بازی Rise of the Ronin از استودیوی تیم نینجا (Team Ninja) که با حمایت سونی عرضه شد، کارهای زیادی برای انجام دادن داشت و اگرچه دارای نقاط قوت بسیاری است اما به هیچ وجه نتوانست به انتظارات طرفداران به طور کامل پاسخ دهد. این بازی در حال حاضر، دارای امتیاز متاکریتیک ۷۶ است و طبق نظر بسیاری از منتقدان، اگرچه مواردی در بازی نظیر مبارزه و سیستم پیماش از کیفیت خوبی برخوردار هستند اما در بسیاری از زمینههای کلیدی بازی به اندازهای که انتظار میرود، ایدهال عمل نمیکند.
یکی از آن حوزههای کلیدی، جهان باز این اثر بوده که محور اصلی گفتوگوهای حول محور بازی در زمان بازاریابی قبل از عرضهی آن محسوب میشود. Rise of the Ronin که به عنوان بزرگترین و جاهطلبانهترین اثر تیم نینجا تا به امروز شناخته میشود، بازیکنان را در محیطی عظیم مملو از محتوایی قرار میدهد که میتوانید آزادانه آن را کاوش کنید. با این حال، این جهان باز انتظارات را برآورده نکرده و کاری میکند بازی تقریبا شبیه اثری به نظر برسد که برای یک دهه منسوخ شده است. این واقعیت که جهان باز بازی به شیوهای نه چندان متفاوت از سایر بازیها و بعضا با مواردی تکراری ساختار یافته است لزوما ضربهی بزرگی به پیکرهی آن نیست، اما محتوایی که جهان مملو از آن است نیز مانند محتوایی است که به صورت اتوماتیک توسط کامپیوتر تولید شده است.
اگر Rise of the Ronin ده یا چند سال پیش منتشر میشد، احتمالا جهان باز آن بسیار بهتر از حال حاضر مورد استقبال قرار میگرفت، اما در دنیایی که مخاطبان بازیهایی مانند The Legend of Zelda: Breath of the Wild، رد دد ریدمپشن ۲، ویچر ۳ و بسیاری دیگر را تجربه کردهاند، تیم نینجا ظاهرا در طراحی جهان باز بازی خود، تمام گامهای مثبتی که در این سبک خاص در طول سالهای اخیر برداشته شده، نادیده گرفته است. از نظر فنی نیز جهان بازی بی نقص نیست و از جمعیت کم حتی در مکانهایی که روی کاغذ باید بسیار شلوغ باشند تا هوش مصنوعی نه چندان خوب NPCها، جهان بازی مرده به نظر میرسد.
در این میان اگرچه دنیای باز Rise of the Ronin بزرگترین عنصری است که با آن خود را از بازیهای قبلی تیم نینجا متمایز میکند، اما این تنها عنصر نیست. یکی دیگر از تفاوتهای برجسته این واقعیت است که این بازی از ابتدا به عنوان یک اثر روایت محور معرفی شد. بازی با مکانیک انتخاب و پیامد گرفته تا محیطی که حداقل روی کاغذ باید جذاب باشد، خود را به عنوان یک بازی ا تمرکز بیشتر بر داستان نسبت به بازیهایی مانند Nioh یا Wo Long معرفی میکند. هرچند این یکی دیگر از جنبههایی است که بازی در مورد آن به قول خود عمل نمیکند.
شایان ذکر است که بازی به ندرت شما را با صحنههای کوتاه یا لحظات سینمایی مواجه میکند که شما را غرق در داستان کند. شخصیتهایی که در طول سفر خود با آنها ملاقات میکنید، تقریبا هرگز نمیتوانند اثری معنادار بر جای بگذارند. از بیاهمیتترین مکالمهها گرفته تا محوریترین پیچشهای روایی، بازی اغلب به واسطهی نویسندگی و صداگذاریهای ضعیف ناامیدکننده ظاهره میشود. همه این مسائل با هم ترکیب میشوند تا اثری را بسازند که به اندازهی کافی کاری نمیکند تا شما به دنیای آن، درگیریها یا هر یک از شخصیتهایش اهمیت دهید. این موضوع در بازیهای قبلی تیم نینجا نگرانکننده نبوده است اما Rise of the Ronin به طور خاص طراحی شده بود تا اثری باشد که در آن داستان قرار بود اهمیت زیادی داشته باشد. بنابراین این واقعیت که بازی در این زمینه دچار لغزش میشود. قطعا ناامیدکننده است.
