فصل چهارم سریال کارآگاه حقیقی، که تاکنون چهار قسمت آن تحت عنوان «کارآگاه حقیقی: سرزمین شب» از شبکهی HBO پخش شده است، قتل و معماهای تازهای برای طرفداران آورده که سالها بود برای بازگشت مجموعهی محبوبشان لحظه شماری میکردند. این اولین فصلی است که نیک پیزولاتو (Nic Pizzolatto) نویسندگی یا کارگردانی آن را عهدهدار نیست، هرچند که نامش هنوز به عنوان سازندهی سریال در تیتراژ ذکر شده است. همچنین اولین بار است که یکی از فصلهای «کارآگاه حقیقی» از عنوان فرعی استفاده میکند، یعنی همان «سرزمین شب».
«کارآگاه حقیقی» سریال معمایی تحسینشدهی ساخت HBO است که هربار با گروهی از بازیگران فوق ستاره و معماها و رازهای تاریک و پیچیدهی خود دل طرفداران را به دست میآورد. این سریال یک مجموعهی آنتولوژی است، بدین معنی که هر فصل یک داستان کاملا مستقل با بازیگران، محیط و پروندهی جدید روایت میکند. «کارآگاه حقیقی» به خاطر عناصر معمایی، نئونوآر و گوتیک شناخته میشود و به مضامین تاریک و پیچیدهای میپردازد که از اگزیستانسیالیسم و نهیلیسم، تا اخلاقیات و مبارزهی خیر و شر در نوسان است. این سریال همچنین به خاطر داستانهای تیره و تلخ خود، شخصیتهای چندلایه و پیچیده و سبک بصری منحصربهفردش شناخته میشود که باوجود بالا و پایین رفتن کیفیت آن طی سالها، همچنان به عنوان یکی از محبوبترین درامهای جنایی و روانشناختی، دیگر به یک اثر کلاسیک تبدیل شده است.
فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» پس از یک وقفهی پنج ساله بازگشته است. این بار اما سریال داستان خود را به آلاسکا برده؛ جایی که زوج کارآگاه ما باید کشف کنند چه اتفاقی برای هشت دانشمندی افتاده که به تازگی به طرز مرموزی ناپدید شدهاند. این درام معمایی-جنایی از حضور بازیگر برجستهی نام آشنا، جودی فاستر بهرهمند شده که نقش یکی از دو کارآگاه اصلی داستان را بازی میکند. این اولین نقش تلویزیونی مهم کارنامهی حرفهای فاستر در بیش از پنج دهه بازیگری اوست. در کنار او بازیگر خوشآتیهای به نام کالی ریس (Kali Reis) در نقش مقابل فاستر حضور یافته است.
«سرزمین شب» پیش از انتشارش سروصدای زیادی به راه انداخت که بخش عمدهی آن به خاطر غیبت طولانی مدت سریال و موفقیت فصلهای گذشته بود. اعتصابات هالیوود نیز بر فرایند تولید این سریال تأثیر گذاشت که باعث تأخیر سه ماه در پخش آن شد که حسابی صبر طرفداران را به بوتهی آزمایش گذاشت. با برداشته شدن تحریمهای کارکنان هالیوود، «کارآگاه حقیقی» بالاخره عرضه شد و با نمرههایی بسیار خوب در وبسایت «راتن تومیتوز» کار خود را آغاز کرد.
برای کسانی که تازه با این سریال آشنا شدهاند و میخواهند بدانند برای دیدن فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» باید از کجا شروع کنند، پاسخ ساده است، برای دیدن این فصل نیاز ندارید که هیچ یک از بخشهای قبلی «کارآگاه حقیقی» را دیده باشید. این سریال اساسا یک سریال آنتولوژی است که هر فصل آن یک سری بازیگر کاملا متفاوت دارد و شخصیتهای تازه و معماهای تازهای معرفی میکند که برای آنکه سراغش بروید نیازی نیست تا به حال سریال «کارآگاه حقیقی» را دیده باشید. با این وجود، دیدن قسمتهای قبلی خالی از لطف نخواهد بود و بیشک برای طرفداران پروپاقرص این سریال، نکات پنهانی در گوشه و کنار داستان فصل چهارم وجود دارد که توجه شما را به خود جلب خواهد کرد.
