یک فیلم ترسناک خوب گوشههای تاریک ذهن انسان را به نمایش میگذارد و ما را مجبور میکند تا ترومای آدمهای دیگر را تجربه کنیم، از کسانی که با یک نفرین منحوس پیوند خوردهاند یا اندوه آنها به معنای واقعی کلمه تبدیل به یک هیولای شیطانی شده است تا آنهایی که همیشه قربانی بودهاند و حالا میخواهند در مقابل جهان ایستادگی کنند. خوشبختانه سال ۲۰۲۳ برای ژانر ترسناک به بهترین شکل ممکن سپری شد و شاهد اکران چندین فیلم وهمانگیز خوشساخت و موفق بودیم که از ذهن خلاق فیلمسازان جوان و کهنهکار متولد شدهاند و همهی نیازهای شما را برآورده میکنند.
فیلمهای ترسناک امسال از نظر تنوع فوقالعاده هستند و تقریبا برای هر نوع سلیقهای یک گزینهی مناسب پیدا میشود. اگر علاقهای به ژانر ترسناک ندارید، میتوانید «مگان» یا «کنت» را تماشا کنید، اگر از طرفداران سینمای تجربی هستید، «اسکینامارینک» راضیکننده است، فیلم ترسناکی که شما را به تفکر وادار کند؟ «در کابین را بزن»، یک فیلم وحشتناک نوآورانه؟ «با من حرف بزن»، یک اثر خاطرهانگیز و هوشمندانه؟ «جیغ ۶». بهطور قطع آثار دیگری هم سزاوار حضور در چنین فهرستی بودند اما ۱۲ فیلم برگزیدهی این مقاله را میتوانیم بهترین نمایندگان ژانر ترسناک در سال ۲۰۲۳ بدانیم که احتمالا در آینده از آنها بیشتر صحبت خواهد شد.
- ۱۲- توطئهآمیز: در قرمز (Insidious: The Red Door)
- ۱۱- مگان (M3GAN)
- ۱۰- کنت (El Conde)
- ۹- در کابین را بزن (Knock at the Cabin)
- ۸- بوگیمن (The Boogeyman)
- ۷- جیغ ۶ (Scream VI)
- ۶- استخر بیانتها (Infinity Pool)
- ۵- هوسیرا: زن استخوانی (Huesera: The Bone Woman)
- ۴- اسکینامارینک (Skinamarink)
- ۳- مردهی شریر برمیخیزد (EVIL DEAD RISE)
- ۲- با من حرف بزن (Talk to Me)
- ۱- آبهای بیرونی (The Outwaters)
۱۲- توطئهآمیز: در قرمز (Insidious: The Red Door)
- کارگردان: پاتریک ویلسون
- بازیگران: تای سیمپکینز، پاتریک ویلسون، سینکلر دنیل، هیام عباس، رز بیرن، جوزف بیشارا، دیوید کال
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۸ از ۱۰۰
مجموعهی «توطئهآمیز» را فیلمهای کمادعا و مهجوری تشکیل میدهند که اغلب با جامپ اِسکرهای مبتکرانه، طراحی چشمگیر هیولاها و طراحی صحنهی تئاترگونه شناخته میشوند. آخرین نسخهی مجموعه به کارگردانی پاتریک ویلسون اگرچه فیلم بدی است اما این امضاها را دارد و اگر هدف از تماشای آن صرفا ترسیدن باشد، میتواند اکثر مخاطب و طرفداران خود را راضی کند.
«در قرمز» دنبالهی مستقیم قسمت دوم است و رویدادهای آن ۹ سال پس از قسمت پیشین رخ میدهد. دالتون (تای سیمپکینز) اخیرا دانشجو شده است و پدرش جاش (پاتریک ویلسون) باید به زندگی جدید خود بهعنوان پدری که دیگر متاهل نیست عادت کند. در ادامه، پدر و پسر تصمیم میگیرند تا بار دیگر به دنیای ارواح وارد شوند، همان دنیایی که سالهاست آرامش را از زندگی آنها گرفته است. نتیجهی ارتباط دوبارهی دالتون و جاش با این جهانِ خطرناک، ملاقات با هیولاهای تازهای است که میخواهند بهواسطهی این دو به دنیای ما قدم بگذارند.
قصهی فیلم از این پیچیدهتر نمیشود و آن را میتوانیم کلیشهای توصیف کنیم اما حداقل از نظر موضوعی، با این مجموعهی سینمایی همخوانی دارد؛ شخصیتهایی که تصمیم گرفتهاند رابطهی خود با جهان ارواح را پنهان نکنند یا از آن فراری نباشند بلکه شجاعانه در مقابل آن ایستادگی و بر ترسهای درونی خود غلبه کنند (البته قسمت دوم هم تقریبا چنین چیزی بود اما حالا شخصیتها بالغتر و هوشیارتر شدهاند). دیگر نکتهی مثبت فیلم شاید این باشد که به یک فیلمساز جوان فرصت ابراز وجود داده و پاتریک ویلسون در اولین تجربهی کارگردانیاش همهی تلاش خود را کرده است تا یک فیلم جمعوجور راضیکننده بسازد.
دو قسمت اول توطئهآمیز با تشکر از مهارتهای بالای جیمز وان – که «احضار» و «اره» را هم در کارنامه دارد – برداشتی متفاوت از زیرژانر خانهی تسخیرشده ارائه دادند و از زوایای تازهای به ایدهی کلی فیلم «درخشش» استنلی کوبریک نزدیک شدند. پاتریک ویلسون هم اینجا میخواهد به همان مسیر برود، در نتیجه چندان بلندپروازی نمیکند اما حداقل در ایجاد سکانسهای ترسناک عملکرد خوبی دارد و جامپ اِسکرهای فیلم شما را غافلگیر خواهد کرد.
