وس اندرسون، کارگردان خوشنام و محترم، ۴ فیلم کوتاه جدید را در شبکه نتفلیکس منتشر کرده است که همه آنها اقتباس از داستانهای کوتاه نویسنده معروف کودک و نوجوان، رولد دال هستند. این اولین باری نیست که اندرسون یکی از داستانهای رولد دال را اقتباس میکند. او در سال ۲۰۰۹ نیز اقتباس استاپموشن «آقای فاکس شگفتانگیز» (Fantastic Mr. Fox) را براساس کتابی با همین نام نوشته رولد دال کارگردانی کرد، انیمیشنی که بسیار موفق شد و حتی در ایران هم بین مخاطبان نوجوان به محبوبیت رسید.
۴ داستان کوتاهی که اندرسون برای اقتباس کردن انتخاب کرده، پیش از این جزء داستانهای کمتر شناخته شده رولد دال به شمار میآمدند. در حقیقت اندرسون با این کار آنها را پس از سالهای سال در مرکز توجه قرار داده. این چهار داستان شامل «قو» (The Swan)، «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» (The Wonderful Story of Henry Sugar)، «موشگیر» (The Rat Catcher)، و «سم» (Poison) میشود.
اندرسون میتواند در آینده داستانهای دیگری از رولد دال را اقتباس کند، اما این ۴ اثر همه ویژگیهایی دارند که به امضای شخصی اندرسون بیاندازه نزدیک است. این ۴ فیلم کوتاه همه بر روی فیلمهای ۱۶ میلیمتری فیلمبرداری و با یک پالت رنگی جذاب ویرایش شدهاند. یکی از عناصر اصلی سبک و سیاق اندرسون در کارگردانی همین پالتهای رنگی منحصر به فرد است. اگرچه خود وس اندرسون گفته زیباییشناسی به خصوصی ندارد (که قابل بحث است)، اما قطعاً سبک کارگردانی او جنبههای خلاقانه خاصی دارد که در این ۴ فیلم کوتاه نیز به وضوح دیده میشوند.
-
حقایقی جالب درباره رولد دال، خالق تخیل سالهای کودکیمان
۱. فیلم کوتاه سم؛ بدترین اقتباس وس اندرسون از داستانهای رولد دال
- سال تولید: ۲۰۲۳
- بازیگران: رالف فاینز، بندیکت کامبربچ، بن کینگزلی، دو پاتل،
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
«سم» از میان ۴ اثری که اندرسون برای اقتباس انتخاب کرد، قطعاً جالبترین داستان را روایت میکند، داستانی که پایان نسبتاً ناگهانی آن باعث شده جذابیتش دوچندان شود. فیلم کوتاه «سم» درباره پیدا شدن مردی به نام هری (با بازی بندیکت کامبربچ) در بستر بیماری است. خدمتکار وودز (با بازی دو پاتل) هری را در حالی که روی تخت خود یخ زده و یک مار کوچک روی شکمش خوابیده، پیدا میکند. طی ۱۷ دقیقه و با ریتم سریع و روایتی پرتنش، هری به دست دکتر گاندربای (با بازی بن کینگزلی) معالجه میشود. اما دکتر گاندربای هیچ مدرکی از ماری که وودز آن را دیده بود، پیدا نکرد.
فیلم کوتاه «سم» در دوره مستعمره بودن هند به وقوع میپیوندد. اندرسون به زیبایی محیط داستان را در کابین هری منعکس کرده، آنقدر زیبا که در طول فیلم برجسته است و تأثیر زیادی روی فضاسازی «سم» دارد. در مجموع توجه به جزئیات در «سم» بسیار بالاست، این توجه را به خصوص میتوان در اجرای کامبربچ مشاهده کرد: از صورت خیس و عرقکردهاش گرفته تا تکان خوردن و لرزش تکتک ماهیچههای صورت. فیلم «سم» یکی دیگر از فیلمهای کوتاهی است که استفاده کمی از روایت (به معنای روایت شدن داستان از زبان یک راوی) دارند، اما با توجه به داستان فیلم، «سم» واقعاً احتیاج زیادی به روایت ندارد.