- جدیدترین تریلر فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» را تماشا کنید
«کارآگاه حقیقی» چیست؟
همانطور که از نام سریال برمیآید، «کارآگاه حقیقی» یک درام پلیسی و معمایی است که پخش آن از سال ۲۰۱۴ میلادی در HBO آغاز شد. تا پیش از «سرزمین شب»، سه فصل از سریال پخش شده که هر یک محیط منحصربهفردی دارند و هر فصل مجموعهی جدیدی از کارآگاهان را دنبال میکند که سعی دارند به بطن معمای اصلی آن فصل برسند.
«کارآگاه حقیقی» از بهترین سریالهای قرن ۲۱ است که از مرزهای معمول مجموعههای تلویزیونی که پیش از این دیدهایم فراتر میرود و جنایتهایی که پیش روی شخصیتهای اصلی خود میگذارد، بسیار خشنتر، وحشتناکتر و پیچیدهتر از رویههای استاندارد تلویزیون هستند. این سریال داستانهایی از انسانهایی روایت میکند که علاوه بر این که با مشکلات و دغدغههای درونی خود دست و پنجه نرم میکنند، با هر جنایت مجبور میشوند چارچوب اخلاقی و فلسفی خود را نیز زیر سوال ببرند.
- ۵ کارآگاه شلخته اما جذاب در فیلمها و سریالهای جنایی
درحالی که هیچ چیز از نظر روایی و داستانی چهار فصل سریال «کارآگاه حقیقی» را به هم مرتبط نمیکند، اما همهی آنها در لحن تیره و تار داستان با یکدیگر اشتراک دارند که بیننده را به چالش میکشاند. فصل اول و دوم هم از نظر شیوهی روایی غیرخطی خود به یکدیگر شباهت پیدا میکنند.
شاید مهمترین ویژگی سریال «کارآگاه حقیقی»، به ویژه فصل اول آن، که موجب شده اینقدر طرفدار پیدا کند، به جز داستانهای شگفتانگیزش، نحوهی ساخت این سریال باشد. امروزه دیدن سریالهایی که ستارههایی مشهور در آن بازی میکنند، به یک امر عادی بدل شده است؛ اما در سال ۲۰۱۴ میلادی این اتفاقی نادر بود که با حضور متیو مککانهی (Matthew McConaughey) و وودی هارلسون (Woody Harrelson) توجه مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب کرد. علاوه بر این، نیک پیزولاتو تنها نویسندهی فصل اول بود که دست تنها خودش هر یک از اپیزودها را نوشت، درحالی که حتی امروزه نیز بهسختی سریالی پیدا میکنید که حداقل چند نفری روی فیلمنامهاش کار نکنند. همچنین جوجی فوکوناگا نیز تنها کارگردان فصل اول بود؛ آن هم در زمانی که سریالهای تلویزیونی عادت داشتند هر قسمت از کارگردان متفاوتی استفاده کنند.
بنابراین اگر به این زوایای «کارآگاه حقیقی» نگاه کنید، متوجه میشوید که این سریال، به ویژه فصل اول آن، بیشتر شبیه یک فیلم بود تا مجموعههای معمول تلویزیونی که با فرمولهای ثابت ساخته میشوند. همهی این عناصر در کنار هم منجر به ساخت اثری پرتنش با اکشنهای خوب، فیلمبرداری بینقص و اجراهای تأثیرگذاری شد که توانست به خوبی با بینندگان ارتباط برقرار کند.