۱۱- مگان (M3GAN)
- کارگردان: جرارد جانستون
- بازیگران: الیسون ویلیامز، وایولت مک گرا، ایمی دانلد، جنا دیویس، جک کسیدی، برایان آلوارز، امی اشروود
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
عروسکهای قاتل همواره محبوبیت بالایی داشتهاند و طرفداران ژانر ترسناک، چاکی و آنابل را بهخوبی میشناسند. «مگان» هم میخواهد دنبالهروی آنها باشد اما فرمولها را اندکی تغییر دهد و در این زمینه موفق میشود. ساختهی جرارد جانستون یک عروسک قاتل جدید را به ما معرفی میکند که میتواند در سالهای آتی حضور پررنگی در فرهنگ عامه داشته باشد. البته جذابیت این عروسک بدین معنا نیست که با یک اثر سینمایی بهشدت ترسناک روبهرو هستیم، در حقیقت مگان در زمینهی ترساندن ضعفهای اساسی دارد و از خوبهای سال ۲۰۲۳ به حساب نمیآید اما در هر صورت، با یک فیلم ترسناک سرگرمکننده روبهرو هستیم که چندان خود را جدی نمیگیرد.
قصه پیرامون دخترک یتیمی به نام کیدی (وایولت مک گرا) اتفاق میافتد که والدین خود را در یک تصادف از دست داده و نزد خالهاش فرستاده شده که رباتساز است. در ادامه، به کیدی یک ربات آزمایشی به نام مگان اهدا میشود تا همانند یک سرپرست، در کارهای روزانه به او کمک کند. مگان در ابتدا عادی جلوه میکند اما بهتدریج رفتارهای خشنی از خود بروز میدهد و هر چیزی که کیدی را تهدید کند، با خشم مگان روبهرو میشود؛ رباتی که حاضر است به هر قیمتی از دخترک مراقبت کند. مگان رفتهرفته افراطیتر و در نهایت به یک ربات آدمکش و بیرحم تبدیل میشود که با روشهای خلاقانه آدمها را به قتل میرساند. وقتی به فیلمهای آخرالزمانی پیرامون قیام و حمکرانی هوش مصنوعی میرسیم، مگان شاید در حدواندازهی اسکاینت از مجموعهی «نابودگر» نباشد اما نمیتوان انکار کرد که جذابیت غیرقابلتوصیفی دارد.
مگان با درجهی سنی پیجی-۱۳ اکران شده است (یعنی در حضور والدین، نوجوانان و کودکان هم اجازهی تماشای فیلم را دارند)، بنابراین خبری از سکانسهای خشن و خونین نیست. علاوهبر این، عناصر کمدی هم حضور پررنگی در روایت دارند و حتی بعضی از لحظات جدی فیلم را هم میتوانیم در کنار کمدیترین سکانسهای سال قرار دهیم، همانند جایی که ربات قصه شروع به رقصید میکند. با این حال، برای آنهایی که علاقهای به فیلمهای ترسناک ندارند، مگان یک گزینهی مناسب است و البته قسمت دوم آنهم اخیرا رسما تایید شده است.
۱۰- کنت (El Conde)
- کارگردان: پابلو لارائین
- بازیگران: جیمی ودل، آلفردو کاسترو، کاتالینا گوئرا، امپارو نوگوئرا، آنتونیا زگرز، کلمنته رودریگز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
آخرین ساختهی پابلو لارائین – که درامهایی همچون «اسپنسر» و «جکی» را در کارنامه دارد – از پدیدههای عجیب سال ۲۰۲۳ است، یک فیلم کمدی سیاه هجوآمیز ترسناک با عناصر سیاسی و خونآشامی. «کنت» از آن آثاری است که با توجه به افزونطلبیهاش، نباید تا این اندازه خوب و خوشساخت از آب در میآمد اما ترکیب درست اجزای آن به نتیجهی مثبتی ختم شده است. فیلم که چند ماه قبل در جشنوارهی ونیز به نمایش درآمد و اخیرا از سرویس نتفلیکس منتشر شده است، قصهی یک دیکتاتور آدمکش به نام آگوستو (جیمی ودل) را روایت میکند که در واقع یک خونآشام ۲۵۰ ساله است و آرزوی مرگ دارد.
قصه از قرن هجدهم آغاز میشود، جایی که آگوستو در قامت یک سرباز فرانسوی زندگی میکند اما راز وی فاش میشود. پس از مشاهدهی انقلاب کبیر فرانسه و اعدام ماری آنتوانت، آگوستو فرار میکند و در دهههای بعدی، در راستای سرکوب انقلابهای مختلف میکوشد! او اواسط دههی ۳۰ میلادی به کشور شیلی قدم میگذارد و در نهایت به رهبر دیکتاتور این کشور تبدیل میشود. آگوستو اما پس از دو قرن، دیگر علاقهی زیادی به زندگی ندارد و همزمان فرزندانش تصمیم میگیرند تا او را به قتل برسانند.
کنت بیگمان از فیلمهای ترسناک نامتعارف سال ۲۰۲۳ است و در میان سکانسهای تعلیقآمیز و خشن آن، با یک کمدی طراز اول نیز روبهرو خواهید شد. ایجاد تعادل درست میان اِلمانهای کمدی و ترسناک آسان نبود اما پابلو لارائین موفق به انجام آن شده است و فیلم بهتدریج به یک اثر پوچگرایانهی سیاه تمامعیار تبدیل میشود. کنت ریتم چندان سریعی ندارد و برای هر نوع سلیقهای مناسب نیست اما فضاسازی درخشان لارائین، کیفیت بالای شوخیها و ورود یک شخصیت تاریخی دیگر در نیمهی دوم قصه باعث میشود تا آن را یک تجربهی سینمایی متفاوت بدانیم.
