انسان و ماهیت غیرقابل توضیح رفتار انسان را بررسی میکند. تعبیر فروید از رویاها همچنان درک ما از خواب را شکل میدهد و به ابزاری ضروری برای روانکاوان در سراسر جهان تبدیل شده است.
رویاها اشکال برآورده شدن آرزوها، نوعی حل تعارض از طریق پردازش ناخودآگاه مشکلات گذشته و حال هستند. فروید استدلال میکرد که افکار ضمیر ناخودآگاه، که سرکش و آزاردهنده هستند، توسط ضمیر ناخودآگاه سانسور میشوند و از انتقال بدون تغییر به ضمیر خودآگاه جلوگیری میکنند. رویاها مکانیسمی هستند که به موجب آن افکار ضمیر ناخودآگاه در حالتی دگرگون شده به ذهن خودآگاه منتقل میشوند و بنابراین نیاز به تفسیر از طریق روانکاوی دارند. «تفسیر خواب» اگرچه از اولین انتشارش نقدهای متفاوتی دریافت کرده است، بدون شک یک اثر اولیه مهم در موضوع تحلیل رویا است.
این کتاب به پاسخ به این سؤال میپردازد که چرا اصلاً رویا میبینیم و خوابها چه معنایی برای سلامت روانی و عاطفی ما دارند. فروید در تحقیقات خود چندین رویا رایج را که مردم تجربه میکنند شناسایی کرد. با تحقیقات پیشگامانه فروید، رویاها در کانون توجه قرار گرفتند و به خودی خود موضوع تحقیق علمی شدند. اکنون روانکاوان در سراسر جهان از تعبیر خواب به عنوان ابزاری برای درک خواستهها و ترسهای ناخودآگاه بیماران خود استفاده میکنند.
فروید این ایده را مطرح کرد که یک تحلیلگر میتواند بین محتوای آشکار و محتوای پنهان یک رویا تفاوت قائل شود. محتوای آشکار اشاره به روایت به یاد ماندنی دارد که در خود رویا پخش میشود. محتوای نهفته به معنای زیربنایی رویا اشاره دارد. در طول خواب، ناخودآگاه متراکم میشود، جابه جا میشود و نمایشهایی از محتوای رویا را شکل میدهد که محتوای نهفته آن اغلب پس از بیدار شدن برای فرد قابل تشخیص نیست.
منتقدان استدلال کردهاند که نظریه فروید در مورد رویاها نیاز به تفسیر جنسی دارد. با این حال، فروید این انتقاد را به چالش کشید و خاطرنشان کرد که این ادعا که همهی رویاها نیاز به تعبیر جنسی دارند، که منتقدان بیوقفه از آن شکایت دارند، در هیچ کجای تعبیر خوابش دیده نمیشود و در تضاد آشکار با سایر دیدگاههای بیان شده در آن است.
به طور کلی، تحقیقات پیشگام زیگموند فروید در دنیای رویاها، درک ما از ذهن انسان را تغییر داده است. نظریه او مبنی بر اینکه رویاها ابزاری برای کاوش در ناخودآگاه هستند، راههای جدیدی را برای دانشمندان و روان درمانگران باز کرده است. با رمزگشایی از زبان نمادین رویاها، به بینشهایی در مورد عملکرد درونی ذهن خود دست یافتهایم که قبلاً غیرقابل تصور بود.
۵. تمدن و ملالتهای آن
کتاب «تمدن و ملالتهای آن» اثری جذاب است که اولین بار در سال ۱۹۳۰ منتشر شد یعنی حدود یک دهه قبل از مرگ فروید و اغلب به عنوان یکی از آخرین و مهمترین آثار او در نظر گرفته میشود. «تمدن و ملالتهای آن» ممکن است مشهورترین و درخشانترین اثر فروید باشد. این کتاب مورد ستایش، موشکافی، تفسیر و بازتفسیر فراوانی قرار گرفته است و به دنبال پاسخگویی به چندین سؤال اساسی برای جامعهی بشری و سازمان آن است: چه تأثیراتی منجر به ایجاد تمدن شد؟ چرا و چگونه به وجود آمد؟ چه چیزی مسیر تمدن را تعیین میکند؟
غرایز بدوی – برای مثال، میل به کشتن – برای رفاه جمعی یک جامعه انسانی مضر است. قوانینی که خشونت، قتل و تجاوز را ممنوع میکند، در طول تاریخ و در نتیجه شناسایی آسیبهای آنها وضع شده و در صورت نقض قوانین، مجازاتهای شدیدی را اجرا میکند. فروید استدلال میکرد که این فرآیند یک کیفیت ذاتی تمدن است که باعث ایجاد احساسات دائمی نارضایتی در بین افراد میشود.