در پایان فیلم، دکتر گاندرباری به شوخی از خود میپرسد که آیا هری واقعاً مار را دیده یا این مار در رویای او بوده؟ این امر باعث میشود هری به توهینهای نژادمحور روی بیاورد و به دکتر گاندرباری حمله کند. این اتفاق در منبع اقتباس هم رخ میدهد، اما این حقیقت که اندرسون انتخاب کرده این بخش از داستان را در فیلم کوتاه خود بیاورد، انتخاب مناقشهانگیزی بود. به خصوص که او میتوانست از آن کلمات دقیق استفاده نکند و از راههای خلاقانه دیگری این بخش از داستان را در اقتباس خود به تصویر بکشد. اندرسون قبلاً هم در اوایل سال ۲۰۲۳ درباره بازنشر داستانهای رولد دال صحبت کرده بود، اما تصمیم او برای انتخاب داستان «سم» برای اقتباس و حفظ مطالب حساس آن، باعث شده فیلم «سم» در فهرست این ۴ فیلم کوتاه، پایینترین رتبه و امتیاز را به دست بیاورد.
۲. موشگیر
- سال تولید: ۲۰۲۳
- بازیگران: رالف فاینز، روپرت فرند، ریچارد آیوادی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
شخصیتهای حاضر در فیلم کوتاه «موشگیر» شامل صاحب دو مغازه دیوار به دیوار (با بازی ریچارد آیوادی و روپرت فرند) یک موشگیر (با بازی رالف فاینز) میشود که با آنها در جهت پاکسازی منطقه از موشها، تعامل دارد. بازی فاینز در نقش موشگیر، از این شخصیت یک چهره وحشتناک و مضطربکننده ارائه داده. موشگیر با آن ناخنهای زردرنگ و کجوکوله که هیچ تفاوتی با ناخنهای واقعی ندارند، به طرز بینقصی به تصویر کشیده شده. با وجود همه اینها، این فیلم کوتاه یک تفاوت مهم و اساسی با دیگر فیلمهای این فهرست دارد و همان هم باعث شده در رتبه سوم قرار بگیرد.
ویژگی متمایزکننده «موشگیر» نحوه استفاده از وسایل صحنه (اشیائی که بازیگران در بازی خود از آنها استفاده میکنند) است. در این فیلم کوتاه، موارد متعددی وجود دارد که بازیگران به جای نگه داشتن یک شیء واقعی، تظاهر میکنند یک شیء را در دست گرفتهاند. این انتخاب اندرسون در برخی مواقع منطقی به نظر میرسد، اما این موضوع در کل فیلم رعایت نشده. این انتخاب اندرسون برای فیلم «موشگیر» انتخاب بسیار جالبی است، که اگر در طول فیلم بازیگرها از هیچ وسیلهای استفاده نمیکردند و به طور کلی تعامل با اشیاء را تظاهر میکردند، فیلم از نتیجه فعلی بسیار بهتر میشد.
در یکی از صحنههای فیلم، موشگیر متوجه یک موش دیگر میشود، اما این بار از یک شیء واقعی برای موش استفاده شده. در نگاه اول به نظر میرسد آن موش، تاکسیدرمی شده باشد که از علایق اندرسون به شمار میآید. اما در ادامه موش با استفاده از تکنیک استاپ موشن به حرکت درمیآید. تنها صحنهای از فیلم کوتاه «موشگیر» که از استاپ موشن استفاده میکند، همین صحنه است، همین هم باعث تعجب میشود. چرا که دیگر فیلمهای کوتاه این فهرست به طور مداوم اما نامحسوس از استاپ موشن استفاده کردهاند. جنبههای بصریای که این استاپ موشنها ارائه میکنند به پیشبرد روایت فیلمها کمک به سزایی میکند، اما در فیلم «موشگیر» چنین عملکردی دیده نمیشود.
-
۱۰ فیلم وس اندرسون از بدترین تا بهترین
۳. قو
- سال تولید: ۲۰۲۳
- بازیگران: رالف فاینز، روپرت فرند، آسا جنینگز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
«قو» در حقیقت براساس یک داستان واقعی نوشته شده. رولد دال ماجرا را در مقالهای منتشر شده در یک روزنامه خواند و از آن الهام گرفت، ایده داستانی خود را در دفتری که مخصوص یادداشت ایدهها بود، نگه داشت. ایده مذکور به مدت ۳۰ سال در آن دفتر دست نخورده باقی ماند، تا اینکه در اکتبر ۱۹۷۶ دال تصمیم گرفت «قو» را بنویسد. شخصیتهای «قو» شامل پیتر واتسون جوان و قلدری به نام ارنی میشود که باعث عذاب اوست. پیتر واتسون در طول این فیلم کوتاه به عنوان یک کودک (با بازی آسا جنینگز) نشان داده شده، در حالی که در بزرگسالی (با بازی روپرت فرند) دارد داستان خود را روایت میکند.
