خوب یا بد، ما در عصری طلایی برای بازیهای فانتزی زندگی میکنیم. آثار مدرن متعددی در ژانرهای مختلف برای برآوردن خواستههای خاص ما وجود دارد. آنها معمولا میخواهند که بازیکن بدون نیاز به غلبه بر بسیاری از موانع واقعی، احساس خدایی کردن را داشته باشند. آثاری مانند بازیهای سبک سولزبورن عملا برای مقابله با چنین مفاهیمی وجود دارند، اما چنین بازیهایی هنوز هم استثنا هستند.
در هر صورت اینکه شما این موضوع را یک چیز خوب یا بد در نظر بگیرید، بستگی به ترجیحات شخصی شما دارد و اینکه بازیها چقدر خوب کاری را که میخواهند انجام دهند، پیادهسازی میکنند. با این حال، محبوبیت آن بازیها مشکلاتی را برای بسیاری از بازیهای ابرقهرمانی مدرن ایجاد کرده است. تازگی ظاهری بازی در نقش یک ابرقهرمان دیسی یا مارول، در زمانی که بسیاری از بازیهای دیگر به شما اجازه میدهند بهعنوان یک نوع خدای متحرک بازی کنید، اغلب کم شده است و فقط بهترین بازیهای ابرقهرمانی توانستهاند با موفقیت استدلال کنند که چرا باید به جای شخصیتهای دیگر، به عنوان ابرقهرمان آنها بازی کنید.
این بزرگترین دلیلی است که اسپایدرمن ۲ به همان اندازه خاص است. در زمانی که بسیاری از بازیها میخواهند شما حسی مانند یک سوپرمن را داشته باشید، این بازی میخواهد شما مانند مرد عنکبوتی باشید. این یک تمایز به ظاهر جزئی است که در نهایت باعث ایجاد تفاوت میشود. از نظر روایی، اسپایدرمن ۲ درست از جایی شروع میشود که نسخهی اول و نسخهی مایلز مورالز تمام شدهاند. پیتر پارکر در تلاش است تا نوعی زندگی شخصی را کنار زندگی ابرقهرمانیاش بگذارد و در عین حال به مایلز مورالس جوان در راه قهرمان شدن به عنوان وظیفهای که او احساس میکند به طور فزایندهای برای آن صلاحیت ندارد، راهنمایی کند. در همین حال، مایلز شروع به قدردانی از روشهای متعددی میکند که مرد عنکبوتی میتواند بر جنبههای دیگر زندگی شما تأثیر منفی بگذارد.
در حالی که این دو در آزمایشها، مسئولیتها و فرصتهایی که با موقعیتهایشان پیش میآیند، سروکله میزنند، ورود افراد شرور جدید و دوستان قدیمی، مجموعهای از آچارها را به جان دستگاهی میاندازد که در وهلهی اول با ظرفیت کامل کار نمیکرد. تمام عناصر اسپایدرمن ۲ طوری طراحی شدهاند که به شما احساس بودن در قالب مرد عنکبوتی را بدهند. اگر بازیهای قبلی اینسامنیاک گیمز از این شخصیت را بازی کرده باشید، مورد ذکر شده شوکهکننده نخواهد بود. این بازیها به دلیل کیفیت مکانیکها، انیمیشنها و هر عنصر دیگری که برای القای حس مرد عنکبوتی طراحی شدهاند و در عین حال یک ماجراجویی سینمایی جدید و جذاب را ارائه میکنند، به موفقیتهای هنری و تجاری گستردهای دست یافتند.
با توجه به چیزی که آنها از مرد عنکبوتی ساختند، تعداد کمی انتظار داشتند که تیم مرد عنکبوتی ۲ به سادگی نتواند از جایی که بازی اول را ترک کرده است ادامه دهد. یک انتظار اولیه وجود داشت که اسپایدرمن ۲ عظمت بیشتری را ارائه دهد و راههای بیشتری برای بهره بردن از اسپایدرمن نشان دهد. با این حال اسپایدرمن ۲ واقعا در مورد آن احساس خاصی است که سایر رسانههای ابرقهرمانی و سایر بازیهای فانتزی قدرتمند یا نمیتوانند ارائه دهند یا به سادگی آن را ارائه نمیدهند.
احساسی که به آن اشاره شده این است که نه تنها مرد عنکبوتی، بلکه مایلز و پیتر بودن نیز ممکن است احساسات جداگانهای به نظر برسند اما اساسا اینطور نیستند. زمانی که به دنبال قبض وام مسکنی میگردید که پیتر و امجی نمیتوانند از عهدهی آن برآیند، همان حسی از قوی بودن را دارید که وقتی با مایلز در کوئینز به دشمنان مشت میزنیم. این تعادل همیشه بزرگترین بخش از چیزی است که اسپایدرمن را به عنوان یک ابرقهرمان خاص میکند. در حالی که این دوگانگی در بازیهای قبلی مرد عنکبوتی وجود داشت، کیفیت داستان، شخصیتهای مرد عنکبوتی ۲ و لحظههای کوچک و جزئیات جهان به سادگی آن را بهتر از آثار قبلی میکند.