«تمدن و ملالتهای آن»در هسته خود به مفهوم جایگاه انسان در جهان و تضاد بیوقفه بین میل فرد برای دستیابی به آزادی و طلب جامعه برای حاکمیت قانون و اطاعت از چارچوبها میپردازد. این ایدهها محور تفکر فروید بودند و منعکسکنندهی اشتیاق او برای کشف ماهیت نوع بشر.
انسان موجودی پیچیده است که توسط تعدادی انگیزههای قدرتمند و اغلب متناقض هدایت میشود. به نظر فروید انسان پرخاشگر، خودخواه و با انگیزه رسیدن به لذت و ارضای نیازهای خود است. این انگیزه غریزی در قلب وجود ما نهفته است و نحوهی تعامل ما با دنیای اطراف را مشخص میکند.
تمدن محدودیتهای خاصی را بر رفتار ما تحمیل میکند و انگیزهها و تمایلات ما را به شیوههایی محدود میکند که میتواند چالش برانگیز و حتی ناامیدکننده باشد. ما مجبوریم از قوانین و مقرراتی تبعیت کنیم که ممکن است همیشه با منافع خودمان مطابقت نداشته باشند و ممکن است با محدودیتهای هنجارهای اجتماعی احساس خفقان کنیم.
به طور خاص، فروید روشهایی را مشاهده میکند که از طریق آن تمدن میتواند احساس کسالت، سرخوردگی و ناراحتی را در افراد ایجاد کند. وقتی امیال و انگیزههای ما مهار میشود، ممکن است در تلاش برای یافتن معنا و تحقق زندگی باشیم. ممکن است احساس کنیم که در دنیایی زندگی میکنیم که محدود و سرکوبگر است، دنیایی که فضای کمی برای بیان فردی یا خودانگیختگی دارد.
۶. فراسوی اصل لذت
«فراسوی اصل لذت» اثری محوری از زیگموند فروید است که در سال ۱۹۲۰ منتشر شد و نقطهی عطفی قابل توجه در توسعه نظریههای روانکاوی او ایجاد کرد. این مقاله تفکر جدید فروید را در رابطه با انگیزههای رفتار انسانی ارائه میکند که اصل لذت را در تقابل با انگیزه مرگ یا تاناتوس قرار میدهد. انگیزهای که بر میل به تخریب و نابودی تأکید میکند. در طول مقاله، فروید یک تجدید نظر اساسی در نظریههای قبلی خود انجام میدهد و این فرضیه را مطرح میکند که روان انسان صرفاً با انگیزههای مرتبط با لذت جنسی و شهوانی برانگیخته نمیشود، بلکه بیشتر توسط مجموعهای از انگیزههای متضاد که پیوسته برای تسلط مبارزه میکنند، ایجاد میشود.
مدل فروید از روان انسان تاکنون عمدتاً مبتنی برایدههایی در مورد اروس بود که او آن را انگیزه غریزی اساسی زندگی توصیف میکرد. بر اساس اصل لذت، ذهن انسان برای تداوم زندگی و دوری از درد و ناراحتی دائماً به دنبال تجربیات لذت بخش است. با این حال، در «فراسوی اصل لذت»، فروید این مدل را اصلاح میکند تا ایدهی انگیزهی تاناتوس را که نشان دهنده میل به تخریب، خشونت و پرخاشگری است در آن بگنجاند.
معرفی محرک مرگ توسط فروید یک چالش بزرگ برای نظریههای قبلی او بود. به طور خاص، او پیشنهاد میکند که روان نه تنها توسط میل به زندگی و لذت بردن از تجربیات لذت بخش، بلکه توسط نیرویی که به دنبال خنثی کردن و از بین بردن همان تجربیات است، هدایت میشود. بازنگری فروید در اصل لذت با درک این موضوع که انگیزههای مخرب به همان اندازه که تمایلات جنسی و شهوانی برای تجربه انسانی اساسی هستند به گسترش و تعمیق درک او از ماهیت انسان کمک میکند.