۹- در کابین را بزن (Knock at the Cabin)
- کارگردان: ام. نایت شامالان
- بازیگران: دیو باتیستا، روپرت گرینت، نیکی آموکا-برد، کریستین کوی، ابی کوئین، بن آلدریج، جاناتان گراف
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰
آخرین فیلم ترسناک روانشناختی ام نایت شیاملان، قصهی اریک (جاناتان گراف)، اندرو (بن آلدریج) و ون (کریستین کوی) را روایت میکند که به سفر رفتهاند و یک روز، چهار آدمربای مسلح به محل استقرار آنها میآیند. برخلاف تصور، این چهار نفر به رهبری لئونارد (دیو باتیستا) قصد آسیبزدن به این خانواده را ندارند و حتی چیزی هم برای خودشان نمیخواهند. دلیل حضورشان چیزی عجیبتر است، آنها ادعا میکنند از یک قدرت والاتر دستور گرفتهاند که به این کابین آمده و از این سه نفر درخواست کنند که به انتخاب خودشان، یکی قربانی شود. در صورتی که این خانواده حاضر نباشد کسی را قربانی کند، نسل بشر و کرهی زمین نابود خواهد شد و تنها همین سه نفر باقی خواهند ماند.
اقتباسی از رمان «کابینی در انتهای جهان» نوشتهی پل ترمبلی، ترس نهفته در این فیلم ترسناک ۲۰۲۳ را در معدود لحظات خشن آن پیدا نمیکنید یا حتی در لحظات کوتاه دیوانهواری که از تلویزیون پخش میشود و خبر از آغاز آخرالزمان میدهد (نماهایی کلیشهای که انتظار داریم آنها را در فیلمهای فاجعهای ساختهی رولند امریش ببینیم). این نماهای نهچندان ترسناک دلیل اصلی وحشتناک بودن فیلم نیست، علت اصلی سوالاتی است که این فیلم بهصورت مستقیم و غیرمستقیم مطرح میکند و میتواند هر کسی را مضطرب کند. چرا خدا از آنهایی که بیشتر دوست دارد، همیشه خواستههای بیشتری دارد؟ چرا اغلب از ما خواسته میشود آنهایی را دوست داشته باشیم که از ما نفرت دارند، چرا باید مجبور شویم خودمان را فدای کسانی کنیم که اهمیتی به ما نمیدهند و هرگز پشتیبان ما نخواهند بود؟ یا حتی سوالات سادهتر، آیا حاضر هستید یکی از اعضای خانوادهی خود را برای نجات احتمالی جهان قربانی کنید؟
فیلمهای ترسناک زیادی وجود ندارند که از شما سوالات بنیادین بپرسند. در واقع سوالات رایج آثار ژانر وحشت در سالهای اخیر اینها هستند:«آیا اخلاقی است که کسی را ربوده و شکنجه کنیم؟» یا «اگر من هم مثل این شخصیتها ثروتمند بودم، آیا برای تفریح آدم میکشتم؟». در کابین را بزن اما دغدغههای مهمتری دارد و میخواهد دیدگاههای مخاطب نسبت به مذهب و باورهای فردی را به چالش بکشد. تا چه اندازه حاضر هستید برای غریبهها فداکاری کنید؟ ما هر روز در اخبار این قصهها را میشنویم، کسی که غرق شده است تا جان یک بچه را نجات دهد یا فردی که تصادف کرده است تا جلوی کشتهشدن دیگری را بگیرد. اما چرا؟ چه اتفاقی باید رخ دهد که برای حفظ جان غریبهها از جان باارزش خود بگذریم؟
اما ترسناکترین سوال شاید این باشد (خطر اسپویل): اگر سناریوی مذکور رخ میداد و این خانواده تصمیم میگرفت تا کسی را فدا نکند و باعث نابودی جهان شود، آیا میتوانستیم آنها را سرزنش کنیم؟ این همان پایان اصلی رمان کابینی در انتهای جهان است که باعث میشود احساس کنید همهچیز در این جهان بیمعنا است اما شیاملان یک پایان ملایمتر را ترجیح میدهد. این فیلمساز در سالهای اخیر بهشدت از دوران اوج خود فاصله گرفته است و به نظر نمیرسد هرگز به آن روزها بازگردد اما هنوز هم در ژانر ترسناک حرفهایی برای گفتن دارد و میتواند شما را شوکه کند.
۸- بوگیمن (The Boogeyman)
- کارگردان: راب ساویج
- بازیگران: سوفی تاچر، کریس مسینا، ویوین لایرا بلیر، دیوید دستمالچیان، مارین ایرلند، مدیسون هو، لیسا همیلتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
از بوگیمن حتما شنیدهاید، این موجود خیالی ترسناک در همهی فرهنگها وجود دارد و اغلب از سوی والدین برای ترساندن بچهها استفاده میشود. ما به آن لولو یا همان لولوخورخوره میگوییم، دانمارکیها باهماندن، فنلاندیها مورکو و آلمانیها به آن شوارتزمن میگویند. بدیهی بود که دیر یا زود، ایدهی بوگیمن به دنیای سینمای ورود پیدا کند (البته نمونهی مشابه آن را زیاد داشتهایم). اقتباسی از داستان کوتاهی به همین نام نوشتهی استیون کینگ، فیلم بیشتر یک دنباله به نظر میرسد تا بازگویی دوبارهی قصهی اصلی. درجهی سنی پیجی-۱۳ فیلم هم دستوپای راب ساویج را بسته اما با وجود این، او موفق شده است تا یکی از آثار ترسناک قابلقبول سال ۲۰۲۳ خلق کند.