در فصلهای قبلی سریال «کارآگاه حقیقی» چه اتفاقی افتاد؟
پخش فصل اول این سریال در سال ۲۰۱۴ میلادی و با بازی متیو مککانهی و وودی هارلسون در نقش دو کارآگاه به نامهای راست کول و مارتی هارت آغاز شد. داستان این فصل در لوئیزیانا، ۱۹۹۵ میلادی اتفاق میافتد. ماجرا از آنجا آغاز میشود که کول و هارت جسد زنی را در مزرعهی نیشکر درحالی کشف میکنند که بدنش به شکل نامعمولی درآمده و بر سرش شاخههای گوزن گذاشتهاند. داستان از اینجا به بعد در خطوط زمانی مختلف پیش میرود: یکی در سال ۱۹۹۵ میگذرد، یعنی جایی که این دو نفر اولین بار جسد را پیدا کردند؛ دومی در سال ۲۰۰۲ میلادی که رابطهی این زوج کارآگاهی را در وضعیتی ناامیدکننده نشان میدهد که با یک پروندهی قتل دیگر به چالش کشیده میشوند؛ و بالاخره ده سال بعد آنها را در سال ۲۰۱۲ میبینیم که دو قسمت پایانی فصل اول را به طور کامل به خود اختصاص داده تا رمز و راز داستان را برملا کند. این فصل در خلال داستان جنایی خود با مضامینی چون مردانگی، مذهب و بینشهای فلسفی دست و پنجه نرم میکند، به ویژه کول که از جایی به بعد به پوچی میرسد و ایدههایش مدام در برابر محافظهکاری هارت در تقابل قرار میگیرند.
فصل دوم سریال «کاراگاه حقیقی»، که در سال ۲۰۱۵ میلادی پخش شد، روایت خود را به کالیفرنیا میبرد و باز هم چندتایی بازیگر رده اول در میان عوامل خود جای داده است. داستان این سریال با ناپدید شدن یک مدیر ردهبالا آغاز میشود که ناگهان شریک جرم خود به نام فرانک سیمون (وینس وان) را رها میکند تا خودش به تنهایی روی سرمایهگذاریهای تجاریاش کار کند. اما مدتی بعد جسد این مدیر با چشمانی که با اسید از بین رفتهاند، پیدا میشود. حالا سه پلیس باید با یکدیگر همکاری کنند تا به راز این قتل و فساد پشت پردهی آن پی ببرند: یکی پلیس بزرگراه پل دوودرو (تیلور کیچ)، دیگری پلیس شهری ری ولکرو (کالین فارل) و آخری کلانتر بازپرس آنی بزریدس (ریچل مک آدامز) که هر یک درگیریهای شخصی خود را دارند.
اگر به نظرتان دنبال کردن همزمان بیش از سه کاراکتر کار سختی است، باید بگوییم که همینطور است؛ فصل دوم سریال «کارآگاه حقیقی» به طور کلی چند پلهای پایینتر از فصل اول درنظر گرفته میشود که مهمترین ایرادش، پیچیدگی بیش از حد آن است. پیزولاتو که نویسندگی عالی فصل اول همه بر دوش خودش بود، برای فصل دوم نیز بازگشت، اما این بار با اسکات لسر همکاری کرد تا بتواند داستان را تمام کند. در مقابل، فوکوناگا که در آغاز قرار بود فصل دوم را نیز کارگردانی کند، به علت اختلافات با سایر عوامل پروژه، از کارگردانی این فصل کناره گرفت و همان سیستم معمول «قسمت جدید، کارگردان جدید» که برای اغلب مجموعههای تلویزیونی پیاده میشود، برای فصل دوم «کارآگاه حقیقی» نیز به کار گرفته شد.
از آنجا که همیشه گفتهاند «تا تنور داغ است باید خمیر را چسباند»، رؤسای HBO به سازندگان سریال فشار آوردند تا به سرعت فصل دیگری برای آن بسازند. از این رو میبینید که تنها به فاصلهی یک سال بعد، فصل دوم عرضه شده است؛ اما این عجله در ساخت قسمت بعد به فصل دوم ضربهی مهلکی زد، به طوری که فیلمنامهی آن در مقایسه با قسمت آغازین کاملا خام به نظر میرسد و ایدهی جذاب فساد مدیران دولتی در هزارتوی چندین خطوط روایی مختلف گم میشود.
پس از چهار سال بیخبری از فصل بعدی سریال «کارآگاه حقیقی»، بالاخره فصل سوم آن در ۲۰۱۹ میلادی با بازی ماهرشالا علی بازگشت. در این فصل علی نقش اصلی داستان را عهدهدار است و شخصیت کارآگاه وین هیس را بازی میکند. مانند فصل اول، داستان این فصل نیز در سه خط زمانی متفاوت جریان دارد: ۱۹۸۰، ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵ میلادی. ماجرا مربوط به دو کودکی است که در سال ۱۹۸۰ ناپدید میشوند و ماهیت عجیب غیب شدن آنها، تا سالها هیس را راحت نمیگذارد.