به عقیده فروید، در موجودات زنده و همچنین در نگرش ما نسبت به دنیای اطراف، یک انگیزه ذاتی به سمت تعادل و ثبات وجود دارد. ما در تلاش هستیم تا احساس ثبات و تداوم را در زندگی خود حفظ کنیم. انگیزه مرگ زمانی که تعادل به خطر میافتد یا احساس هرج و مرج را در دنیای اطراف خود تجربه میکنیم، خود را نشان میدهد. به این معنا، مرگ نه تنها به عنوان یک پایان، بلکه به عنوان یک منبع بالقوه برای تسکین و رهایی از مبارزات زندگی تلقی میشود.
فروید در سراسر این مقاله استدلال میکند که رفتار انسانی محصول تعامل بین انواع انگیزهها است نه اینکه صرفاً توسط یک اصل واحد و فراگیر مانند لذت برانگیخته شود. این شناخت به ارائهی درک دقیقتر و گستردهتری از طبیعت انسان کمک کرد. فروید با گنجاندن ایدهی مرگ در مفهومسازی خود از روان انسان، توانست رفتاری را توضیح دهد که تنها با اصل لذت قابل توضیح نیست.
۷. لئوناردو داوینچی
«لئوناردو داوینچی» نوشته زیگموند فروید یک نمونهی برجسته در میان زندگینامههای روانکاوانه است. این اثر فروید زندگی عاطفی یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ بشر، لئوناردو داوینچی را از سالهای اولیه زندگی خود بازسازی میکند. فروید به عنوان یک روانکاو به درک روان افراد علاقهمند بود. وقتی پای درک روان یک شخصیت معروف وسط باشد حتی خوانندگان و علاقهمندان عام روانکاوی را هم جذب میکند چه رسد به اندیشمند نابغهای چون فروید. وقتی تحقیقات روانکاوانه به شخصیتهای بزرگ بشریت نزدیک میشود به دنبال درک ویژگیهای شخصیتی پیچیده فرد مورد نظر است.
این کتاب به بررسی زندگی لئوناردو داوینچی میپردازد و مطالعهای روانکاوانه دربارهی این نقاش مشهور دوره رنسانس در اختیار خوانندگان قرار میدهد. فروید از طریق تجزیه و تحلیل نقاشیهای لئوناردو داوینچی، بینشهای منحصر به فردی را در مورد نحوهی کار ذهن هنرمند ارائه میدهد. این کتاب کند و کاوی جذاب در یکی از بزرگترین ذهنهای تاریخ بشر است که مورد توجه محققان و خوانندگان علاقهمند به درک زندگی و آثار لئوناردو داوینچی قرار گرفته.
یکی از موضوعات اصلی کتاب اینایده است که هیچ کس آنقدر بزرگ نیست که از قوانین طبیعت معاف باشد. این مفهومی است که در درک روان افراد بزرگ بسیار مهم است. این ایده را میتوان در شیوهی تحلیل فروید از دستاوردهای هنری لئوناردو داوینچی و زندگی شخصی او مشاهده کرد. فروید از طریق تحلیل خود نشان میدهد که داوینچی از قوانین طبیعت مستثنی نبوده و دستاوردها و مبارزات او بخشی از الگوی بزرگتر رفتار انسانی بوده است.
۸. لطیفه و ارتباطش با ناخودآگاه
خنده پدیدهای است که در طول تاریخ فیلسوفان، دانشمندان و هنرمندان را متحیر کرده است. چرا میخندیم؟ چه چیزهایی در مورد برخی چیزها باعث این واکنش در ما میشود؟ اینها سؤالاتی هستند که در زمینههای مختلف مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما به ندرت به آنها پرداخته شده است. زیگموند فروید در کتاب خود با عنوان «لطیفه و ارتباطش با ناخودآگاه» به رابطه پیچیده بین شوخ طبعی و روان انسان میپردازد.