فیلم قصهی روانشناسی به نام ویل هارپر (کریس مسینا) و دو دخترش، سدی (سوفی تاچر) و سُویر (ویوین لایرا بلیر) را روایت میکند که گویی یک چیز غیرقابلتوصیف در تعقیب آنها است. همهچیز با ورود لستر (دیوید دستمالچیان) آغاز میشود که یک روز به دفتر ویل قدم میگذارد و ادعا میکند که هر سه فرزندش توسط یک موجود شیطانی به قتل رسیدهاند. ویل با نگرانی نیروهای پلیس را مطلع میکند اما پیش از آمدن آنها، لستر کشته میشود. از آنجا به بعد، دو دختر خانواده شواهدی را مبنی بر وجود این موجود شیطانی پیدا میکنند که ظاهرا انرژیاش را از طریق غم و اندوه انسانها تامین میکند.
بوگیمن همانند «بابادوک» (۲۰۱۴)، فیلمی دربارهی غم فقدان و تروما است که حالا در قالب موجودی فراطبیعی تجسم پیدا کردهاند و آدمهای فرومانده را شکنجه میدهند. راب ساویج البته در پرداخت این سوژه بهخوبی بابادوک، «با من حرف بزن» (۲۰۲۲) و «میدسامر» (۲۰۱۹) عمل نکرده است اما در یکسوم پایانی از آثاری همچون «لبخند» (۲۰۲۲) پیشی میگیرد (که در پایانبندی از ترسناک به مضحک تبدیل شد). اما چیزی که باعث میشود بوگیمن وهمانگیزتر شود، شکستناپذیر بودن آن است؛ این نفرین تا زمانی که قربانی کشته نشود، او را رها نمیکند. از یک طرف، این یکی از ابعاد تروما است که باید آن را پذیرفت (اینکه هرگز نمیتوان از آن کاملا عبور کرد) اما از جهات دیگر، ایدهی فیلم را باید بیش از حد سیاه بدانیم، ایدهای که آثار سینمایی استودیویی اغلب از آن دوری میکنند.
۷- جیغ ۶ (Scream VI)
- کارگردان: مت بتینلی-اولپین، تایلر جیلت
- بازیگران: ملیسا باررا، جنا اورتگا، جاسمین ساووی براون، جک چمپین، هنری چرنی، میسون گودینگ، کورتنی کاکس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
با اینکه «جیغ» (۲۰۲۲) برداشت موفقی از مجموعهی ترسناک افسانهای وس کریون فقید ارائه داد اما کاملا مشخص بود که مت بتینلی-اولپین و تایلر جیلت نمیخواهند یا اجازه ندارند که ایدههای هوشمندانهی خود را به فیلم بیاورند و چیزهای تازهای به مجموعه اضافه کنند. خوشبختانه «جیغ ۶» به این دو فیلمساز خوشآتیه فرصت داده است تا فیلم دلخواه خود و یکی از آثار شاخص ترسناک سال ۲۰۲۳ را بسازند؛ فیلمی فرامتنی در نقد دنبالههای سینمایی، قربانیسازی و دیدگاه عمومی نسبت به تراژدیهای عمومی (همانند تیراندازی دستهجمعی). جیغ ۶ نه تنها خشنترین فیلم مجموعه است بلکه بیرحمی ویژهای در آن به چشم میخورد. فیلم شاید طولانیتر از نسخههای پیشین باشد اما لحظهای در آن وجود ندارد که تعلیق را احساس نکنید.
یک سال پس از رویدادها و کشتارهای قسمت قبل، استاد دانشگاه بلکمور، لارا کرین (سامارا ویوینگ) توسط یکی از دانشجویانش، جیسون کاروی (تونی ریوولوری) که ماسک گوستفیس (همان ماسک مشهور مجموعه) بر چهره دارد، به قتل میرسد. جیسون و هماتاقیاش گِرگ، همچنین قصد دارند تا سم (ملیسا باررا) و تارا کارپنتر (جنا اورتگا) را به قتل برسانند و فیلمی که ریچی و امبر میخواستند (در قسمت پنجم) بسازند را تمام کنند. در همین حین، یک گوستفیس دیگر از راه میرسد و به جیسون اعلام میکند که گِرگ را به قتل رسانده است و در ادامه جیسون را هم به آغوش مرگ میفرستد! بیش از این به قصه نمیپردازیم اما احتمالا متوجه شدهاید که جیغ ۶ چگونه فیلمی است.
جیغ سال گذشته، رابطهی مستقیمی با شخصیتهای قدیمی مجموعه داشت اما غیبت نو کمبل در قسمت ششم، آسیبی به آن وارد نکرده است. ملیسا باررا و جنا اورتگا حالا خود را بهعنوان «دختران نهایی» این نسل ثابت کردهاند و قابلاعتنا هستند، حتی با اینکه گذشتهی مجموعه همچنان به آنها اجازه نمیدهد تا در کانون توجه قرار بگیرند و حضور پررنگی داشته باشند. بازگشت هیدن پنیتیر از «جیغ ۴» (۲۰۱۱) را هم باید به فال نیک گرفت و کورتنی کاکس هم نقشآفرینی تاثیرگذاری دارد. جیغ ۶ فیلم به مراتب سیاهتری است، از امنیت پایین خوابگاهها و محوطههای دانشگاهی صحبت میکند، به تئوریهای توطئه و نرینگی سمی میپردازد و علاقهی رسانههای مدرن به خشونت را تحلیل میکند. این فیلم ترسناک ۲۰۲۳ همچنین یادآور میشود که چرا جیغ همواره حضور پررنگی در فرهنگ عامه داشته است. وس کریون اگر در قید حیات بود، به قسمت ششم افتخار میکرد.