پس از فصلی ناامیدکننده، فصل سوم به عنوان بازگشتی شکوهمندانه برای سریال «کارآگاه حقیقی» درنظر گرفته میشود. این بار روایت تنها تمرکز خود را بر یک شخصیت قرار میدهد که به ماهرشالا علی فرصتی عالی برای درخشیدن داد و نام او را بر سر زبانها انداخت. او دورههای مختلفی از زندگی این کارآگاه را با اجرایی بهیادماندنی به نمایش میگذارد؛ از یک کارآگاه جوان که هنوز خاطرات جنگ ویتنام آزارش میدهند، تا پیرمردی که با زوال عقل دست و پنجه نرم میکند. بار دیگر پیزولاتو کل داستان این فصل را نوشت و کسانی چون دیوید میلچ و گراهام گوردی او را در این مسیر همراهی کردند. داستان فصل سوم، مانند گذشته، بر تباهی و فساد گستردهای که در زیر پوست شهر جریان دارد تمرکز میکند.
- غافلگیریهای بزرگ فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» برای هواداران
داستان فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» چیست؟
در فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» با دو کارآگاه به نامهای لیز دانورز (جودی فاستر) و اوانجلین ناواروو (کالی ریس) آشنا میشویم که با دو پروندهی پیچیده در شهر انیس آلاسکا سروکله میزنند. هشت مرد به طور مرموزی از یک ایستگاه تحقیقاتی دورافتاده در قطب شمال به نام تسالال (Tsalal) ناپدید میشوند و اجساد آنها مدتی بعد پیدا میشود که در یک سروشکل به شدت آزاردهنده و یخزده قرار دارند. مجرم یا مجرمین هیچ سرنخی از خود به جا نگذاشتهاند و احساسی از ترس و اضطرار بر جامعهی کوچک این شهر سایه میاندازد.
حادثه در تسالال به تنشهای طولانی مدت بین مردم بومی محلی منطقه و سفیدهایی که شرکت معدن شهر را اداره میکنند دامن میزند که به سوءظنها و بیاعتمادیها بین این دو گروه متخاصم میانجامد. اما داستان به همین جا ختم نمیشود. زمزمههایی از وجود ارواح باستانی و نیروهای ماورایی در این شهر به گوش میرسد که مرز بین واقعیت و اسطوره را کمرنگ میکنند. این زمزمهها به ویژه از باورها و تجربیات شخصی اوانجلین نشأت میگیرند.
به نظر میرسد لیز و اوانجلین هر یک ارتباطی شخصی با این پرونده دارند. لیز با ادعایی علیه خودش روبهرو شده است که او را به فساد متهم میکنند؛ اوانجلین نیز با یک پروندهی قتل دست و پنجه نرم میکند؛ قتل زن جوان بومی که سالها قبل اتفاق افتاده و حل نشده باقی مانده است. در طول داستان هر دو کارآگاه با تاریکیهای گذشتهی شخصی خود مواجه میشوند که روایت را به سمت و سویی کاملا تازه میبرد.
بنابراین، مهمترین مضامینی که فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» بر آنها دست میگذارد حول دین، خرافات، تراماهای کهنه و روابط جوامع بومی میچرخد و عناصر دلهرهآوری در آن وجود دارد که در فصلهای سابق نظیرش را ندیده بودیم. مشخصا عنوان فرعی این فصل نیز، یعنی «سرزمین شب»، به آلاسکا اشاره دارد که در برههای برای روزهای طولانی خورشید در آن طلوع نمیکند و شبی دائمی بر این سرزمین سایه میاندازد که در طول داستان این فصل این حس را القا میکند که صبح امید هیچ وقت دیگر نخواهد آمد.
فصل جدید از چه چیزهایی الهام میگیرد؟
ایسا لوپز، سازندهی سریال، در یکی از مصاحبههایش اعلام کرده که علاقهی زیادی به فیلم ۱۹۸۲ جان کارپنتر یعنی «موجود» (The Thing) دارد. داستان پژوهشگرانی در قطب جنوب که به طرز عجیبی تحت تعقیب یک نیروی ماورایی نامرئی قرار میگیرند برای لوپز در حکم ترسناکترین فیلم علمی-تخیلی تمام ادوار است. او دربارهی این فیلم گفته است:«این یک فیلم عالی است با پایانی نامشخص که من عاشقشم.» از همین یک نکته پی خواهید برد که فضای فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» بر چه چیزی متمرکز است و از چه چیز الهام میگیرد. حتی در یکی از صحنههای «سرزمین شب» میتوانید یک کپی از فیلم «موجود» را در یکی از قفسههای ایستگاه تحقیقاتی متروک ببینید.