مفهوم لطیفه فقط یک سرگرمی سطحی نیست بلکه بیانی عمیق از خواستهها و ترسهای ناخودآگاه ما است. هنگامی که به یک جوک میخندیم، نه تنها به محتوای سطحی آن واکنش نشان میدهیم بلکه به قلمرو عمیقتری از فعالیت ذهنی که برای آگاهی آگاهانه ما قابل دسترسی نیست نیز نزدیک میشویم. هدف فروید در «جوکها و رابطه آنها با ناخودآگاه» درک مکانیسمهایی است که زیربنای این پدیده را تشکیل میدهند. شوخیها صرفاً یک انحراف بیهوده نیستند بلکه موضوعی جدی هستند که مستلزم بررسی دقیق است. برای این منظور، او از همان تکنیکهایی استفاده میکند که در کارهای قبلیاش معرفی کرده بود. تکنیکهایی که شامل تحلیل فرآیندهای ناخودآگاهی میشوند که رفتار و تجربه ما را شکل میدهند.
شوخ طبعی میتواند به عنوان دریچه رهایی برای احساسات و تمایلات سرکوب شده عمل کند و کمدینها اغلب از طنز به عنوان وسیلهای برای مقابله با درگیریهای درونی خود استفاده میکنند. جوکها به ما اجازه میدهند درونیترین خواستههای خود را به شکلی مبدل بیان کنیم. برای مثال، شوخی در مورد یک شخصیت مهم ممکن است راهی برای ابراز خشم یا ناامیدی از سیستم بدون نیاز به مواجهه مستقیم با آن باشد.
تحلیل فروید از لطیفه صرفاً کاوشی در ماهیت طنز نیست، بلکه تفسیری بر وضعیت انسان است. شوخ طبعی یک جنبه ضروری از زندگی ذهنی ما و ابزار قدرتمندی برای مقابله با چالشها و تضادهایی است که ما به عنوان انسان با آن روبرو هستیم. فروید از طریق بررسی دقیق کار شوخی و فرآیندهای ناخودآگاهی که زیربنای آن است، دیدگاه جدیدی در مورد تعامل پیچیده بین ذهن و فرهنگ ارائه میدهد.
۹. توتم و تابو
«توتم و تابو» نوشتهی زیگموند فروید اثری جذاب است که در سال ۱۹۱۳ منتشر شد. این کتاب روانشناسی جوامع و افراد بدوی را بررسی میکند. فروید استدلال میکند که شباهتهایی بین روانشناسی افراد این گروهها و روانشناسی افراد مبتلا به اختلالات روانی وجود دارد. تحقیقات او در این زمینه او را به این نتیجه میرساند که توتم و تابو ریشه در ترسهای ذهنی جوامع بدوی دارد و با علائم برخی اختلالات روانی ارتباط تنگاتنگی دارد.
هستهی اصلی بحث فروید این ایده است که کشتن «پدر نخستین» یک رویداد تعیینکننده در شکلگیری تاریخ قبیلهای بشر و خواستههای سرکوب شدهی انسانها است. این عمل منشأ چیزی است که او آن را «عقده ادیپ» مینامد، عقدهای که او معتقد است اساس همه اختلالات روانی است. این عقده نیز از نظر فروید خاستگاه دین، اخلاق، جامعه و هنر است.
توتمیسم نوعی سیستم اعتقادی است که حول محور استفاده از نمادها یا توتمها برای نشان دادن یک گروه یا قبیله شکل گرفتند. این توتمها معمولاً حیوانات، گیاهان یا سایراشیاء طبیعی هستند که اعتقاد بر این است که رابطه خاصی با گروه یا قبیله دارند. توتمیسم ارتباط نزدیکی با عقده ادیپ دارد. در جوامع بدوی، این میل به توتم منتقل میشود که به نمادی برای پدر است. سپس توتم برای اعضای قبیله که نباید آن را بکشند یا مصرف کنند تابو میشود. ازدواج درون گروهی نیز حرام میشود.
به تفسیر فروید از رابطهی بین توتمیسم و عقده ادیپ انتقاداتی شده است. برخی استدلال میکنند که او پیچیدگی و تنوع اعمال توتمی را در فرهنگها و دورههای تاریخی بیش از حد ساده میکند. با این وجود، کار فروید دیدگاه ارزشمندی را در مورد ابعاد روانشناختی توتمیسم و سایر نظامهای اعتقادی ارائه میکند. تابوها، مانند توتمها، میتوانند به عنوان بیان خواستهها و ترسهای سرکوبشده درک شوند.