۶- استخر بیانتها (Infinity Pool)
- کارگردان: برندون کراننبرگ
- بازیگران: الکساندر اسکاشگورد، میا گاث، کلوپاترا کولمن، جلیل لیسپرت، توماس کرچمان، آماندا بروگل، کارولین بولتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
هدف ما از سفر کردن چیست؟ میخواهید مناطق جدیدی را ببینید، غذاهای متفاوت بخورید و از این فرصت کوتاه برای استراحت و تفریح استفاده کنید. اما برای شخصیتهای سومین فیلم برندون کراننبرگ، سفر معنای دیگری دارد، سفر برای شخصیتها یعنی رها کردن اخلاقیات، انجام کارهای خشونتبار و مشاهدهی اعدام شدن خود! یعنی همان چیزهایی که از یک سفر معمولی انتظار داریم. قصه در یک کشور خیالی رخ میدهد که زمین بازی ثروتمندان است زیرا آنها میتوانند همهی قوانین این کشور را به میل خود تغییر دهند یا بشکنند، فقط کافی است که پول داشته باشید. این کشور اما به شکل عجیبی پیشرفته است و از تکنولوژیهای کلونسازی بهره میبرد که حالا آنهم به یکی از تفریحات این آدمهای پولدار تبدیل شده است.
توضیح بیشتر فیلم را خراب میکند و «استخر بیانتها» از آن آثاری است که طرفداران ژانر ترسناک، فیلمهای تجربی و سورئال باید شخصا تجربه کنند. همانند در کابین را بزن، این فیلم ترسناک ۲۰۲۳ هم سوالات جالبی مطرح میکند که پاسخ دادن به آنها آسان نیست، شما چگونه میتوانید تشخیص دهید که واقعا خودتان هستید؟ اگر یک نسخهی دیگر از شما ایجاد شود، آیا او هم شماست؟ برخلاف اکثر فیلمهای فوقالذکر که تمرکز ویژهای بر ترس زیرپوستی دارند، کراننبرگ اینجا عناصر روانشناختی را در کنار خشونت محض عرضه میکند و اگرچه فیلم به جامپ اِسکر و قواعد سنتی ژانر تکیه نکرده است اما بعضی از لحظات خونین آن میتواند آزاردهنده باشد.
فیلم بار دیگر به ما یادآور میشود که ثروت و قدرت میتواند انسانها را به چه مسیرهایی سوق دهد و بخش تاریک وجود آنها را بیدار کند. آدمهای قصه تقریبا هر کار شرورانهای که به ذهنشان میرسد را بدون حس گناه یا لحظهای تعلل انجام میدهند زیرا میدانند که تاوانی نخواهد داشت و کسی نمیتواند آنها را مجازات کند. علاوهبر این، تعدادی عنصر کمدی هم به شکل ظریف – با توجه به زاویه دید شما – در فیلم وجود دارد که اگر متوجه آنها شوید، رویکردتان نسبت به بعضی از مضامین قصه متفاوت خواهد شد. برگ برندهی استخر بینهایت، میا گاث است که در سالهای اخیر مهارتهای بازیگری خود را نشان داده است اما اینجا در چند سکانس جنونآمیز شما را حیرتزده میکند. فیلم استخر بیانتها بیشک یکی از بهترین آثار ترسناک سال ۲۰۲۳ است و پایان سیاه و تفکربرانگیز آن تیر خلاص را به شما خواهد زد.
۵- هوسیرا: زن استخوانی (Huesera: The Bone Woman)
- کارگردان: میشل گارزا سِرورا
- بازیگران: ناتالیا سولیان، آلفونسو دوسال، مایرا باتالا، مرسدس هرناندز، آیدا لوپز، مارتا کلادیا مورنو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
«هوسیرا: زن استخوانی» شاید بهترین فیلم ترسناک خارجیزبان سال ۲۰۲۳ و یکی از بهترین فیلمهای ۲۰۲۳ باشد و یک موجود ماوراءالطبیعه را به کار میگیرد تا لذتها و دردهای مادر بودن را بهطور ظالمانهای به نمایش بگذارد. اولین ساختهی میشل گارزا سِرورا را تنها برای جاهطلبیهایش میتوان تحسین کرد اما این فیلم ترسناک ۲۰۲۳ اسپانیاییزبان تنها به یک ایده اکتفا نمیکند و چالشهای زوجین در کشورهای در حال پیشرفت و معنای زن بودن در یک جامعهی پدرسالار را بررسی میکند. با این تفاصیل، شاید این تصور ایجاد شود که با یک اثر فمینیستی روبهرو هستیم اما فیلم از تفکرات غربی وُوک فاصله دارد و هدف آن تخریب مردان نیست.
ولریا (ناتالیا سولیان) یک زن جوان است که میخواهد گذشتهاش را از دیگران پنهان کند و یک زندگی عادی داشته باشد اما بارداریاش چیزی شیطانی را در وجود او بیدار میکند که رهایی از آن آسان نیست. ایدهی اولیه احتمالا «بچهی رزمری» (۱۹۶۸) را در ذهن تداعی میکند اما این بادی هارر اهداف دیگری را در سر میپروراند. خوشحالی ولریا از بارداری خیلی زود با اضطراب شدید جایگزین میشود و او لحظهبهلحظه به سقوط آزاد نزدیکتر میشود. فیلم ریتم آرامی دارد و اگرچه جواب همهی سوالات شما را نمیدهد اما حرفهایش را واضح و بیپرده میزند.