جدا از شباهت داستانی، برداشت لوپز از سریال تیره و تار نیک پیزولاتو تنها به تاریک بودن صحنهها اکتفا نکرده، بلکه آن را به بخش مهمی از داستان تبدیل کرده است که موجب شده فصل چهارم از دیگر بخشهای این سریال ترسناکتر باشد. داستان «سرزمین شب» در فضای یکی از زمستانهای بدون آفتاب قطب شمال میگذرد، زمانی که مطلقا نور طبیعی آفتاب را پیدا نخواهید کرد. این محیطی ایدهآل و یک تم عالی برای مجموعهای است که میخواهد توی دل بینندگان را خالی و به طرز نامحسوسی خشونت روایت خود را تشدید کند.
سینماتوگرافر یا فیلمبردار این سریال فلوریان هافمایستر است و این موضوع تصادفی نیست. هافمایستر پیش از این در یک مینیسریال به نام «ترس» (The Terror) برای AMC کار کرده بود؛ سریالی که فضای آن بر ماجرای یک سفر دریایی محکوم به فنا در قطب شمال در قرن نوزدهم متمرکز میشود. طبق گفتههای خود لوپز، او مشخصا هافمایستر را انتخاب کرد تا بتواند عنصر «تاریکی» را بیش از پیش برجسته کرده و تصاویر زیبایی در محیطی بدون نور بگیرد. برای لوپز کار با تاریکی دست در دست با سورئالیسم معنا پیدا میکند؛ از این رو قابها در فصل چهارم از سبک واقعگرایانه فاصله گرفته و بار دیگر، بر المانهای وحشت فراطبیعی میافزاید.
با دیدن سریال به صحنههای نمادینی برخواهید خورد که بر جو ترس و دلهره در این فصل تأکید دارد؛ برای نمونه صحنهی ابتدایی گلهای از گوزنهای شمالی را نشان میدهد که دسته جمعی خودشان را از صخرهای به پایین پرت میکنند. همین مقدمه برای آنکه اتمسفر حاکم بر کل سریال را نشانتان دهد کافی است و ایدهای از آنچه باید انتظارش را داشته باشید به شما میدهد. این سریال از پدیدههای عجیب و ترسناک کم نمیگذارد که گاه زبان از توضیح آنها قاصر است، با تشدید روی زبان! (اگر سریال را ببینید متوجه خواهید شد)
البته ایسا لوپز برای ساخت «سرزمین شب» تنها به فیلم «موجود» مراجعه نکرده. یکی دیگر از عناصر الهامبخش برای فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی»، شاهکار دیوید فینچر یعنی «هفت» است. خلاف آنچه پیش از این در فصل سوم سریال دیدیم که ماهرشالا علی تنها نقش اصلی داستان بود، لوپز اذعان داشته که همیشه دو کارآگاه را به یکی ترجیح میدهد: « یک زوج کارآگاهی که برای کشف راز ماجرا باید با یکدیگر همکاری کنند همیشه جالبتر از یک عقل کل منفرد است؛ [با داشتن دو نفر] داستان مهیج میشود، [اصلا] سریال به دو نفر نیاز دارد که با هم دعوا کنند.»
اما نکتهی جالبتر آنکه لوپز بعد از آنکه فیلم «هفت» را برای ساخت «سرزمین شب» بازبینی کرد، متوجه شد ساخت فیلم فینچر بدون «سکوت برهها» ممکن نمیشده است؛ پس به سراغ این فیلم نیز رفت و از اینجا بود که ایدهی استفاده از جودی فاستر به عنوان یکی از کاراکترهای اصلی به ذهنش خطور کرد؛ چون همانطور که خود لوپز میگوید، دیدن یک ستارهی سینما که تابهحال پایش به تلویزیون باز نشده و برای اولین بار در یک سریال بازی میکند همیشه جذاب است. البته این کار با این دشواری هم مواجه بود که شخصیت فاستر به عنوان یک کلاریس استرلینگ دیگر در «کارآگاه حقیقی» نشان داده شود. این همواره یکی از دلایلی بوده که فاستر پس از بازی در «سکوت برهها» از نقشهای کارآگاهی اجتناب کرده، اما مشخص است که «سرزمین شب» ارزش این ریسک را داشته است.