داستان بیش از هر چیز دیگری، با روایت راوی جلو میرود و تنها چند محیط محدود در «قو» قابل مشاهدهاند. محیط اصلی فیلم یک مسیر طولانی است که با نیهای گندم احاطه شده. اگرچه سایر اقتباسهای اخیر اندرسون نیز همگی از فرمت مشابهی پیروی میکنند، اما «قو» نماهای متمایز بسیار اندکی دارد. بخش اعظم فیلم را صحنههایی که تقریباً مونولوگ محسوب میشوند تشکیل میدهد. همین امر باعث شده داستان بدون کمک بصری جلو برود، بدون آنکه تصاویر بتوانند نقش خود را به عنوان مکمل و متصلکننده مخاطب به داستان، ایفا کنند.
درست مانند باقی فیلمهای کوتاه این فهرست، در فیلم «قو» نیز از تکنیک استاپ موشن استفاده شده، اما به نحوی از آن استفاده شده که بیش از حد واقعگرایانه شده، طوری که عده زیادی اگر دقت نکنند، متوجه آن نخواهند شد. استاپ موشن در صحنهای استفاده میشود که پیتر روی درخت به تعادل رسیده، و با بالهای خونین قو که بر روی شانههایش بسته شده، مسخرهاش میکنند تا از روی درخت بپرد. این صحنه نمونهای زیبا از هنر فیلمپردازی اندرسون است. در این صحنه در ترکیبی از لایو اکشن و استاپ موشن، سقوط پیتر به تصویر کشیده شده، سقوطی که به افتادن در باغچه مادرش ختم میشود و فیلم کوتاه «قو» را به رتبه دوم این فهرست تبدیل میکند.
۴. فیلم کوتاه داستان شگفتانگیز هنری شوگر؛ بهترین اقتباس وس اندرسون از داستانهای رولد دال
- سال تولید: ۲۰۲۳
- بازیگران: بندیکت کامبربچ، رالف فاینز، بن کینگزلی، دو پاتل، ریچارد آیوادی، روپرت فرند
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
فیلم کوتاه «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» زندگی فرد سرشناس و ثروتمندی به نام هنری شوگر را دنبال میکند. هنری شوگر یک گزارش پزشکی پیدا میکند که درباره مردی است که میتواند بدون استفاده از چشمان خود ببیند. این فیلم به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول، بازگویی داستان بیمار (با بازی بن کینگزلی) از زاویه دید پزشکانش (با بازی دو پاتل و ریچارد آیوادی) است و تا مرگ بیمار ادامه دارد. بخش دوم، به داستان هنری شوگر (با بازی بندیکت کامبربچ) میپردازد. هنری شوگر سعی میکند از دانشی که به دست آورده طوری استفاده کند تا سرانجام پول هنگفتی نصیبش بشود.
در سراسر فیلم «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» لایو اکشن با استاپ موشن ترکیب شده است. فیلم مخاطب را در محیطهای گوناگون و بسیاری جابهجا میکند و در همه آنها زاویه دیدی را حفظ میکند که راوی را در معرض دید قرار میدهد. جالب آنجاست که راوی اغلب اوقات همانطور که دارد داستان را ادامه میدهد، از روی شانه خود برمیگردد و به عقب نگاه میکند. اگرچه «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» ریتم سریعتری دارد، اما درست مانند ۳ فیلم کوتاه همتای خود میتواند مخاطب را مجذوب نگه دارد، به خصوص که با سرعت وقایع در حفظ هیجان داستان توانایی بسیار خوبی دارد. با وجود همه اینها، دنبال کردن داستان فیلم بسیار آسان است؛ وقتی درباره فیلمهای کوتاه صحبت میکنیم، این موضوع مهمترین نکتهای است که میتوان به آن اشاره کرد: اینکه داستان بیننده را بیهوده گیج نکند.
در میان ۴ فیلم کوتاهی که اندرسون اخیراً از داستانهای رولد دال اقتباس کرده، «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» با مدت زمان ۴۰ دقیقهای، طولانیترین آنها به شمار میآید. اندرسون در ابتدا این نیت را نداشت که هر ۴ فیلم طول یکسانی داشته باشند. او اجازه داد هر داستان به اندازه احتیاج خود طولانی باشد. از بین این ۴ فیلم کوتاه، «داستان شگفتانگیز هنری شوگر» توسعهیافتهترین داستان را دارد، بنابراین منطقی است که طولانیترین فیلم نیز باشد و در فهرست این ۴ فیلم کوتاه رتبه اول را کسب کند.
منبع: SCREEN RANT