ویژگی بارز فیلم طراحی صدا است؛ صدای شکسته شدن استخوانها را بهراحتی فراموش نخواهید کرد و آنها تا مدتها کابوس شما خواهند بود. فیلم حتی در آرامترین لحظاتش هم به شما استرس وارد میکند و گارزا سِرورا برای ترساندن مخاطب به روشهای نازل متوسل نمیشود، در حقیقت او در پیادهسازی امضاهای ژانر ترسناک، وسواس خاصی به خرج داده است. با بازی خوب ناتالیا سولیان و چند سکانس تکاندهنده، هوسیرا حقایقی را دربارهی مادرانگی متذکر میشود که این روزها کمتر به آن توجه میکنیم، خصوصا مادرانی که سبک زندگی متفاوتی دارند و نمیخواهند خانهدار و پیرو کلیشههای جنسیتی باشند.
همانطور که در مقدمه هم اشاره کردیم، یک فیلم ترسناک خوب، گوشههای تاریک ذهن انسان را به نمایش میگذارد و ما را مجبور میکند تا ترومای آدمهای دیگر را تجربه کنیم. امکان ندارد که پس از تماشای هوسیرا: زن استخوانی بیتفاوت باشید و پیامهای آن شما را به فکر فرو نبرد، فیلم نهتنها یک موفقیت فنی بزرگ برای سینمای مکزیک است بلکه به ایدههایی میپردازد که سینمای هالیوود اغلب از پرداختن به آن واهمه دارد. همانطور که منتقدان هم اشاره داشتهاند، فیلم زیرژانر مهجورِ ترس از بارداری را به کل متحول کرده است و علاقهای به تکرار گذشته ندارد.
- ۱۰ فیلم ترسناک شاخص که این ژانر را متحول کردند
۴- اسکینامارینک (Skinamarink)
- کارگردان: کایل ادوارد بال
- بازیگران: لوکاس پاول، دالی رز تترو، راس پاول، جیمی هیل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۲ از ۱۰۰
سکانسی در «امپراتوری ضربه میزند» (۱۹۸۰) وجود دارد که استاد یودا به لوک اسکایواکر دستور میدهد وارد یک غار شود. لوک میپرسد درون غار چیست و یودا با جدیت پاسخ میدهد: «فقط چیزهایی که با خودت میبری». یودا در حقیقت در حال توصیف جنبهی تاریک نیرو بود اما جملهاش را بهراحتی میتوانیم در توصیف فیلم «اسکینامارینک» به کار ببریم (با تشکر از وبسایت پلیگان برای این تمثیل). اولین ساختهی کایل ادوارد بال همانقدر که مورد تحسین قرار گرفته است، مخالفان سرسختی هم دارد. ادوارد بال فیلم را با بودجهی ناچیز ۱۵ هزار دلاری در خانهی دوران کودکیاش در کانادا جلوی دوربین برد و اسکینامارینک در همین مدت کوتاه، به یک فیلم کالت تبدیل شده و حتی در کنار آثار ترسناک کلاسیکی همچون «پروژهی جادوگر بلر» (۱۹۹۹) قرار گرفته است.
با تمرکز بیش از حد کایل ادوارد بال بر نماهایی مورب از راهروها، سایهها و تلوزیونهای چشمکزن، روایت اسکینامارینک گاهی مخدوش است و برخی اوقات بهکلی نمیتوان آن را درک کرد اما شاید نکته همین باشد. قصه پیرامون دو کودک اتفاق میافتد، کوین (لوکاس پاول) ۴ ساله و خواهر ۶ سالهاش کایلی (دالی رز تترو) که یک شب بیدار و متوجه میشوند که پدرشان ناپدیده شده است و ظاهرا خانه دیگر در و پنجره هم ندارد. مادرشان که گویا مریض است هم مدتی بعد بدون هیچ نشانی ناپدید میشوند. بدتر از این، کوین و کایلی تنها نیستند، یک فرد – یا یک چیز – هم داخل خانه است، موجودی که ظاهرا میتواند واقعیت را دگرگون کند و میخواهد این خواهر و برادر به طبقهی بالا بروند و با او بازی کنند. ایدهی اولیه حتی روی کاغذ هم تهدیدآمیز است اما تصویر کاملی از خود فیلم ارائه نمیدهد.
اسکینامارینک برای همه نیست و همانطور که استاد یودا میفرمایند، تجربهی شما بستگی به این دارد که چه چیزهایی را با خود به داخل غار میبرید. اگر به دنبال شخصیتپردازی، فیلمبرداری درجهیک هالیوودی و فیلمی با آغاز و پایان مشخص هستید، اسکینامارینک شما را آزار خواهد داد و شاید حتی نتوانید آن را تمام کنید. اما اگر نوع نگاه متفاوتی داشته باشید و از این زاویه به فیلم بنگرید که نتیجهی رویاپردازیهای کودکی از دههی ۹۰ میلادی است، فیلم به اندازهی کابوسهای دوران کودکی شما ترسناک و نفسگیر خواهد بود.