فیلمبرداری در شب سختیهای خاص خودش را به همراه دارد؛ اما فیلمبرداری در شبهای بیانتهای قطب شمال یک چالش بهنظر غیرممکن به نظر میرسد. هافمایستر دربارهی فیلمبرداری در این محیط ویژه توضیح داده که برای ایده گرفتن، به جای آنکه به سراغ فیلمهای ترسناک فوق العادهای برود که همه پیش از این بارها دیدهاند، به سراغ منابع الهام تازهای رفته است. یکی از این منابع، سری عکسهای یک عکاس روس به نام الکساندر گرونسکی است که به هافمایستر کمک کرد تا بتواند چیزی نو خلق کند. این سری که «شب بیپایان» نام دارد، عکاسی شگفت انگیز گرونسکی در مناطق قطبی اتحاد جماهیر شوروی سابق را نشان میدهد و در شهرهای معدنی انجام شده است. این تصاویر نشان میدهند که این منطقه در فصل زمستان چه وضعیتی دارد؛ در زمانی که ظلمات شب و روز تنها باید با نور مصنوعی روشن شوند. چالش واقعی هافمایستر این بود که راهی برای انتقال حس این تصاویر به فیلم پیدا کند.
لوپز و تیم او همچنین به دو فیلم جنایی دیگر رجوع کردند که بسیار با هم فرق دارند: «مخمصه» (Heat) به کارگردانی مایکل مان و «سیکاریو» از دنیس ویلنو. سازندهی سریال دربارهی حالوهوای غالب بر «سرزمین شب» توضیح داده که مالیخولیا یکی از تمهایی است که بر کل جریان داستان سایه میاندازد که درنهایت، از تنهایی، از دست دادن و غم حاصل از آنها حرف میزند و این بیشک از سالهای همهگیری کرونا تأثیر پذیرفته است.
چه بازیگرانی در فصل چهارم حضور دارند؟
همانطور که گفتیم، نقش اصلی فصل چهارم جودی فاستر است که همه او را بازیهای درخشانش، به ویژه در فیلم تحسینشدهی «سکوت برهها» و «راننده تاکسی» به یاد دارید. این بازیگر به خاطر سختگیریاش در انتخاب پروژه مشهور است و تاکنون سراغ سریالهای تلویزیونی نرفته بوده. شاید همین نشانهای باشد بر کیفیت بالای فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» که حتی جودی فاستر را مجبور کرده سراغ این سریال برود. علاوه بر این سریال، جدیدترین پروژهای که میتوانید نقش آفرینی فاستر را در آن ببینید، فیلم درام ورزشی نتفلکیس به نام «نیاد» (Nyad) است که در نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شد.
بوکسور حرفهای سابق که حالا بازیگر شده، یعنی کالی ریس در مقابل فاستر بازی میکند. ریس اولین بار در فیلم «Catch the Fair One» محصول سال ۲۰۲۱ میلادی بازی کرد که به خاطر آن نامزد دریافت جایزهی «Independent Spirit» شد. ریس در زندگی شخصی خود بسیار از مسائل بومیان حرف میزند و از ارگانهای آنها حمایت میکند؛ موضوعی که در فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» هم به آن پرداخته شده است.
از دیگر بازیگران این مجموعه میتوان به فیونا شاو اشاره کرد که آخرین بار در نقش ماروا آندور در سریال «اندور» یا «جنگ ستارگان: اندور» او را دیده بودیم. نهمین «دکتر هو» یعنی کریستوفر اکلستون (Christopher Eccleston) و بازیگر سریال «ددوود» به نام جان هاوکس نیز از بازیگران محوری فصل چهارم هستند. ایزابلا استار لابلانک و فین بنت نیز گروه اصلی بازیگران این فصل را تکمیل میکنند که چهرههای تازهای محسوب میشوند.
فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» چند قسمت دارد؟
خلاف سه فصل قبلی سریال «کارآگاه حقیقی» که هر کدام هشت قسمت داشتند، فصل چهارم تنها شش قسمت دارد. این همچنین اولین باری است که نیک پیزولاتو هیچ نقشی در نویسندگی سریال نداشته است. هر شش قسمت این فصل توسط سازندهی اصلی یعنی ایسا لوپز نوشته و کارگردانی شدهاند و بری جنکینز، ادل رومانسکی و مارک سرایاک آن را تهیهکنندگی میکنند. امید بر آن بود که یکهتازی لوپز در مقام نویسنده و کارگردان شاید بتواند فصل چهارم را به شکوه فصل اول نزدیک کند و هرچند به نظر میرسد منتقدین نیز با این موضوع موافق باشند، بینندگان طور دیگری فکر میکنند.
واکنش مخاطبان و منتقدان به فصل چهارم چگونه بوده است؟
از همان آغاز و مبتنی بر ۷۳ رأی در وبسایت «راتن تومیتوز»، فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» توانسته به امتیاز ۹۲ درصد دست یابد و «متاکریتیک» آن مبتنی بر ۲۹ رأی ۷۴ از ۱۰۰ ارزیابی شده است. اینها بهترین امتیازات «کارآگاه حقیقی» از فصل اول تاکنون بوده است که در ابتدا با ۹۳ درصد در «راتن تومیتوز» و امتیاز ۸۲ در «متاکریتیک» تا به امروز بهترین فصل این سریال در نظر گرفته میشود.
در مقابل اما آرای بینندگان بسیار پایینتر از منتقدان بوده و به نظر میرسد که طرفداران در مقایسه با فصلهای گذشته از فصل چهارم آنقدرها هم راضی نبودهاند. امتیاز ۶۷ درصدی کاربران به سریال در «راتن تومیتوز» نشاندهندهی نظری کاملا متفاوت است و میانگین بیش از ۵ هزار رأی در وبسایت «IMDb» به ۶.۶ از ۱۰ رسیده که در مقایسه با فصلهای قبلی، سقوط قابل ملاحظهای را برای «کارآگاه حقیقی» نشان میدهد که حتی بدترین فصل آن (که معمولا فصل دوم ارزیابی میشود) توانسته بود به امتیاز ۷.۹ از ۱۰ دست یابد.
بعد از پخش اولین قسمت فصل چهارم، ایسا لوپز اعتراض کرد که کاربران به طور عمدی سعی دارند امتیاز سریال او را پایین بیاورند و از این رو، از طرفداران خواست که در بالا بردن امتیازات سریال کمک کنند. این موضوع باعث شد که ناگهان امتیاز بینندگان برای «سرزمین شب» در «راتن تومیتوز» از ۶۹ به ۷۴ درصد برسد؛ اما این دوام زیادی نداشت و به سرعت با پخش قسمت سوم این مجموعه، نمرات دوباره به ۶۷ درصد کاهش پیدا کرد.
بااینکه «سرزمین شب» در میان منتقدان خوب عمل کرده است و امتیازات آن از فصل دوم بیشتر بوده، اما مخاطبان کمترین امتیاز را به فصل چهارم دادهاند که از شکاف میان نظرات آنها و منتقدان حرفهای خبر میدهد. از مهمترین دلایل این امر میتوانیم به سرعت آهسته و شخصیتر جریان روایی «سرزمین شب» اشاره کنیم که در مقایسه با فصلهای قبلی که اکشنهای سریع و روایتهای سادهتری داشتند، ممکن است به مذاق طرفداران همیشگی خوش نیاید. آنها که فصل اول «کارآگاه حقیقی» را دیده بودند و توقع داشتند سریال در فصل چهارم خود به ریشههایش بازگشته و رویکردی مشابه اتخاذ کند، حالا با شخصیتها و تمهای کاملا متفاوتی مواجه شدهاند. دو شخصیت اصلی زن و موضوعی که حول دغدغههای جوامع بومی میگردد احتمالا برای کسانی که انتظار دو کارآگاه مرد و داستانهایی اساسا امریکایی داشتهاند خوشایند نبوده است. البته هنوز مدت زیادی از انتشار اولین اپیزود این سریال نگذشته است و نمیتوان نظری قطعی ارائه داد.