ایدههای فروید همچنین منشأ نظم اجتماعی و شکلگیری جوامع انسانی را روشن میکند. به طور کلی، توتم و تابو اثری قابل تأمل است که ابعاد روانشناختی سیستمهای اعتقادی و رابطه آنها با نظم اجتماعی و سلامت روان فردی را بررسی میکند. علیرغم جنبههای بحث برانگیز آن، ایدههای فروید همچنان الهام بخش محققان و محققان در انسانشناسی، روانشناسی و سایر زمینهها است.
۱۰. تاملاتی درباره جنگ و مرگ
«تأملاتی درباره جنگ و مرگ» اثری مهم است که توسط زیگموند فروید در طول دورهی پرآشوب جنگ جهانی اول نوشته شده است. این مقاله مشاهدات فروید در مورد تأثیر جنگ بر روانشناسی انسان و همچنین در مورد نگرشهای اجتماعی اساسی نسبت به جنگ و مرگ است.
در «تأملاتی درباره جنگ و مرگ»، تز اصلی فروید بر تغییرات عمیق و گاه ویرانگری است که جنگ میتواند در افراد و جامعه ایجاد کند. این مقاله بازتابی است در مورد چگونگی تغییر دیدگاه مردم نسبت به مرگ و جهان در نتیجه تجربیات آنها در جنگ. فروید توجه ویژهای به این موضوع دارد که چگونه مردم با اجتناب ناپذیری ناگهانی مرگ خود در زمان جنگ کنار میآیند و چگونه این اجتناب ناپذیری میتواند منجر به احساس افسردگی و ناامیدی شود.
به طور کلی، «تأملاتی درباره جنگ و مرگ» یک مقالهی ارزشمند است که دیدگاه منحصر به فردی را در مورد تأثیر جنگ بر روانشناسی و نگرشهای اجتماعی انسان ارائه میدهد. در حالی که این مقاله در طول جنگ جهانی اول نوشته شده است، بینشهای آن هنوز هم امروزه قابل استفاده است. وحشت و بیرحمی جنگ همچنان بر میلیونها نفر در سراسر جهان تأثیر میگذارد و باعث آسیبهای روحی و روانی عمیق میشود. به عنوان یک جامعه، درک تأثیرات جنگ بر افراد و همکاری با یکدیگر برای ایجاد سیستمهای حمایتی که بهبود و بهبودی را ارتقا میدهند، بسیار مهم است. مطالعهی این کتاب برای هر کسی که به تأثیر جنگ بر روانشناسی انسان علاقهمند است سودمند است.
۱۱. چرا جنگ؟
در قرن بیستم، دو روشنفکر مشهور جهان، زیگموند فروید و آلبرت اینشتین، با هم مکاتبه کردند و طرز تفکر مردم را در مورد جنگ و بشریت تغییر دادند. تأثیر این نامهنگاری تا به امروز ادامه دارد و دیدگاههای متفاوت دو ذهن بزرگ را آشکار میکند. کتاب «چرا جنگ؟ » شامل مکاتبات آنها و کاوشی عمیق در ماهیت انسان، خشونت و همانطور که از عنوانش مشخص است دربارهی چرایی جنگ است.
به نظر فروید انسانها موجوداتی منطقی نیستند بلکه موجوداتی هستند که توسط غرایز و احساسات پست هدایت میشوند. جنگ و خشونتی که بشریت را از همان روزهای اولیهاش گرفتار کرده است، ناشی از تهاجم فردی و تلاش برای کسب قدرت است. او رفتار انسان، به ویژه رفتار خشونتآمیز و پرخاشگرانه را محصول غرایز طبیعی میداند. ظاهراً برای فروید، این ایده که انسان میتواند از طریق دگرگونی اجتماعی بر تمایلات خشونتآمیز غلبه کند، دور از ذهن و ساده لوحانه است.
این کتاب بررسی نافذی از پیچیدگی غرایز انسان و مبارزه برای مدیریت آنها ارائه میدهد. تلاش میکند تا هرج و مرجی را که قرنها بشریت را تحت تأثیر قرار داده، معنا کند. فروید و انیشتین از طریق «چرا جنگ؟ » بازتاب خیرهکنندهای درباره وضعیت انسان به ما ارائه میکنند. آنها دیدگاههایی نسبت به طبیعت انسان ارائه میدهند و همینطور ایدههای عمیقاً ریشهای در مورد منشأء جنگ که نشاندهندهی مبارزه مداوم بشریت برای کنار آمدن با انگیزههای خشونتآمیز است که دائماً تلاشها برای صلح را مخدوش کرده است.