۳- مردهی شریر برمیخیزد (EVIL DEAD RISE)
- کارگردان: لی کرونین
- بازیگران: آلیسا سادرلند، لیلی سالیوان، گابریل اکولس، مورگانا دیویس، نل فیشر، میا چالیس، تای وانو، جیدن دنیلز
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
سینمادوستان قدیمی بهخوبی با «مُردهی شریر» (۱۹۸۱) آشنایی دارند، فیلمی که با نام «کلبهی وحشت» هم شناخته میشود و در حقیقت با الهام از قصههای هوارد فیلیپس لاوکرفت ساخته شده است. مردهی شرور از معدود مجموعههای سینمایی تاریخ است که حتی یک فیلم بد هم ندارد و پنج قسمت آن – از سه فیلمساز مختلف – اگرچه میان ترسناکِ اِسلپ استیک و سیاه مطلق رفتوآمد میکنند اما همگی باکیفیت و تماشایی هستند. به همین منوال، «مردهی شریر برمیخیزد» که بازگشت این مجموعه پس از ۱۰ سال را رقم زد، شما را راضی میکند، حتی با اینکه داستان آن به جای جنگلهای تیرهوتار، در یک شهر بزرگ رخ میدهد.
ساختهی لی کرونین، روی مرز باریکی میان خشونت بیحدومرزِ نسخهی ۲۰۱۳ (به کارگردانی فده آلوارز) و خشونت مضحک و بامزهی سهگانهی اصلی سم ریمی قدم میزند، در نتیجه فیلم میداند چه زمانی یک شوخی کوچک کند و چه زمانی روی روحتان خراش بیندازد. در مرکز این کابوس سرگرمکننده، آلیسا سادرلند را در نقش یک موجود شیطانی پیدا میکنید و بیدلیل نیست که طرفداران او را ترسناکترین شرور کل مجموعه میدانند؛ هرگاه که او از راه میرسد، همهی نگاهها را معطوف خود میکند. آلیسا سادرلند بهترین نقشآفرینی کارنامهی هنریاش را ارائه داده است و تنها میتوان او را تحسین کرد. برداشت کرونین از مجموعه را هم نباید نادیده گرفت، او از چشماندازی که برای مجموعه دارد، عقبنشینی نمیکند و حتی کودکان هم از موجود شیطانی قصه در امان نیستند. هنگامی که فیلم به پایان میرسد، همهی شخصیتها در استخر خون شنا کردهاند.
همانطور که بالاتر هم اشاره شد، برخلاف نسخههای پیشین (و دهها فیلمی که با الهام از آن ساخته شدهاند)، قصهی مردهی شریر برمیخیزد در آپارتمان رخ میدهد و این باعث شده است تا جنس جامپ اِسکرها و قتلها تغییر پیدا کند. البته امضاهای مجموعه را هم اینجا پیدا میکنید، از شخصیتی که کتاب جادوی نکرونومیکون را میخواند تا احضار روح و حضور پررنگ اسلحهی شاتگان و اره برقی در فیلم. اما خوشبختانه لی کرونین این امضاها را با رنگوبوی متفاوتی بهروزرسانی کرده است و چند سکانس ماندگار جدید را هم به فهرست بلندبالای لحظات خاطرهانگیز مجموعه اضافه میکند. به گفتهی بروس کمبل، او و سم ریمی قصد دارند تا هر دو یا سه سال یک فیلم جدید از مردهی شریر تولید کنند اما با توجه به موفقیت تجاری این نسخه، شاید دنبالهی آن حتی زودتر هم از راه برسد.
۲- با من حرف بزن (Talk to Me)
- کارگردان: دنی فیلیپو، مایکل فیلیپو
- بازیگران: سوفی وایلد، الکساندرا جنسن، جو برد، میرانداد اوتو، کریس الوسیو، مارکوس جانسون، آری مککارتی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
ایدهی اولیهی «با من حرف بزن» به اصطلاح کارراهانداز است: چند نوجوان یک دست مرموز خشکشده (یا مومیاییشده) را پیدا میکنند که بهواسطهی آن میتوان با جهان ارواح ارتباط برقرار کرد. اگر این دیدار کوتاه باشد، ارواح نمیتوانند آسیبی به شما برسانند اما اگر برای مدتی طولانی در آن جهان بمانید، این ارواح درمانده میتوانند کنترل بدن شما را در دست بگیرند. نوجوانان قصه که از این حقایق اطلاع دارند، همان کاری را انجام میدهند که از نوجوانان انتظار دارید: استفاده از این دست در دورهمیها! یکی از بچهها، سوفی (سوفی وایلد) که اخیرا مادرش را از دست داده است، متوجه میشود که از طریق این دست میتواند بار دیگر با مادرش صحبت کند اما احتمالا میتوانید حدس بزنید که نقشههای او مطابق برنامه پیش نمیرود و به فاجعه تبدیل میشود.
اولین ساختهی دنی و مایکل فیلیپو یک کلاس درس برای فیلمسازان جوان ژانر ترسناک است. هرآنچه که لازم است بدانید، در چند نمای جزئی به شما ارائه میشود و باقی فیلم صرف همان چیزی میشود که میخواهیم: وحشت و تعلیق. نماهای دورهمی فیلم را باید متمایز بدانیم، طریقهای که دو فیلمساز هر تسخیر را به تصویر میکشند و لحظاتی که همهچیز به آشوب کشیده میشود کمنظیر است. این سکانسهای تسخیر حتی یادآور فیلمهای اکشن هستند و هیجان عجیبی به شما منتقل میکنند. با اینکه دغدغهی اصلی سازندگان ایجاد فضاهای رعبآور بوده است اما خشونت و خونریزی هم بهشکلی جزئی اما کارآمد در فیلم وجود دارد.
با من حرف بزن به ما میگوید که خلاقیت انسان محدودیتی ندارد و هنوز هم میتوان منتظر فیلمهای ترسناک نوآورانه بود. ایدهی فیلم را بارها و بارها در آثار دیگر دیدهاید اما اینجا کاملا تازه و متفاوت به نظر میرسد. فیلم از جنبهی فنی هم یک سروگردن بالاتر از فیلمهای مشابه است و وعدهی ظهور دو فیلمساز مستعد را میدهد. با من حرف بزن همسو با فیلمهای ترسناک خوب سالهای اخیر، مضامین دیگری را هم پوشش میدهد، از جمله تروما اما هرگز رسالت خود را فراموش نمیکند و میداند که هدف اصلیاش ترساندن مخاطب است.