البته خودتان بهتر میدانید که نباید به خاطر امتیازات و انتقادات از دیدن فیلم یا سریالی که دوست دارید منصرف شوید. با وجود آنکه روی کاغذ، فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» از سایر فصلها در جایگاه پایینتری قرار میگیرد، اما نمیتوان از محاسن آن چشمپوشی کرد که اتفاقا تعدادشان کم نیست؛ برای مثال، باید به بازی فوق العادهی جودی فاستر و البته کالی ریس اشاره کرد که با اجراهای ظریف، احساسی و باورپذیر خود در به تصویر کشیدن شخصیتهایی پیچیده با تراما و آسیبهای روحی سربلند بیرون آمدهاند و از سوی هر دو منتقدین و بینندگان تحسین شدهاند.
در مقایسه با فصل اول تا سوم، «سرزمین شب» یکی از خاصترین داستانها و اتمسفرها را دارد. برای القای حس سرد و تاریک داستان، لوپز و تیم او برای فیلمبرداری به ایسلند (و نه آلاسکا) رفتند، آن هم در زمستان که نور خورشید در روز بسیار محدود است. فیلمبرداری در چنین محیطی باعث میشود قدر این سریال را بیشتر بدانیم که حتی چراغها و دوربینها در آن یخ میزنند، چه رسد به عوامل و بازیگران. بنابراین، سازندگان در «سرزمین شب» علاوه بر چالشهای معمول ساخت یک سریال جنایی، با مشکلاتی چون یخ زدن مانیتورها و روشن کردن محیطها سروکله میزدند و آب و هوا خود به یک چالش طبیعی تبدیل میشود. برای نمونه، یکی از دشوارترین صحنهها برای فیلمبرداری صحنههایی بودند که بازیگران باید وانمود میکردند سردشان است. بااینکه صحنههای بسیاری در سرمای واقعی ایسلند ضبط شدهاند، اما سکانسهایی نیز در سریال وجود دارد که بازیگران بدون لباس در محیطی سر-باز نشان داده میشوند. مشخص است که فیلمبرداری واقعی این لحظهها امری غیرانسانی است؛ پس بازیگران باید با حرکات چهره و بدن خود نشان میدادند که سردشان است و این یکی از چالشبرانگیزترین کارها برای یک بازیگر است؛ زیرا احساس سرما یک عنصر فیزیکی با خود به همراه میآورد که شبیهسازی آن بسیار سخت خواهد بود.
در راستای دشواریهای کار در چنین محیطی همچنین میتوان به صحنهای اشاره کرد که روی یک دریاچهی یخزده فیلمبرداری شده است که برای اکثریت فیلمسازان امری دیوانهوار به نظر میرسد. اما هافمایستر لحظهای تعلل نکرد و برای ثبت سکانسی شگفت انگیز که هرگز نمیتوان آن را به طور مصنوعی ساخت و همان حس را منتقل کرد، خطراتش را به جان خرید. همهی اینها موجب شده فصل چهارم تصویری جذاب و گاه ترسناک ارائه دهد که در کنار رمز و رازها و قتلهایش شما را سرجایتان میخکوب میکند. محیط غمانگیز و تیره و تار، فضایی که سرمایش به بیننده هم منتقل میشود، وجود عناصر هیجان انگیز و دلهرهآور که خبر از داستانی میدهند که شاید ارواح و موجودات مافوق بشری در آن نقش داشته باشند، همچنین سبک کارگردانی ایسا لوپز، جلوهی بصری خاصی به سریال بخشیده که ستایش منتقدان را نیز در پی داشته است.
حتی اگر بینندگان از در محوریت قرار گرفتن زنان در داستان فصل چهارم راضی نباشند، نمیتوان منکر تازگی این شخصیتها و ماجراهای مربوط به آنها شد. به تصویر کشیدن یک دیدگاه زنانه در مواجهه با مسائلی چون قتل و سوءاستفاده رنگ تازهای به فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» بخشیده که حداقل ما را مشتاق میکند داستان این دو کارآگاه را تا آخر دنبال کنیم.
منبع: CBR