البته همانطور که اغلب در مورد بازیهای اوریجینال در صنعت بازیها اتفاق میافتد، نقصهای Rise of the Ronin تنها چیزی نیست که باعث استقبال نه چندان خوب از بازی بلافاصله پس از عرضهی آن شده است. موارد مربوط به توسعه و انتشار آن نیز نقش خاص خود را در این ماجرا داشتهاند. به عنوان مثال، این واقعیت را در نظر بگیرید که این بازی به عنوان یک بازی از سونی به طور انحصاری برای پلیاستیشن ۵ منتشر شده است. اینگونه بازیها معمولا با سطح معینی از انتظارات همراه میشوند و Rise of the Ronin چه از نظر روایت، چه از لحاظ گرافیک یا حتی کیفیت کلی به نتیجهای که از یک اثر انحصاری انتظار میرود، دست پیدا نمیکند. از طرفی سونی تا سال آینده اثر انحصاری جدیدی از آیپیهای خود منتشر نخواهد کرد و این بدان معناست که انتظارات از Rise of the Ronin بیشتر از قبل بوده است.
به راحتی میتوان درک کرد که چرا بازی با انتظارات بالاتری همراه بوده است. تیم نینجا با پشتیبانی تیم XDev از پلیاستیشن این بازی را تولید کرده است. در واقع این بازی نزدیک به یک دهه است که در حال توسعه است و کار روی تولید آن از سال ۲۰۱۵ آغاز شده است. با توجه به همهی اینها، نمیتوان طرفداران را به خاطر داشتن توقعاتی بسیار بالاتر از آنچه بازی در نهایت ارائه کرده است، سرزنش کنید، حتی اگر محصول نهایی دارای بخشهای درخشانی باشد. از طرفی شکست بازی زمانی باعث ناامیدی بیشتری میشود که به این واقعیت توجه کنیم که یک آیپی جدید است زیرا ما معمولا میخواهیم توسعهدهندگان به دنبال گذر از استانداردها باشند و چیزهای جدیدی را امتحان کنند.
در پایان، آیا میتوان گفت که Rise of the Ronin یک اتفاق مثبت برای تیم نینجا و سونی خواهد بود؟ در پاسخ گفتنی است که با وجود مشکلات زیادی که دارد، شانس خوبی برای این موضوع وجود دارد. تیم نینجا سابقهی ارائه پشتیبانی طولانی مدت و قوی پس از عرضه برای بازیهای خود را دارد، بنابراین این احتمال میرود که Rise of the Ronin در ادامه بهبود یابد. در همین حال، از منظر تجاری، اگر بازی موفق به فروش خوبی شود، تعجب نخواهیم کرد. کوئی تکمو در ابتدای عرضهی بازی بیان کرده که انتظار فروش مادامالعمر بیش از ۵ میلیون نسخه را برای Rise of Ronin دارد و ا پشتیبانی خوب پس از عرضه، بازی ممکن است به خوبی از این نقطه عطف عبور کند. به هر حال Days Gone، با وجود استقبال نه چندان گرم منتقدان، توانست بیش از ۷ میلیون نسخه بفروشد.
در هر صورت Rise of the Ronin قطعا به کیفیتی که از یک استودیوی سازندهی آثاری نظیر نینجا گایدن و Nioh انتظار داریم، دست نمییابد و تنها باید امیدوار باشیم که تیم نینجا به بهبود بازی در آینده بپردازد و آن را به شرایط ایدهآلی برساند. گزینهی دیگر استودیو برای بهبود شهرت و اعتبار خود، ارائهی بستهی الحاقی باکیفیت، ساخت دنباله یا حتی یک اثر جهان باز جدید است.
بازی Rise of the Ronin در حال حاضر برای پلیاستیشن ۵ در دسترس است.
منبع: Gamingbolt