- ۱۰۰ فیلم ترسناک برتر قرن ۲۱
۱- آبهای بیرونی (The Outwaters)
- کارگردان: رابی بنفیچ
- بازیگران: رابی بنفیچ، آنجلا باسولیس، اسکات شمل، میشل می، لزلی ان بنفیچ، آرو کیتلین، کریستین براون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
«آبهای بیرونی» بهراستی پروژه جادوگر بلرِ زمانهاش است. در سالهای اخیر بعضی از منتقدان ادعا کردند که زیرژانر ویدئوی پیداشده (Found footage) به انتهای خط رسیده است اما آبهای بیرونی بار دیگر ثابت میکند که هیچ ژانری در سینما هرگز تمام نمیشود. فیلم ماحصل چند فایل ویدیویی است که از سه کارت حافظه در بیابانهای موهاوی پیدا شدهاند. این ویدیوها چند روز از زندگی چهار دوست را به تصویر میکشند که به بیابان قدم گذشتهاند تا یک نماهنگ ضبط کنند و آنجا با یک پدیدهی ناشناخته روبهرو میشوند. هنگامی که این پدیده با شخصیتها ارتباط برقرار میکند، جهنم را با خودش به دنیای کوچک آنها میآورد.
رابی بنفیچ شخصیتها را در اولویت قرار داده است و یک ساعت ابتدایی را منحصرا به آنها اختصاص میدهد، در نتیجه یک ساعت عادی را در کنار آدمهای عادی سپری میکنید تا اینکه ناگهان عادی کنار میرود. این افتتاحیهی طولانی و اندکی خستهکننده اما ضروری است، برای اینکه ما به درک خوبی از این آدمها میرسیم و حتی به آنها اهمیت میدهیم زیرا چندان از ما فاصله ندارند. آنها آدمهای معمولی هستند و ما میدانیم که آدمهای معمولی برخلاف قهرمانان سینمایی، در شرایط سخت عملکرد خوبی نخواهند داشت. و هنگامی که وحشت کیهانی تعلیقآمیز فیلم از راه میرسد، تنها میتوانید برای این شخصیتها دعا کنید. آبهای بیرونی شاید یکی از عمیقترین و بیرحمترین نمونههای وحشت کیهانی باشد و در یک سوم پایانی، از یک فیلم ارزانقیمت آماتور به چیزی محیرالعقول تبدیل میشود.
فیلم در بخشهای پایانی از خشونت بالایی هم بهره میبرد، خشونتی که در زیرژانر وحشت کیهانی اغلب به شکلهای ملایمتری عرضه شده است. رابی بنفیچ ابتدا تصاویری کوتاه و اجمالی از خشونت عریان را به نمایش میگذارد تا ما را آماده کند و سپس در چند نمای کلیدی، ما بهوضوح چیزهایی را میبینیم که در کمتر فیلم ترسناکی مشابه آن را دیدهایم، این لحظهها هنگامی ترسناکتر میشوند که اجزای مختلف قصه را به یکدیگر بچسبانید و نگاه دقیقتری به کلیت داستان داشته باشید. و برخلاف ظاهر سادهاش، قصهی فیلم بهشکلی طراحی شده است که باید رمزگشایی و موشکافی شود اما اگر آن را با دقت دنبال کنید، علت محبوبیت وحشت کیهانی را یادآور میشود: اینکه به ما میگوید انسان در این دریای بزرگ چیزی بیشتر از یک قطره نیست.
ساختهی رابی بنفیچ یک کابوس فراموشنشدنی است که حتی آن را برای بدترین دشمن خود آرزو نمیکنید. زیرژانر وحشت کیهانی زمانی تاثیرگذارتر میشود که شخصیتها توانایی درک رویدادها را ندارند و آبهای بیرونی را باید یک مثال خوب در این زمینه بدانیم، بیشتر از این جهت که شما هم همان احساس سرگشتگی و ناتوانی شخصیتها را دارید. البته این سردرگمی آسیبی به تجربهی شما وارد نمیکند اما بینندگانی که با دقت بیشتری فیلم را تماشا کردهاند، پاداش خود را دریافت خواهند کرد. فیلم ارزش تماشای بالایی هم دارد و میتوان پیشبینی کرد که طرفداران تا مدتها دربارهی رویدادهای آن صحبت کنند و به دنبال سرنخهای تازهای باشند.
ما هر ساله شاهد ظهور فیلمسازان خلاقی هستیم که میخواهند امضاهای خود را به ژانر ترسناک بیاورند اما هرازگاهی یک فیلم از راه میرسد که خود را از باقی جدا میکند، آبهای بیرونی یکی از همین فیلمها است که حالا میتوانیم آن را یکی از بهترین نمونههای زیرژانر ویدئوی پیداشده بدانیم. با این همه، فراموش نکنید که فیلم هیچ سنخیتی با آثار تجاری و رایج سالهای اخیر ژانر ترسناک ندارد و نمیتواند برای هر نوع سلیقهای راضیکننده باشد، در حقیقت حتی طرفداران جدی ژانر هم شاید واکنش مثبتی به آن نشان ندهند یا آن را درک نکنند اما کسانی که مشکلی با ریتم آرام فیلم ندارند، به آن فرصت خودنمایی میدهند و به دنبال یک اثر متفاوت هستند، شاید در پایان با یکی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر روبهرو شوید.