اسپایدرمن ۲ هرگز به ما اجازه نمیدهد که بار سنگین مرد عنکبوتی بودن را فراموش کنیم. هر بار که در شهر تاب میخورید و هجوم آدرنالین ناشی از آن را تجربه میکنید، به نوعی همیشه به شما یادآوری میشود که یا از یک مشکل فرار میکنید یا به سمت مشکل دیگری میروید و یا به سادگی به خودتان اجازه میدهید که برای یک لحظه هم که شده فراتر از آنها بروید. این بازی به شدت به رابطهی بین قدرت و مسئولیت میپردازد که باید برای هر کسی که قلب صافی دارد، تکاندهنده باشد. اسپایدرمن ۲ نه تنها به طور مداوم به آن بیانیه از طریق لحظات روایی داستانش باز میگردد، بلکه از طریق گیمپلی نیز به آن میپردازد.
از طرفی حس بودن در قالب مرد عنکبوتی بودن یک مورد اعتیادآور دارد که به زودی به بخش بزرگتری از داستان و روایت بازی تبدیل میشود. از این گذشته، اکثریت قریب به اتفاق بازیکنان به این امید که بتوانند خانهی پیتر را تمیز کنند یا با دوست جدید مادر مایلز شام بخورند، بازی مرد عنکبوتی را نمیخرند. آنها یک بازی با محوریت مرد عنکبوتی میخرند تا بتوانند در شهر بچرخند و شاید با مشت به صورت یکی از آن شرورهای بزرگ بکوبند. اسپایدرمن ۲ به این ایده متمایل است که مایلز و پیتر اغلب همین احساس را دارند.
بسیاری از ما از زمانی که در حالی که صداهای مبهم تار زدن را به زبان میآوردیم و بین مبلمان میپریدیم، آرزوی مرد عنکبوتی بودن را داشتیم. هیچ یک از ما آرزو نداشتیم که بزرگسالی باشیم که برای یافتن شغل، پول درآوردن و حفظ افرادی که همیشه بیشترین لذت را در زندگی به ما میدهند، در زندگی خود تلاش میکند. در مرد عنکبوتی، بسیاری از ما شخصیتی پیدا کردیم که به طور کامل نشاندهندهی مبارزات و لذتهای بیحد و حصر با مسئولیتهای بینهایت است. در بهترین حالت، اسپایدرمن ۲ به شما این امکان را میدهد که مانند مرد عنکبوتی متفاوت از هر اثر دیگری از این شخصیت بازی کنید. این به معنای چرخش در سراسر نیویورک است، اما همچنین به معنای احساس تحمل دردهای ضروری شکست و درگیریهایی است که وقتی سعی میکنید همه چیز را داشته باشید، بدون از دست دادن بخشی اساسی از خود در این فرآیند، ایجاد میشود.
هرچند درد مرد عنکبوتی بودن همیشه بخشی از چیزی است که آن شخصیت را بسیار خاص کرده است و بهترین داستانهای مرد عنکبوتی همیشه از این جنبه از شخصیت استفاده کردهاند. بسیاری از بازیهای مرد عنکبوتی، حتی بهترینها، در نهایت همان قدرت فانتزی اولیه را ارائه کردهاند که بسیاری از بازیهای مدرن دیگر ارائه میکنند. اسپایدرمن ۲ نیز آن را به بهترین شکل ارائه میکند، بدون اینکه فراموش کند مسئولیتها و لحظات انسانی که آن بازیهای دیگر به عنوان لحظات نه چندان ارزشمندی در نظر میگیرند، در واقع چیزهایی هستند که ماجراجویی مرد عنکبوتی را در وهلهی اول به یک ماجراجویی خاص این شخصیت تبدیل میکنند.
در واقع بازیهای ابرقهرمانی نباید فقط به شما اجازه دهند به عنوان یک قهرمان قدرتمند مانند شخصیتهای دیگر بازیهای ویدیویی بازی کنید. آنها باید یک شخصیت و همه چیزهایی که با آنها همراه است را به تصویر بکشند. این معیار است که بهترین داستانهای ابرقهرمانی و بازیهای این سبک را در طول سالها ارتقا داده است. برای سالها، آثار سری آرکام تنها بازیهای ابرقهرمانیای بودند که به شکلی عمیق از این موضوع استفاده میکردند در حال حاضر، اسپایدرمن ۲ نه تنها همین کار را میکند، بلکه احتمالا آن را بهتر از هر بازی دیگری انجام دهد.
منبع: Den of Geek